با توجه به دیدار دیروز صبح احمدی نژاد با دانشجویان علم و صنعت که پشت درهای قفل شده برگزار و گزارش آن در ابعاد وسیع منتشر شد، و دیدارهای قبلی وی از جاهای دیگر، گروه تشریفات ریاست جمهوری بطور خلاصه، دستورالعمل و خلاصه گزارش دیدارهای زیر را منتشر کردند.
محمود به علم و صنعت می رود
وسایل لازم: قفل، زنجیر برای بستن درها، اتوبوس برای آوردن دانشجویان بسیجی، کارت ویژه برای جلوگیری از آمدن دانشجویان، پوستر برای در دست گرفتن، یک رئیس دانشگاه برای توصیف سجایای رئیس جمهور، تعطیل کردن دانشگاه برای جلوگیری از ورود دانشجویان، استفاده از چند کامیون نیروی انتظامی برای بیان حقایق به دانشجویان بسیجی، دستبند برای ایجاد همبستگی میان اطلاعات و دانشجویان مخالف، گاز اشک آور برای جلوگیری از سووالات نامربوط، خبرنگار نخودی به تعداد کافی، مقدار زیادی اخم و تکان دادن دست برای تهدید دشمنان. جملات صادره: « خائنین را بزودی معرفی می کنیم… تا آخرین قدم ایستاده ایم و با آمریکا مذاکره نمی کنیم… پیروزی هسته ای ما صد برابر بزرگتر از ملی شدن نفت است… آنها جاسوس اند… آمریکا نابود شده است و دارد آخرین دست و پای خود را می زند… دانشگاه را هم اصلاح می کنیم… در ایران که به اهداف مان رسیدیم اما باید اول جهان را نجات می دهیم… در نیویورک برای ما 50 محافظ می گذاشتند و با ده ماشین می رفتیم و مردم برای ما دست تکان می دادند و تا مرا می دیدند می گفتند محمود محمود محمود… ما و رهبری با هم می نشینیم و به ریش اینها دوتایی آی می خندیم.»
محمود به کلمبیا می رود
وسایل لازم: دسته گل، هشتاد دوربین فیلمبرداری و دویست میکروفون، کارت ویژه برای بردن همراهان در سالن، کت و شلوار تمیز، یک گروه محافظ آمریکایی برای حفاظت از دست مردم، یک رئیس دانشگاه که به او می گوید دیکتاتور حقیر، مقداری لبخند در مقابل حملات دشمن، مقداری دروغ برای پاسخ دادن به سووالات دانشجویان، تلاش برای نشان دادن یک چهره آرام، مقداری گردن کج، جملات صادره: « ما در ایران از میهمانان پذیرایی می کنیم، در ایران به همه اجازه می دهیم حرف شان را بزنند… دانشجویان ایرانی خودشان قدرت تشخیص دارند و کاملا آزادند…. زنان ایرانی آزادند… ما قصدی برای نفوذ در جهان نداریم … در ایران آزادی کامل وجود دارد… در ایران مسوولان ما بدون هیچ محافظی به میان مردم می روند… من رهبری را نمی شناسم، تا حالا ایشان را ندیدم.»
محمود به روستای کوشکک می رود
وسایل لازم: عروسک برای بچه ها، دوچرخه کودکان، واکمن برای نوجوانان، پوستر برای در دست گرفتن جمعیت، شکلات برای پذیرایی، پاکت نامه، سکه برای مردم مهربان که الحمدالله دانشجو نیستند، مقداری محافظ برای حفاظت از مردم، عینک دودی برای اینکه رئیس جمهور موقع وعده دادن چشمش توی چشم مردم نیافتد، وام به مقدار کافی، مقداری معاون وزیر و مسوول محلی، تعداد زیادی عکاس و تعداد کمی خبرنگار، یک صندوق از بودجه جاری برای حل مشکلات سریع، تعدادی کودک برای عکاسی در بغل رئیس جمهور، لباس محلی، مقداری طناب برای جلوگیری از ورود بزغاله به صحنه، جملات صادره: « چهل درصد بودجه امسال را به روستائیان می دهیم…. تمام وعده های قبلی عمل شده و فقط سه تا مانده که آنها هم بخاطر دولت های قبلی عمل نشده… الآن مردم جهان منتظر هستند که شما بروید و آنها را نجات دهید… در نیویورک برای ما 150 تا محافظ گذاشتند و دویست تا ماشین بود که با آن ما را می بردند، همه شان مشکی بود، و این بخاطر من نبود، بخاطر خدا بود… اگر بودجه کم است 45 درصد بودجه کشور را به روستائیان می دهیم… بوش افتاده بود روی دست و پای من و التماس می کرد و با همان لهجه خودش می گفت مامود بیا دست بردار، ما بدبختیم، من گفتم این ملت ماست که شما را ول نمی کند… کی خسته است، دشمن… بعضی عناصر دولتهای قبلی همین دیروز گفتند بودجه روستاها فقط 40 درصد باشد، ولی من همین الآن می گویم که 50 درصد بودجه را به روستائیان بدهند…. همانطور که رهبر فرمودند من خیلی خوبم.»
محمود به ماناگوآ می رود
وسایل لازم: صد نفر همراه، حداقل بیست وزیر، تعدادی قرارداد آماده برای دادن نفت به میزان مورد نیاز، تراکتور به میزان کافی، سی نفر محافظ مسلح به هشتاد دستگاه عینک دودی، دسته گل محمدی و عطر مشهدی، تعدادی کتاب چاپ شده در مورد سیمون بولیوار و چه گوارا و مارکس به زبان فارسی که توسط دولت هر کدام در ده نسخه چاپ شده است، قرآن به تعداد کافی برای خوردن به کمر دشمن، تعدادی صندوق قرمز، تعداد پنجاه خبرنگار و دو عدد عکاس مطمئن، مقدار زیادی لبخند، مقدار زیادی شگفتی از دیدن پیشرفت های نیکاراگوئه، به مقدار کافی پسر یتیم برای عکاسی در کنار رئیس جمهور. جملات صادره: « ای مرگ بر آمریکا، ای نفرین به آمریکا، درود بر امام خمینی که به ما سوسیالیسم را آموخت و درود بر مارکس که به شما اسلام را نشان داد…. ملت ما پشت سر شما ایستاده است… ما بیست درصد بودجه مان را به آمریکای لاتین تخصیص دادیم، کاش شما هم در آسیا بودید… ما که در نیویورک بودیم حتی یک محافظ هم برای ما نگذاشتند و چند بار ما را ترور کردند و حتی اجازه نمی دادند با اتوبوس برویم، فقط مسیرهای طولانی را پیاده می رفتیم… ما می خواهیم کنار شما بایستیم تا شما رهبری جهان را در دست بگیرید… امروز ما و شما باید دست به دست هم بدهیم تا جلوی آمریکا بایستیم، شما جلوتر هستید، شما بایستید ما برای شما تراکتور می فرستیم… امروز رهبری ایران در تمام جهان حضور دارد و از شما هم بازدید می کند. »
نتیجه گیری اخلاقی: صداقت خیلی مهم است، بخصوص قبل از انتخابات.
نتیجه گیری فلسفی: مهم ترین اشتباه دولت های قبلی این بود که اینقدر احمق بودند که فکر می کردند دروغ گفتن حدی دارد.
نتیجه گیری مردمی: وقتی برای دیدار مردم می روید سعی کنید سراغ مردمی بروید که یا با شما هستند، یا هنوز شما را نمی شناسند.
نتیجه گیری دانشجویی: دانشجوی خوب را با اتوبوس می آورند، دانشجوی بد را با مینی بوس می برند.