جنبش سبز انتظاری از غرب ندارد

فرشته قاضی
فرشته قاضی

» عطاالله مهاجرانی در واشنگتن:

سه هفته پس از سخنرانی عطاالله مهاجرانی، مشاور مهدی کروبی کاندیدای اصلاح طلب، در انستیتو واشنگتن، همچنان نشریات و سایت های اینترنتی به اظهار نظر در مورد اظهارات این شخصیت سیاسی ادامه می دهند.

در یکی از آخرین واکنش ها، روزنامه واشنگتن پست چندی پیش با انتشار مقاله ای مدعی شد که سخنرانی مهاجرانی در کنفرانس مذکور “تکرار بسیاری از شعارهای احمدی‌نژاد در مورد ایالات متحده آمریکا و برنامه هسته‌ای ایران بود.” نویسنده مقاله در ادامه ادعا کرد مهاجرانی در مصاحبه‌ اش با وی گفته: “ما با تمام چیزهایی که احمدی‌نژاد می‌گوید مخالف نیستیم؛ نقطه اختلاف اصلی ما مساله انتخابات است که به نحو آشکاری در آن تقلب شد”.

سخنان عطاء الله مهاجرانی به ویژه از آن جهت مورد توجه موافقان و مخالفان قرار گرفته که در واشنگتن به عنوان مواضع یکی از سخنگویان جنبش سبز مردم ایران تلقی شده است. وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی چندی بعد و در 3 آبان ماه در یادداشتی با اشاره به سخنرانی اش در انستیتو واشنگتن، برخی از منتقدان سخنان خود را کسانی توصیف کرد که “سبزی آنها به سرخی می زد و گاه سرخ سرخ بود.” وی افزود: “آنان جنبش سبز را مرحله ای و مقدمه ای برای انقلابی تازه تلقی می کردند که در یک کلام بساط جمهوری اسلامی را بر خواهد چید. از دید آنان آقایان موسوی و کروبی و خاتمی هم رهبران مرحله ای هستند و ملت ایران از آنان گذر خواهد کرد. این سخن تازه ای نبوده و نیست. سی سال است که مجاهدین خلق و سلطنت طلبان بر همین موضع پای فشرده اند. در واقع آنان سرخند”.

به اعتقاد او “سرخ ها جنبش سبز را فرصتی دیده اند که بر این موج بنشینند و به مقصدی که می پسندند، راه یابند. شعار جمهوری ایرانی در حقیقت شعار این گروه می تواند تلقی شود. می خواهند در آینده دیگر نام و نشانی از اسلام و انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی باقی نماند”.

وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی در جلسه سخنرانی خود در موسسه واشنگتن، که متن آن بر روی سایت این موسسه منتشر شده، “جنبش سبز” را “رنگین کمانی از گرایش ها و آرمانها و تقاضاهای مختلف” دانسته و افزوده بود: “سه ماه یا چهار ماه فرصتی نیست که رهبران سیاسی جنبش سبز و کسانی که از این جنبش حمایت می کنند، نشسته اند تمام استراتژی و تاکتیک حرکت را در حوزه های مختلف ساماندهی کرده اند و تئوریزه شده است، این زمان، زمان کوتاهی است و بالطبع برای چنین حرکتی به زمان بیشتری نیاز هست”.

وی با بیان اینکه به عنوان “یک انسان، یک مسلمان و یک ایرانی مخالف سلاح اتمی” است، یادآور شده بود: “همه کشورهایی که طرف گفتگو با ایران در مورد مسأله هسته ای هستند غیر از آلمان همه سلاح هسته ای دارند و در واقع آن هیأتی کهبه ایران توصیه می کنند که بایستی غنی سازی اورانیوم را محدود کنید، همه کشورهای اتمی هستند که سلاح هسته ای خود را سال به سال مدرن می کنند و برای این کار بودجه دارند و این هزینه ها در بودجه های آنها قابل شناسایی است”. معاون رییس جمهور ایران در زمان هاشمی رفسنجانی در عین حال با تاکید بر این که کشورهای مذاکره کننده با تهران بر سر پرونده هسته ای “درباره سلاح هسته ای دیگر کشورهای منطقه ما هم حساس نیستند”  افزوده بود: “به رژیم شاه شما کمک می کردید که به سلاح هسته ای برسدو در سال 1975 آقای شیمون پرز، رییس جمهور فعلی اسراییل، به ایران آمدند و سفرشان بیش از 10 روز طول کشید. البته پیش از انقلاب تمام سفرهایی که مقامات اسراییلی به ایران انجام می دادند، مثل شیمون پرز، مناخیم بگی، اسحاق رابین، حتی مثل بن گوریون و دیگران، سفرهایی بودند که دستگاه اطلاعاتی امنیتی ایران سازماندهی می کرد که انجام می شد. در سال 75 پیمانی بین شیمون پرز و شاه امضاء شده که ایران 1 ممیز 2 میلیارد دلار به اسراییل بدهد و اسراییل در مقابل، در ساخت سلاح هسته ای به ایران کمک کند. در واقع این پیمانی بود که امضاء شد و اسنادش در اختیار حکومت ایران هست. همکاری فرانسه در مورد نیروگاه ها و دیگران هم درجای خودش مطرح بود.”

مهاجرانی با بیان اینکه جنبش سبز ایران هیچ انتظاری از امریکا، غرب و دیگران ندارد، تصریح کرده بود: “مطلقاً جنبش سبز به کمک هیچ کشوری نیازمند نیست، به خاطر اینکه این جنبشی است ملی، عمیق و طولانی”.

او اظهار داشته بود: “استنباط من این است که دولت امریکا،  دولت های ضعیف را برای گفتگو، بهتر ترجیح می دهد. علت این است که دولت ضعیف بهتر امتیاز می دهد نه دولت قوی. اگر دولت، دولتی قوی و متکی بر پایگاه ملی خود باشد، از منافع ملی خود بهتر دفاع خواهد کرد. پس بهتر اینکه این دولت ضعیف باشد، وقتی ضعیف بود بهتر امتیاز خواهد داد”.

 

متن سخنان مهاجرانی در انستیتو واشنگتن

متن کامل اظهارات عطاء الله مهاجرانی در 17 اکتبر در انستیتو واشنگتن، بر روی وب سایت این موسسه منتشر شده است.

بنا بر متن منتشر شده، عطاالله مهاجرانی در ابتدای سخنان خود، سال 1953 را سالی بسیار پرمعنی برای ایرانیان خوانده و گفت: “نهضت دموکرات و آزادی خواهانه ملت ایران به رهبری مصدق با کودتا شکست خورد و از زمانی که نهضت مصدق شکست خورد، یعنی از سال 1953 تا پیروزی انقلاب اسلامی، هیچ وقت دولت امریکا از مشروعیت و قانونیت دولت ایران صحبت نکرد که آیا دولت درو اقع مشروع است یا مشروع نیست”.

وی با بیان اینکه “ انسان ها براساس زاویه دیدی که دارند، مطالب و پدیده ها را متفاوت می بینند”، سال 1953 را سالی غم انگیز خوانده و اظهار داشت: “اگر نهضت ملی ایران در سال 53 با کودتا شکست نمی خورد، نیازی هم به انقلاب اسلامی در سال 79 نبود”.

وزیر دولت اصلاحات، سپس با طرح این سوال که “ اگر امریکا بخواهد در منطقه از قدرت استفاده کند، یا با قیمت نفت به یک معنا مدیریت بکند، چه اتفاقی خواهد افتاد؟” توضیح داد: “ اگر قدرت گره گشا بود و می شد مشکل را با قدرت حل کرد، مسأله افغانستان بعد از 8 سال حل شده بود، ولی این مسأله همچنان باقی است”.

 

حمله نظامی به تقویت حکومت می انجامد

وی افزود: “اگر مسأله استفاده از قدرت به معنی حمله نظامی علیه ایران باشد، من معتقدم که این حمله نظامی دو پیامد خواهد داشت: اول اینکه به تقویت حکومت ایران می انجامد و دوم اینکه نهضت دموکراسی مردم ایران تجزیه و بالطبع متوقف خواهد شد. به عنوان مثال، جنبش سبز یک رنگین کمانی از گرایش ها و آرمانها و تقاضاهای مختلف است. سه ماه یا چهار ماه فرصتی نیست که شما انتظار داشته باشید که رهبران سیاسی جنبش سبز و کسانی که از این جنبش حمایت می کنند، تمام استراتژی و تاکتیک حرکت را در حوزه های مختلف ساماندهی کرده اند و تئوریزه شده است. این زمان زمان کوتاهی برای این کاراست و  بالطبع برای چنین حرکتی  به زمان بیشتری نیاز هست ولی اجمالاً یک حمله نظامی به هر شکلی که باشد این دو پیامد را خواهد داشت ومن باور ندارم که حمله نظامی می تواند به ایران انجام شود و به تغییر رژیم در ایران بینجامد. این اتفاق نخواهد افتاد. ایران نه عراق است، نه افغانستان و ملت ایران هم ملت افغانستان نیستند”.

نماینده دوره اول مجلس شورای اسلامی با اشاره به سابقه آشنایی خود با کروبی، خاتمی و موسوی گفت: “من از مجلس اول ایران که نماینده مجلس بودم، با آقای کروبی آشنا بودم و این آشنایی ادامه پیدا کرد. دوران آقای موسوی نیز، 5 سال من معاون نخست وزیر بودم و با ایشان کار کردم و با آقای خاتمی هم 17 سال در کابینه، یا با ایشان همکار بودم یا به عنوان وزیر با ایشان کار کردم. گمان نمی کنم که اگر حمله نظامی صورت بگیرد، این مجموعه کسانی باشند که بگویند بسیار خوب، ما الان دنبال جنبش سبز هستیم و این  مشکلی است که احمدی نژاد و دیگران ایجاد کرده اند و بروند و خودشان مشکل را حل کنند. آن موقع، صورت مسأله برای ما تغییر خواهد کرد و اکثر کسانی که در جنبش سبز هستند، مثل خود من، اگر چنین اتفاقی بیفتد از همین حاکمیت دفاع می کنیم. یعنی به اعتبار حفظ امنیت ملی و منافع ملی، به رغم مخالفت های جدی که با دولت موجود داریم، در صورت چنین اعمال قدرتی، بخش عمده ای از کسانی که در جنبش سبز هستند، به خاطر امنیت ملی کشور، حفظ سرزمین کشور، حفظ مرزهای کشور وحدت ملی کشور این کار را خواهند کرد و این امری نیست که در واقع لااقل کسانی که مثل من فکر می کنند، از آن صرف نظر کنند. البته من با شناختی که  از رهبران سیاسی جنبش سبز، مثل آقای کروبی، آقای موسوی و آقای خاتمی دارم گمان می کنم آنها هم همین جور فکر می کنند”.

به گفته مهاجرانی، “اگر استفاده از زور صورت بگیرد، بخش نظامی امنیتی در کشور، تقویت بیشتری خواهند شد”.

 

جنبش سبز، مسابقه دو امدادی است

وی در تعریف خود از وضعیت جنبش سبز خاطرنشان کرد: “جنبش سبز اولاً یک مسابقه دو صد متر نیست که یک سوت بزنیم و یک عده ای بدوند و بعد هم بلافاصله مشخص شود چه کسی برنده است و ما هم  برای بنده کف بزنیم. بلکه یک مسابقه دو استقامت امدادی است. در یک مسابقه دو امدادی برای نهضتی مثل نهضت سبز، دموکراسی خواهی و آزادی خواهی گاهی نسل ها هستند که در این دو امدادی شرکت می کنند، نه ورزشکاران که یکی پس از دیگری می رسند. یک نسل مشعل را از دست نسل دیگری می گیرد و به نسل دیگری می رساند. از این جهت من  معتقد هستم که برای نهضت سبز ایران ما بایستی به حرکتی که دهها سال برنامه ریزی شده فکر کنیم. نه اینکه همین ماه آینده ممکن است ما به نتیجه برسیم و تمام خواهد شد. یک حرکت دقیق محاسبه شده ای که در هر حال بایستی با زمان مدیریت کرد و پیش رفت”.

 

جنبش سبز نیازمند تقویت طبقه اقتصادی و طبقه میانه

به اعتقاد مهاجرانی: “جنبش سبز نیازمند هست که ما یک طبقه اقتصادی را در ایران تقویت بکنیم و یک طبقه میانه در حوزه های مختلف صنعت، تجارت، امور مختلف تقویت شود و  اگر sanction صورت بگیرد، این طبقه نه تنها تقویت نمی شود، بلکه تضعیف می شود و عملاً دوباره نیروهای نظامی، امنیتی، سیاسی، دست بالاتر را در حوزه اقتصاد پیدا می کنند”.

وزیر فرهنگ و ارشاد دولت اصلاحات افزود: “علت اینکه در ترکیه، دموکراسی خواهی و آزادی توانسته اند تبدیل به نهاد بشوند این است که در آنجا طبقه متوسط موفق شده سرنوشت و تأثیرگذاری خود را پیدا کند. sanction عملاً این فرصت را از ملت ایران خواهد گرفت و درهرحال دیگرانی هستند که از این مسأله استفاده خواهند کرد. یک وقتی از تورگوت اوزال پرسیدند که شما نگران صدور انقلاب از ایران به ترکیه نیستید؟ گفت نه. بخاطر اینکه از مرزهای مشترک ما و ایران، از ایران دام زنده و گازوئیل به ترکیه قاچاق می شود، از ترکیه چینی، دارو و وسایل خانگی… درواقع خواست به یک معنا نشان دهد که اقتصاد کدام سو چگونه است. ازیک طرف یک زندگی روستایی است که دارد گاو و گوسفند و بز و گازوئیل وارد می کند و از طرف دیگر کالاهای ساخته شده صنعتی که اشاره کرده بود. این نشان می دهد که درهرحال sanction  محدودیت های اقتصادی در وادی امر، به نفع حاکمیت است که تأیید نمی کنیم و به ضرر جنبشی که مورد تأیید ماست”.

مهاجرانی با اشاره به دیدگاهی که معتقد است دولت امریکا بایستی منطقه خاورمیانه را اداره بکند و برای کشورهای آن تصمیم بگیرد، به مثالی از داستایفسکی اشاره کرد و گفت: “داستایفسکی خاطره ای را می نویسد که خیلی خواندنی است. می گوید من توی قطار نشسته بودم، بعد دیدم که یک امریکایی روبروی من نشسته و همه چیز این امریکایی oversize بود؛ چشم ها، بینی، لب ها، موها، لباسش، همه چیزش در واقع نسبت به من (شما داستایفسکی را در نظر بگیرید، یک چهره مینیاتوری ظریف) بزرگ بود. او همین طور که روبروی من نشسته بود اصلاً به من نگاه نمی کرد، اصلاً با من حرف نزد، ولی گوشه شانه من از جیبم بیرون بود، دستش را دراز کرد و رساند بالای جیب من. این شانه را برداشت و شروع کرد به شانه کردن موهاش. بعد هم شانه را گذاشت توی جیب من و مطلقاً هم با من صحبت نکرد. دوباره نه نگاه کرد، نه کلمه ای، هیچی. فقط سکوت بود. داستایفسکی می گوید سکوت بود و سرما. بعد من فکر کردم خیلی خب، این نه تنها شانه مرا شانه خودش تلقی می کند. اصلا فکر می کند من شانه نگهدارش هستم. درواقع من مأموریت دارم شانه را برای او نگه دارم”.

 

دموکراسی از بیرون تحمیل نمی شود

او با بیان اینکه باید بپذیریم این نگاه ممکن است تا امروز تغییر کرده باشد، به سخنان باراک اوباما درباره دموکراسی اشاره کرد و تصریح کرد: “این جمله جمله بسیار مهمی است از دیدی که من دارم.  جمله این است که اوباما می گوید: “دموکراسی امری نیست که بشود از بیرون بر کشوری تحمیل کرد”. درواقع یک امر خارجی نیست. دموکراسی امری است که مردم در کشور خودشان انتخاب می کنند و با توجه به سنت های مردم و فرهنگ خودشان انتخاب خواهد شد. البته این جمله  اوباما 70 سال بعد از جمله ای است که رییس جمهور پیشین امریکا، فرانکلین روزولت بکار برد. این جمله مهمی در تاریخ دموکراسیاست که روزولت گفت” We must be the great arsenal of democracy .” این جمله را روزولت در 29 دسامبر 1940 مطرح کرد. البته من نمی دانم چرا از این پشتوانه دموکراسی، 13 سال بعد، کودتا نصیب ما شد. این چه اتفاقی بود که درواقع امریکا قرار شد در سال 40 یک پایگاهی باشد برای دموکراسی، ولی 13 سال بعد چنین شد. البته برای من پنهان هم نیست، چرا که این کلاهی بود که چرچیل سر امریکا گذاشت. درواقع وینستون چرچیل تلاش کرد که قبل از کودتای 53 ترومن را برای همراهی با انگلستان راضی کند در ساماندهی کودتا علیه دولت ملی ما، دولت ملی مصدق. ترومن نپذیرفت، ولی متأسفانه آیزنهاور پذیرفت”.

مهاجرانی با بیان اینکه “باید ما بپذیریم که زمان تغییر کرده” افزود: “در تغییر زمان این جوری نیست که در مورد امریکا مثل اردن شما بتوانید عمل بکنید. شما به عنوان دولت امریکا در مورد اردن تصمیم گرفتید که ولیعهد را عوض کنید و کس دیگری را به عنوان شاه بگذارید، گذاشتید. و خوب بالاخره اتفاقی هم ظاهراً نیفتاد. ایران کشور دیگری هست، درواقع زمان هم زمان دیگری هست”.

 

احمدی نژاد، رئیس جمهور قانونی ایران نیست

وی با بیان اینکه “احمدی نژاد را، رئیس جمهور قانونی ایران نمیداند” اظهار داشت: “واژه ای را آقای موسوی به کار بردند که واژه مهمی است. آقای موسوی گفتند که دولت فعلی ایران دولتی است که براساس ماجراجویی عمل می کند، یعنی سخنان ماجراجویانه، مسأله آفرین و مسایلی از این قبیل. و بسیاری از اموری که می شود بدون ماجراجویی و با تدبیر  و درایت حل کرد، او درواقع با ماجرا آفرینی، آن مشکل را ایجاد می کند؛ مثل طرح قضیه هولوکاست؛ اگر حتی در قصه هولوکاست یک کودک یهودی هم سوزانده شده بود یا کشته شده بود، فاجعه بود؛ اگر حتی فقط یک کودک. خوب بحث میلیون ها نفر است، حالا فرض کنید که بنیاد یادواشم در تل آویو نتوانسته باشند برای شش میلیون نفری که معروف است، مشخصات و اطلاعات باشد، حدود چهار میلیون اش هست. ولی از عظمت و تلخی فاجعه چیزی کم نمی کند. هچ انسانی نمی تواند نسبت به این مسأله بی تفاوت باشد، ولو یک نفر.  البته بعدا بایستی به قول رمان نویس و برنده جایزه صلح نوبل که تریلوژی معروفی را در مورد داستان هولوکاست نوشته، به این سؤال بایستی جواب داد که چگونه می شود که گاهی یک قربانی تبدیل به یک جنایتکار می شود؟ به این سؤال بایستی جواب داد”.

 

مخالف سلاح اتمی هستیم

وی با بیان اینکه به عنوان یک انسان، یک ایرانی و یک مسلمان مخالف سلاح اتمی است، ادامه داد: “آیت الله منتظری به حق توسط یکی از متفکران ما، آقای دکتر بشیریه به عنوان رهبر معنوی جنبش سبز معرفی شده اند و ایشان شایسته ترین فردی هستند که می شود این عنوان را برای ایشان به کار برد: رهبر معنوی جنبش سبز. آقای منتظری درپاسخ به پرسش های آقای کدیور، اشاره کردند که سرمایه گذاری برای ساخت سلاح هسته ای، تولید سلاح هسته ای، نگهداری سلاح هسته ای، بالطبع استفاده از سلاح هسته ای، اموری ممنوع هستند به لحاظ نگاه دینی که ما داریم”.

مهاجرانی در عین حال یادآور شد: “همه کشورهایی که با ایران در مورد مسأله هسته ای طرف گفتگو هستند،  غیر از آلمان، همه سلاح هسته ای دارند. در واقع آن هیأتی که می نشینند وبه ایران توصیه می کنند که شما بایستی غنی سازی اورانیوم را محدود کنید، همه کشورهای اتمی هستند. نکته دوم این است که همه کشورهایی هستند که سلاح هسته ای خود را مدرن می کنند سال به سال و برای این کار بودجه دارند و این هزینه ها در بودجه های آنها قابل شناسایی است.نکته سوم این هست که درباره سلاح هسته ای دیگر کشورهای منطقه ما هم حساس نیستند کسانی که این بحث را مطرح می کنند. نکته چهارم این هست که به رژیم شاه شما کمک می کردید که به سلاح هسته ای برسدو در سال 1975 آقای شیمون پرز، رییس جمهور فعلی اسراییل، به ایران آمدند و سفرشان بیش از 10 روز طول کشید. البته پیش از انقلاب تمام سفرهایی که مقامات اسراییلی به ایران انجام می دادند، مثل شیمون پرز، مناخیم بگی، اسحاق رابین، حتی مثل بن گوریون و دیگران، سفرهایی بودند که دستگاه اطلاعاتی امنیتی ایران سازماندهی می کرد که انجام می شد. در سال 75 پیمانی بین شیمون پرز و شاه امضاء شده که ایران یک ممیز 2 میلیارد دلار به اسراییل بدهد و اسراییل در مقابل، در ساخت سلاح هسته ای به ایران کمک کند. در واقع این پیمانی بود که امضاء شد و اسنادش در اختیار حکومت ایران هست. همکاری فرانسه در مورد نیروگاه ها و دیگران هم درجای خودش مطرح بود.”

به گفته او: “ما باید به گونه ای رفتار کنیم که منطق ما هم در این قصه منطقی باشد که شک برانگیز نباشد و طرف مقابل حتما به لحاظ منطقی بپذیرد که ما چگونه عمل می کنیم”.

مهاجرانی با طرح این سوال که “ سلاح هسته ای خیلی چیز بدی است. پس چرا گاهی ایران را تهدید به استفاده از سلاح هسته ای می کنید؟” اضافه کرد: “خانم کلینتون در دوران مبارزه انتخاباتی، البته در دوره ای که به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری مطرح بودند یک بار اعلام کردند که ما ایران را نابود می کنیم. همان حرف آقای احمدی نژاد را که در مورد اسراییل زده بود، خانم کلینتون در مورد ایران زد؛ حتی با صراحت بیشتری… چرا این حرف را می زنید، چرا تهدید می کنید؟ شما مدام می گویید که همه انتخاب ها روی میز هستند، بعد حتی از تهدید نظامی به شکل هسته ای آن هم استفاده می کنید، این قضیه،  منطق ما را تضعیف می کند. بگذاریم در واقع بدون عصبانیت، با یک منطق محکم این بحث را پیش ببریم که هیچ انسانی، هیچ مسلمانی، هیچ ایرانی ای، لااقل در موضعی که من هستم نمی تواند این موضوع را بپذیرد”.

 

کارت تبریک امریکا

وی با بیان اینکه “جنبش سبز از امریکا، غرب و دیگران هیچ انتظاری ندارد” به 15 ژوئن اشاره کرد که سه میلیون نفر در تهران راهپیمایی کردند و از سوی دیگر به آزادی ماموران ایرانی که در اربیل عراق از سوی امریکا بازداشت شده بودند اشاره کرد و گفت: “ این کارت تبریک بود به آقای احمدی نژاد. کارت تبریک لازم نیست که حتما یک نامه ای باشد که توی رسانه ها اعلام شود، در همان روز شما آزادشون کردید”.

مهاجرانی سپس به مذاکرات ژنو اشاره کرد و ادامه داد: “مذاکره ای که در ژنو انجام شد من اسمش را می گذارم شش منهای پنج، درواقع مذاکره ای که مستقیماً بین نماینده ایران و نماینده امریکا انجام شد، این مذاکره در آن مقطع یک کارت دیگری بود که دولت شما به دولت احمدی نژاد داد. البته من به عنوان ایرانی قائل به گفتگوی بین حکومت ایران و امریکا هستم”.

وی آنگاه به مقاله “ مذاکره مستقیم” که 20 سال پیش توسط خود او نوشته شده بود اشاره کرد و آن مقاله را مشهورترین مقاله سیاسی بعد از انقلاب ایران دانسته و گفت: “ قبل از آن هم من مقاله ای نوشته بودم، موقعی بود که جرج بوش پدر ماه های اولیه ریاست جمهوری اش در کاخ سفیدبود؛ روی پله های کاخ سفید ایستاده بود گفت که “من که اینجا روی پله های مرمرین کاخ سفید ایستاده ام، از کشورهایی که در لبنان نفوذ دارند دعوت می کنم که برای آزادی گروگان ها با امریکا همکاری بکنند. من فردایش مقاله ای نوشتم بیش از بیست سال پیش، اسم مقاله  من بود “قول و قرار روی پله های مرمرین کاخ سفید”. علتش این بود که جرج بوش گفته بود که گرچه من روی پله های مرمرین کاخ سفید دارم صحبت می کنم اما سخن من سخن رسمی امریکاست. من نوشتم بسیار موقعیت خوبی برای گفتگوی با امریکاست، به خاطر اینکه هم گروگان های امریکایی وجود دارند در لبنان، هم گروگان های ایرانی. ما بنشینیم صحبت بکنیم مشکل را حل بکنیم. که یک سال بعدش من مقاله “مذاکره مستقیم” را نوشتم و هنوز هم من معتقد هستم که چه دولتی که ما قانونی نمی دانیم، دولت فعلی، چه اعضای مؤثر جنبش سبز، گفتگوی با امریکا همواره می تواند کمک بکند به کاهش تنش و اساسًاً در واقع اهل گفتگو، من و ما هستیم”.

 

امریکا، دولت های ضعیف را برای گفتگو ترجیح میدهد

مهاجرانی با بیان اینکه گفتگو کردن بهتر از جنگیدن است، در عین حال یادآور شد: “ما برخی از نخبگان ایرانی گمان می کنیم که امریکا اتفاقاً دولتی مثل دولت احمدی نژاد را که مشکل مشروعیت قانونی در داخل کشور پیدا می کند سی سال نپذیرفته، پذیرفته است در حالیکه  بعد از سه ماه هم مردم ایران نپذیرفتند.  قبل از آن هم 26 سال، ما مشروعیت دولت شاه را قبول نمی کردیم پس از کودتا، بعد که انقلاب شد بالاخره مردم ایران به گونه دیگری رفتار کردند، ولی استنباط من این است که دولت امریکا،  دولت های ضعیف را برای گفتگو، بهتر ترجیح می دهد. علت این است که دولت ضعیف بهتر امتیاز می دهد نه دولت قوی. اگر دولت، دولتی قوی و متکی بر پایگاه ملی خود باشد، از منافع ملی خود بهتر دفاع خواهد کرد. پس بهتر اینکه این دولت ضعیف باشد، وقتی ضعیف بود بهتر امتیاز خواهد داد”.

وی با اشاره به اینکه اکنون به تعبیر پرزیدنت اوباما دوران تغییر فرا رسیده توضیح داد: “این تفسیری را که در منطقه ما وجود دارد، لااقل در ذهن من  اصلاح بکنیم. یعنی به گونه ای عمل کنیم که این تلقی پیدا نشود که اتفاقاً از ضعف احمدی نژاد، امریکا برای منافع خود استفاده می کند. ومن معتقد هستم که حال که پرزیدنت اوباما 15 بار از مسؤولیت در سخنرانی خود نام برد و با شعار تغییر آمد و این سخن هم که بسیار سخن مهمی است، خیلی پسندیدم که درواقع: Kجنگ با ایران بدتر از ایران هسته ای است.L این سخن، سخن درستی است”.

 

به جنبش سبز، سرکه ندهیم

مهاجرانی بار دیگر با تاکید بر اینکه “جنبش سبز هیچ انتظاری از دیگران ندارد” توضیح داد: “این آیه ای که در مزامیر داوود هست، مزمور 69 آیه 21 خیلی می پسندم و احساس می کنم که گاهی یک دریایی از معنی در یک آیه ای خلاصه می شود و می درخشد. آیه این هست که: “آنها یک غذای تلخ به من دادند. من تشنه بودم به من سرکه دادند.” من پیشنهاد می کنم که جنبش سبز ایران در مقطعی که هست به آن سرکه ندهیم. درواقع اگر این جنبش، جنبشی است که تشنه آزادی و عدالت است و مردم ما بیش از 100 سال است که برای آزادی، عدالت و دموکراسی تلاش می کنند، اگر ما می خواهیم برپا باشد، مراقب باشیم به آن آسیب نزنیم من نمی گویم کمک بکنید. مطلقاً جنبش سبز به کمک هیچ کشوری نیازمند نیست، به خاطر اینکه این جنبشی است ملی، عمیق و طولانی.”

 

از دولت ترسو، امتیاز نگیرید

وی با تاکید بر اینکه “منافع ملی ما بخاطر آنچه که یک دولت ضعیف در ایران است” به سخنان یکی دیگر از سخنرانان جلسه اشاره کرد و گفت: “پاتریک یک تعبیر به کار برد این تعبیر را من می پسندم. گفت دولت ایران ترسیده، دولت ترسو امتیاز می دهد. اگر دولت، دولتی بود که ترسید، نسبت به شرایط داخلی خودش امتیاز می دهد. از دولت ترسو شما به دوستان امریکایی تان بگویید امتیاز نگیرید. اگر از دولت ترسو امتیاز گرفتید، بعداً نسل های آینده ایران، یک زمانی، در همین واشنگتن دی سی خواهند آمد و خواهند گفت آقای رییس انستیتوی واشنگتن سال 2050، در سال 2009 جنبش سبز در کشور ما بود، دولت ضعیف بود، مشروعیت نداشت، شما در این قرارداد از منافع ملت ایران سوء استفاده کردید”.

 

گفت و گو به کاهش تنش کمک می کند

در پایان جلسه از مهاجرانی سوال شد که آیا شما معتقدید که توافق بین گروه 5+1 و ایران می تواند برای جنبش سبز ایجاد مشکل کند؟ به نظر شما بهترین راه برای حل و فصل این معضل و توافق در مورد مسأله هسته ای چیست؟

او پاسخ داد: “من معتقدم که اگر توافق نامه ای بین 1+5 و دولت ایران صورت بگیرد، از دو وجه می شود به این توافق نامه نگاه کرد؛ یکی این است که چون دولت فعلی ایران را، نهضت سبز، به لحاظ مشروعیت به رسمیت نمی شناسد، در واقع بگوید که ما این توافق نامه را مطلقاً قبول نداریم و در آینده هم مدعی این بشود.  دومین وجه، این است که این توافق نامه چگونه توافق نامه ای باشد، آیا منافع ملت ایران در این لحاظ شده یا لحاظ نشده است. در مورد بخش اول با توجه به اینکه جنبش سبز، جنبش کوتاه مدتی نیست، بالطبع من نمی توانم بگویم که دولت فعلی هیچ گونه توافق نامه ای را با دیگران امضاء نکند یا دیگران توافقی را نخواهند داشت بخاطر اینکه مسایل جاری کشور ما و منطقه و جهان اینگونه نیست که حالا همه منتظر نهضت سبز باشند که این نهضت سبز کی به ثمر می رسد که بعد بحث توافق ها بخواهد مطرح شود. این خیلی خیالپردازانه و رؤیایی است.  وی توصیه کرد: “از شرایط دولت ضعیف  غیرمشروع در توافق ها استفاده نکنید. بنا را بر این بگذارید که بعداً اگر نهضت سبز، دولت مشروع، کسانی بر سر کار بودند که برگشتند و این مجموعه را دیدند احساس نکنند که در آن مقطع سوء استفاده صورت گرفته است. اگر با این ملاحظه عمل بکنیم، ما مشکلی نخواهیم داشت، ضمن اینکه من معتقد هستم که همین گفتگوهایی که صورت می گیرد، مثل گفتگوی اول اکتبری که بین معاون وزیر خارجه امریکا وطرف ایرانی صورت گرفت، من معتقد هستم که این گفتگوها به کاهش تنش کمک می کند و طرفدارش هستم و من نمی گویم که این گفتگوها صورت نگیرد. اما می گویم در این گفتگوها و این توافق ها مراقب باشیم که آنچه که درواقع منافع ملت ایران است لحاظ بشود. البته متأسفانه این گفتگوها به گونه ای است که مطرح نمی شود یعنی باز نیست. فقط ما از این گفتگوها می شنویم که هر دو فرد، احمدی نژاد در تهران و آقای اوباما هم در کشور شما، گفتند گفتگوها سازنده بود؛ جزئیاتش را کسی باخبر نیست، چون جزئیاتش را باخبر نیستیم، نمی توانیم بفهمیم یعنی لااقل من خبر ندارم که این سازنده بودن گفتگوها چگونه بوده و چگونه پیش خواهد رفت”.

 

مخالف تحریم ها هستم

مهاجرانی درباره تحریم ها علیه ایران گفت: “ اگر این تحریم ها، ملت ایران دچار محدودیت بشود، طبقه متوسط در ایران امکان رشد پیدا نکند، جنبش سبز پشتوانه اقتصادی پیدا نکند برای بقای خودش، من مخالف هستم”.

وی در پاسخ به سوالی دیگر درباره مسایل و اسرائیل گفت: “ قبلاً هم شاید بیش از بیست سال پیش من یک مقاله ای نوشتم و آن مقاله این بود که ما از فلسطینی ها، فلسطینی تر نباشیم. فلسطینی ها خودشان به اندازه کافی فلسطینی هستند. به اصطلاح کاتولیک تر از پاپ نباشیم. مجموعه فلسطینی ها وقتی که در مورد سرنوشت خودشان و آینده خودشان به جمع بندی می رسند، به نتیجه ای می رسند، طبیعی است که کشورهای منطقه، کشورهای اسلامی هم نمی توانند مخالف چنین برداشت و سرنوشتی باشند. موارد دیگری چون نوع ارتباط ایران با گروه های فلسطینی یا تجهیز آنها، بحث هایی هستند که نمی شود در یک صحبت کوتاه و یک پاسخ کوتاه به اینها پرداخت و به تفصیل سخن گفت”.

وزیر ارشاد اسبق ایران در پایان به سوال یکی از حاضران در کنفرانس که از وی می خواست در یک کلمه جواب دهد که آیا مشروعیت اسراییل را قبول دارد یا نه، جواب نداد.