برای رفع فتنه

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

رفیق خوب به این می گویند، آدم باید رفیقی داشته باشد که وقتی همه دنیا تنهایش گذاشتند، باز هم رفیقش را ول نکند، واقعا چاوز رفیق بی نظیری است، وقتی صدام حسین تنها مانده بود و هیچ کس را نداشت، همین چاوز تا فهمید که شیعیان عراق و کردها را کشته است، فورا به دیدارش رفت. همین چاوز وقتی فهمید تورم در حکومت رابرت موگابه به 56 هزار درصد رسیده و موگابه ادعا کرده جانشین خداست، فورا سراغش رفت و نگذاشت تنها بماند. همین چاوز رفیق باز وقتی متوجه شد که فیدل کاسترو افتاده به بیمارستان و چنان قاطی کرده که ممکن است فضای سیاسی کوبا را باز کند، بلافاصله رفت به عیادتش و به اون نشان داد که فیدل تنها نیست و هیچ لزومی ندارد که بخاطر احساس تنهایی فضا را باز کند.

 

همین چاوز عزیزوقتی متوجه شد شورشیان فارک برای مبارزه با دولت کلمبیا هروئین قاچاق می کنند، فهمید که نباید رفقایش را تنها بگذارد و رسما از آنها حمایت کرد و گفت آنها رفیق ما هستند، تروریست نیستند. و همین چاوز پیرهن قرمز وقتی یقین کرد که پوتین رئیس مافیای روسی است، و همه دنیا پوتین را تنها گذاشتند، فورا به دیدارش رفت. به این می گویند رفیق خوب، همین چاوز برای هفتمین بار درست در زمانی که همه دنیا دولت احمدی نژاد را تنها گذاشتند و مطمئن شد که در ایران تعدادی کشته شده اند و کودتا شده، فهمید که احمدی نژاد واقعا برادرش و آقای خامنه ای حداقل عمویش است، اگر پدرش نباشد.

 

رفیق خوب در این دنیای دون و پست، خودش نعمتی است. آدمی که ماه رمضان که همه خارجی ها می دانند نباید به کشورهای اسلامی سفر کنند، برای هفتمین بار خودش را به تهران رسانده، و بخاطر رفیق اش به مشهد رفت، آن هم در زمانی که آیت الله منتظری و صانعی و امینی و جوادی آملی و رفسنجانی حق بیرون آمدن از خانه شان را ندارند. به زیارت امام رضا رفت و نزدیک بود با طناب خودش را به ضریح ببندد تا مسلمان بشود و رفاقتش را با برادری عوض کند. از همه اینها گذشته نه تنها به زیارت حرم رفت، بلکه افطار هم کرد و نه تنها افطار کرد، بلکه وعده ظهور امام زمان را هم داد. دیگر از یک رفیق چه می خواهیم؟ این رفیق مان که از کمونیسم بریده است، از هر جای دیگر هم لازم باشد می برد. پزشک که داریم، بیمارستان هم که داریم، یک شهادتین بگوید، ختنه سورانی برایش بگیریم و تمام کنیم برود. مردم خودمان که از دین برگشتند، حداقل یک نفر را مسلمان کرده باشیم.

 

من که هرچه عقلم را بکار گرفتم که بفهمم حالا چه وقت آمدن است، نفهمیدم. آیا می خواست به دولت احمدی نژاد رای اعتماد بدهد؟ آیا می خواست به جای صد نفر از رهبران دنیا که پیروزی رئیس جمهور تقلبی را تبریک نگفتند، صد تا تبریک به رهبر و رئیس جمهور بگوید؟ می خواست به عنوان لباس شخصی به خیابان برود؟ می خواست شب های قدر را قرآن به سر بگیرد و دعای ابوحمزه ثمالی و جوشن کبیر بخواند؟ می خواست مموتی و وحیدی را بگذارد توی چمدانش و قاچاقی ببردشان نیویورک؟ واقعا چه قصدی داشت؟ من که نفهمیدم. فقط همین که متوجه شدم که احتمالا قرار است از این به بعد مراسم شب قدر و روز قدس و دهه فجر را در کاراکاس برگزار کنند که هم مراسم برگزار شود و هم سبزها روزگار دولت را قهوه ای نکنند، و در عوض در تهران هم امت حزب الله بولیواراللهی بشوند و سالگرد کودتای چاوز را جشن بگیرند و مردم کاراکاس راحت باشند.

 

فرمانده سپاه گفته بود که ناآرامی های انتخابات “ فتنه” ای بزرگتر از آن بود که بشود اسمش را بحران گذاشت، احتمالا چاوز برای رفع فتنه آمده است و حدس می زنم با جشن ختنه سوران هوگو جان، رفع فتنه از عالم بشود. فعلا که به نظر می رسد چاوز قصد دارد در کاراکاس حسینیه دائر کند، احمدی نژاد هم قرار است روی خرابه های کهریزک سالن رقص سالسا دائر کند تا بالاخره گرگها با هم برقصند.  

 

گیلاس و شب قدر

 

اولی: شب قدر کجا بریم؟

دومی: بریم حرم امام مراسم احیا مثل پارسال.

اولی: مراسم لغو شده، امسال شب احیا حرم تعطیله.

دومی: پس بزن بریم قم، آقای جوادی آملی مثل هر سال می آد.

اولی: اونم تعطیله، جوادی آملی هم ممنوعه، حرم حضرت معصومه هم خبری نیست.

دومی: پس بریم مشهد حرم امام رضا عزاداری کنیم.

اولی: اونجا هم امسال خبری نیست، امسال چاوز رفته حرم آموزش رقص سالسا می ده.

دومی: پس بشینیم خونه دو تا گیلاس بزنیم روشن بشیم.

… و گیلاس میوه ای است که برای دندان درد خوب است.

 

جنگ نرم یا جنگ سخت؟

 

برای چه می گوئید جنگ نرم؟ این جوری آدم صد برابر بیشتر می سوزد، بقول قاضی مرتضوی “ تقواح” داشته باشید. جنگ به این سختی کجاش نرم است؟ به جان پدرتان که مثل فاطی رجبی قبولش ندارید قسم نمی خورم، به جان امام هم قسم نمی خورم، او هم که مورد قبول تان نیست. به جان حضرت علی هم که شب قدرش را برگزار نمی کنید قسم نمی خورم، به جان حضرت معصومه هم که فعلا تحت اشغال است قسم خوردن جایز نیست، به جان امام رضا هم که فعلا دولت آنجا توی حرم اش با چاوز بست نشسته چه قسمی بخورم؟ به جان خدا هم اگر قسم بخورم می خواهید بگوئید نمی شناسیمش، یکی که آشنا باشد را نام ببر.

 

به جان همین آقا، محض گل روی آقای جنتی، خودتان بگوئید، آیا شدید ترین و سخت ترین حمله اسرائیل به غزه و لبنان در عرض یک هفته، هفتاد کشته و چهار هزار نفر اسیر داشته؟ این کجاش نرم است؟ حالا ما دست مان خالی بود، نرم بودیم، شما که نرم نبودید. فرضا اگر ده هزار نفر مردم بیگناه توی خانه نشسته باشند، ده تا هواپیما بمب روی سرشان بریزد، بیشتر از هفتاد نفر کشته می شوند؟ چون مردم بمباران می شوند و دست شان خالی است باید بگوئید جنگ نرم؟ با این حساب بمباران شیمیایی حلبچه هم جنگ نرم بود. جهت اطلاع در کل عملیات سنگین 33 روزه اسرائیل 250 نفر از حزب الله کشته و 13 نفر از آنها اسیر شد، در عملیات هفت روزه تهران 70 نفر کشته و چهار هزار نفر اسیر شدند. چطور جنگ لبنان سخت است، جنگ تهران نرم است؟ حالا که می زنید، حالا که می کشید، حداقل اسمش را نگذارید جنگ نرم.

 

ای خس و خاشاک! یارو تنش می خاره

 

حالا هی ما هیچ چیز نمی گوئیم، طرف کری می خواند. انگار یادش رفته که وقتی سبزها آمدند توی نمازجمعه و توی خیابان، مموتی و برادران داشتند پوشک عوض می کردند. عزیز من! پسر جان! نابغه! آدمی که پایش لخت است، از روی آتش نمی پرد. برای چی زیر آتش را زیاد می کنی، خودت می سوزی. شاه هم که نیستی بروی مصر و پاناما. چاوز هم روز مبادا ممکن است ماچت کند، ولی اقامت کاراکاس به تو نمی دهد. این جوری حرف نزن، یک بار گفتی خس و خاشاک، یک هفته توفان شده بود که فرمانده سپاه گفته بود که کلمه بحران برایش کوچک بود و رهبری گفته بود آبروی ما در جهان رفت. یکی دو ماه در چاهک  را گل بگیر، به نفع خودت است. احمدی نژاد دیروز گفت: “ عده ای فریب خوردند و به خیابان آمدند و سروصدا کردند.” من که نظر خاصی ندارم، ولی اگر کسی خواست بزند توی دهانش از طرف من هم بزند.

 

خوابگاه و تانک

 

اعلام وضعیت قرمز! این دفعه فکر کنم می خواهند با تانک و خمپاره و ب 52 و بمب ناپالم به کوی دانشگاه حمله کنند. همه خوابگاه ها را ترک کنند و به پناهگاه هم نروند، چون آنجا هم شناسایی شده، سریعا بروید به کوهستان. چون به نظر می رسد که وزیر جدید علوم مقاصد بدی دارد. کامران دانشجو، وزیر علوم گفت: “ وظیفه داریم سطح سیاسی دانشجویان را رشد دهیم.” دانشجویان اعلام کردند، دست شما درد نکند، بگذارید بچه های سطح قبلی از زندان آزاد بشوند، بعدا بالا ببرید.