نماز جمعه هاشمیمقبول یا «مغضوب مردم

فرهمند علیپور
فرهمند علیپور

» نظرخواهی مردمی در مورد سخنرانی 26 تیر

یکسال پس از سخنرانی معروف اکبرهاشمی رفسنجانی در نماز جمعه تهران، پایگاه اطلاع رسانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با انتشار گزیده هایی از آن سخنرانی از مردم خواسته است نظرات خود را به صورت “کامنت” درباره حرفهای روز 26 تیرماه سال گذشته هاشمی بیان کنند.این اولین بارست که متن سخنرانی و موضع گیری یک رهبر سیاسی در جمهوری اسلامی به نظرخواهی مردمی گذاشته می شود.

در متن کوتاه  این فراخوان که با عنوان نماز جمعه هاشمی «مقبول» یا «مغضوب مردم؟» منتشر شده، گوشه و کنایه های روشنی نیز به چشم می خورد؛ مثلا آنجا که آمده است: “از تمامی وفاداران انقلاب برای مشارکت در این فراخوان عمومی دعوت می‌ کنیم ؛حتی مشتاقان آرزوی بعید وداع هاشمی با نماز جمعه تهران!”

 یا آنجایی که از “مدعیان تشریفاتی بودن رای مردم” سخن به میان آمده و  کنایه ای روشن است به مخالفان اکبر هاشمی رفسنجانی و به طور مشخص محمود احمدی نژاد و حامیان و همفکرانش که در طول پنج سال گذشته هاشمی و خاندانش را در نوک حملاتشان گذاشته اند.

 

هاشمی چه گفت؟

اما هاشمی رفسنجانی در سخنرانی سال گذشته خود چه گفت که یکسال پس از آن هنوز باید مردم درباره آن قضاوت کنند؟ سی و پنج روز پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری و اعتراضات پردامنه و خونینی که در اعتراض به نتایج اعلام شده، شهرهای ایران و بالاخص تهران را فرا گرفت، اکبر هاشمی رفسنجانی قفل سکوت راشکست و در نمازجمعه ای که وسعت حضور نمازگزاران و حواشی اش آن را به یکی از ماندگارترین نمازهای جمعه تاریخ جمهوری اسلامی بدل کرد، برای اولین بار در خصوص نتایج اعلام شده پس از انتخابات، حوادث پس از آن و راهکارهای خود سخن به میان آورد. قبل از آنکه هاشمی سخن خود را آغاز کند، شعارهای صدها هزار نمازگزار معترض سبز او را مخاطب قرار داد که: “هاشمی، هاشمی، سکوت کنی خائنی”. این شعار از آن رو سر داده شد که هاشمی همواره مواظعی دوپهلو اتخاذ می کرد و چهره ای میانه رو و مصلحت اندیش از خود به نمایش می گذاشت. اما آن روز هاشمی با صراحت بیشتری سخت گفت.

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام  از لزوم آزادی بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات سخن گفت و اینکه “نباید به خاطر زندانی بودن عده ای، دشمنان ما را استهزا کنند.” او از صداوسیما انتقاد کرد و گفت: “باید یک فضایی بوجود بیاوریم که همه اطراف بتوانند آنجا حرفشان را بزنند و هر طرف منطقی و بدون دعوا و بدون مشاجره و منطق حاکم باشد البته عمده اینکار مال صدا و سیماست”.

هاشمی راه حل عبور از بحران را تکیه بر قانون عنوان کرد و در پایان سخنان خود ابراز امیدواری کرد که :” این خطبه نماز جمعه شروع یک تحولی در آینده باشد و بتوانیم از این مشکلی که می شود اسم بحران روی آن گذاشت بخوبی عبور کنیم.”

 

بحرانی که عمیق تر شد

حوادث آنگونه پیش نرفت که هاشمی ابراز امیدواری کرده بود. نه تنها فضای کشور از بحران عبور نکرد که  فضای سیاسی و اجتماعی کشور بحرانی تر هم شد. هاشمی رفسنجانی پس از اقامه این نمازجمعه مغضوب شد و از ان پس هرگز نتوانست چون سی سال گذشته خطیب نمازهای جمعه تهران باشد. در همین نمازجمعه بود که به کروبی رئیس سابق مجلس و از رهبران سبز حمله کردند و عمامه از سر او انداختند. احمد خاتمی، از روحانیون راست و حامی احمدی نژاد در نماز جمعه بعدی تهران سخنان هاشمی را “التهاب آفرینی” دانست و گفت: “انتقاد به شورای نگهبان، زیر سئوال بردن عملکرد منصفانه صدا و سیما و درخواست آزادی عوامل اغتشاش، التهاب آفرینی است.”

آیت الله یزدی، رئیس اسبق قوه قضائیه و رهبر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که از چهره های تندرو و مخالفین هاشمی به شمار می رود نیز رئیس مجلس خبرگان را متهم کرد که اولین بذر تردید را افشانده است و این پرسش را مطرح کرد که: “قبل از انتخابات چه کسی به مقام معظم رهبری نامه نوشت و گفت که در خیابان‌ها آتش فتنه ایجاد شده و دود آن به چشم این و آن می‌رود. چه کسی جز خود ایشان(رفسنجانی) بذر تردید را افشاند؟”

 کوتاه زمانی بعد، نامه کروبی خطاب به هاشمی همچون آواری بر فضای روانی کشور ویران شد. نامه ای که شیخ اصلاحات در آن از جنایت هایی پرده برداشته بود که “حتی اگر یک مورد نیز صدق داشته باشد، فاجعه‌ای است برای جمهوری اسلامی که تاریخ درخشان و سپید روحانیت تشیع را تبدیل به ماجرای سیاه و ننگین می‌کند که روی بسیاری از حکومت‌های دیکتاتور از جمله رژیم ستمشاهی را سفید خواهد کرد.”

 

مشکل در بیت رهبری است

پنج ماه پس از آخرین سخنرانی نماز جمعه هاشمی،  او  که در این 5 ماه دوباره راه سکوت گزیده بود در جمع دانشجویان دانشگاههای مشهد حاضر شد و علاوه بر آنکه یکبار دیگر بر مواضع خود در آن نمازجمعه تاکید کرد، این بار حتی با صراحت بیشتری لب به انتقاد گشود. او گفت: “مردم ایران معتقد و مسلمانند اگر ما را می خواهند حکومت می‌کنیم و اگر نمی‌خواهند می‌رویم”.

هاشمی از دستگیری های بی محابا و به زندان افتادن بسیاری از فعالان انتقاد کرد و گفت: “کار به جایی رسیده که رئیس دولت آن هم در خارج از کشور و به خبرنگاران خارجی می‌گوید: “هیچ کس در ایران به خاطر من زندانی نیست!” سپاه می‌گوید: “ما که از خود ایده‌ای نداریم، فقط فرمان می‌بریم!” پس این وسط چه کسی است؟ زندانی برای چه کسی در زندان است؟ دولت که می‌گوید من نیستم. حتی می‌گوید: من نامه می‌نویسم که زندانیان را آزاد کنید. سپاه که می‌گوید: ما فقط فرمان می‌بریم.”

هاشمی همچنین گفت که “اختلافات جدی است و به جز آیت الله خامنه ای هیچ کس نمی تواند راه وحدت را هموار کند”. و با این سخن خود به نوعی ریشه مشکلات رادر بیت رهبری دانست و اینکه تا رهبر نخواهد جامعه روی آرامش نخواهد دید.

 

هاشمی در مقابل رهبری

چند روز پس از انتشار این سخنان هاشمی بود که حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات طی سخنانی در مدرسه فیضیه قم، به شدت به هاشمی حمله کرد و گفت که حرفهای هاشمی تکرار بیانیه های سران فتنه است و تاکید کرد: “هم‌اکنون تمامیت نظام از درون به چالش و تهدید کشیده شده، به طوری که افرادی تاثیرگذار که باید از نظام و ولایت دفاع کنند در مقابل رهبری ایستاده‌اند.”

وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی گفت: “متاسفانه کسانی که انتظار می‌رود سینه‌چاک ولایت بوده و در صحنه‌های حساس انقلاب حاضر باشند، امروز شاهد هستیم میان مخالفان و نظام اسلامی واسطه‌گری می‌کنند و البته این از ویژگی‌های جنگ نرم دشمنان است.”

امام جمعه مشهد نیز هاشمی را “تدارکاتچی دشمن” خواند و همزمان آیت الله خامنه ای را با مسلم ابن عقیل مقایسه کرد و گفت که: “رهبر جمهوری اسلامی در شرایط و مظلومیتی قرار دارد که مسلم ابن عقیل در کوفه قرار داشت.”

 علم الهدی در جمع طلاب مشهدی همچنین افزود: “جوانان هوشیار حوزوی و دانشگاهی امروز نمی گذارند هیچ سوسک و سوسماری خودی نشان دهند.”

قبل از آنکه هاشمی برای دومین بار سکوت خود را بشکند، یک ماهی پیشتر، عزیز جعفری فرمانده سپاه پاسداران هم در جمع دانشجویان بسیجی دانشگاههای کشور به هاشمی رفسنجانی توصیه کرده بود که “همچنان به سکوت خود ادامه دهد و نیازی نیست که به نفع رهبر انقلاب موضع گیری کند.”

و اینک یک سال پس از آن سخنرانی، هاشمی رفسنجانی به زبان دیگری سخن گفته است؛ او مواضع خود را به نظرخواهی مردمی گذاشته تا روشن شودسخنان وی مقبول مردم افتاد با موجب شد مغضوبیت شد.