علم و صنعت و کلمبیا و کوشکک

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

po_nabavi_01.jpg


با توجه به دیدار دیروز صبح احمدی نژاد با دانشجویان علم و صنعت که پشت درهای قفل شده ‏برگزار و گزارش آن در ابعاد وسیع منتشر شد، و دیدارهای قبلی وی از جاهای دیگر، گروه ‏تشریفات ریاست جمهوری بطور خلاصه، دستورالعمل و خلاصه گزارش دیدارهای زیر را ‏منتشر کردند.‏

محمود به علم و صنعت می رود

وسایل لازم: قفل، زنجیر برای بستن درها، اتوبوس برای آوردن دانشجویان بسیجی، کارت ویژه ‏برای جلوگیری از آمدن دانشجویان، پوستر برای در دست گرفتن، یک رئیس دانشگاه برای ‏توصیف سجایای رئیس جمهور، تعطیل کردن دانشگاه برای جلوگیری از ورود دانشجویان، ‏استفاده از چند کامیون نیروی انتظامی برای بیان حقایق به دانشجویان بسیجی، دستبند برای ایجاد ‏همبستگی میان اطلاعات و دانشجویان مخالف، گاز اشک آور برای جلوگیری از سووالات ‏نامربوط، خبرنگار نخودی به تعداد کافی، مقدار زیادی اخم و تکان دادن دست برای تهدید دشمنان. ‏جملات صادره: « خائنین را بزودی معرفی می کنیم… تا آخرین قدم ایستاده ایم و با آمریکا مذاکره ‏نمی کنیم… پیروزی هسته ای ما صد برابر بزرگتر از ملی شدن نفت است… آنها جاسوس اند… ‏آمریکا نابود شده است و دارد آخرین دست و پای خود را می زند… دانشگاه را هم اصلاح می ‏کنیم… در ایران که به اهداف مان رسیدیم اما باید اول جهان را نجات می دهیم… در نیویورک ‏برای ما 50 محافظ می گذاشتند و با ده ماشین می رفتیم و مردم برای ما دست تکان می دادند و تا ‏مرا می دیدند می گفتند محمود محمود محمود… ما و رهبری با هم می نشینیم و به ریش اینها ‏دوتایی آی می خندیم.» ‏

محمود به کلمبیا می رود

وسایل لازم: دسته گل، هشتاد دوربین فیلمبرداری و دویست میکروفون، کارت ویژه برای بردن ‏همراهان در سالن، کت و شلوار تمیز، یک گروه محافظ آمریکایی برای حفاظت از دست مردم، ‏یک رئیس دانشگاه که به او می گوید دیکتاتور حقیر، مقداری لبخند در مقابل حملات دشمن، ‏مقداری دروغ برای پاسخ دادن به سووالات دانشجویان، تلاش برای نشان دادن یک چهره آرام، ‏مقداری گردن کج، جملات صادره: « ما در ایران از میهمانان پذیرایی می کنیم، در ایران به همه ‏اجازه می دهیم حرف شان را بزنند… دانشجویان ایرانی خودشان قدرت تشخیص دارند و کاملا ‏آزادند…. زنان ایرانی آزادند… ما قصدی برای نفوذ در جهان نداریم … در ایران آزادی کامل ‏وجود دارد… در ایران مسوولان ما بدون هیچ محافظی به میان مردم می روند… من رهبری را ‏نمی شناسم، تا حالا ایشان را ندیدم.» ‏

محمود به روستای کوشکک می رود

وسایل لازم: عروسک برای بچه ها، دوچرخه کودکان، واکمن برای نوجوانان، پوستر برای در ‏دست گرفتن جمعیت، شکلات برای پذیرایی، پاکت نامه، سکه برای مردم مهربان که الحمدالله ‏دانشجو نیستند، مقداری محافظ برای حفاظت از مردم، عینک دودی برای اینکه رئیس جمهور ‏موقع وعده دادن چشمش توی چشم مردم نیافتد، وام به مقدار کافی، مقداری معاون وزیر و مسوول ‏محلی، تعداد زیادی عکاس و تعداد کمی خبرنگار، یک صندوق از بودجه جاری برای حل ‏مشکلات سریع، تعدادی کودک برای عکاسی در بغل رئیس جمهور، لباس محلی، مقداری طناب ‏برای جلوگیری از ورود بزغاله به صحنه، جملات صادره: « چهل درصد بودجه امسال را به ‏روستائیان می دهیم…. تمام وعده های قبلی عمل شده و فقط سه تا مانده که آنها هم بخاطر دولت ‏های قبلی عمل نشده… الآن مردم جهان منتظر هستند که شما بروید و آنها را نجات دهید… در ‏نیویورک برای ما 150 تا محافظ گذاشتند و دویست تا ماشین بود که با آن ما را می بردند، همه ‏شان مشکی بود، و این بخاطر من نبود، بخاطر خدا بود… اگر بودجه کم است 45 درصد بودجه ‏کشور را به روستائیان می دهیم… بوش افتاده بود روی دست و پای من و التماس می کرد و با ‏همان لهجه خودش می گفت مامود بیا دست بردار، ما بدبختیم، من گفتم این ملت ماست که شما را ‏ول نمی کند… کی خسته است، دشمن… بعضی عناصر دولتهای قبلی همین دیروز گفتند بودجه ‏روستاها فقط 40 درصد باشد، ولی من همین الآن می گویم که 50 درصد بودجه را به روستائیان ‏بدهند…. همانطور که رهبر فرمودند من خیلی خوبم.» ‏

‏ ‏

محمود به ماناگوآ می رود

وسایل لازم: صد نفر همراه، حداقل بیست وزیر، تعدادی قرارداد آماده برای دادن نفت به میزان ‏مورد نیاز، تراکتور به میزان کافی، سی نفر محافظ مسلح به هشتاد دستگاه عینک دودی، دسته گل ‏محمدی و عطر مشهدی، تعدادی کتاب چاپ شده در مورد سیمون بولیوار و چه گوارا و مارکس ‏به زبان فارسی که توسط دولت هر کدام در ده نسخه چاپ شده است، قرآن به تعداد کافی برای ‏خوردن به کمر دشمن، تعدادی صندوق قرمز، تعداد پنجاه خبرنگار و دو عدد عکاس مطمئن، ‏مقدار زیادی لبخند، مقدار زیادی شگفتی از دیدن پیشرفت های نیکاراگوئه، به مقدار کافی پسر یتیم ‏برای عکاسی در کنار رئیس جمهور. جملات صادره: « ای مرگ بر آمریکا، ای نفرین به ‏آمریکا، درود بر امام خمینی که به ما سوسیالیسم را آموخت و درود بر مارکس که به شما اسلام ‏را نشان داد…. ملت ما پشت سر شما ایستاده است… ما بیست درصد بودجه مان را به آمریکای ‏لاتین تخصیص دادیم، کاش شما هم در آسیا بودید… ما که در نیویورک بودیم حتی یک محافظ هم ‏برای ما نگذاشتند و چند بار ما را ترور کردند و حتی اجازه نمی دادند با اتوبوس برویم، فقط ‏مسیرهای طولانی را پیاده می رفتیم… ما می خواهیم کنار شما بایستیم تا شما رهبری جهان را در ‏دست بگیرید… امروز ما و شما باید دست به دست هم بدهیم تا جلوی آمریکا بایستیم، شما جلوتر ‏هستید، شما بایستید ما برای شما تراکتور می فرستیم… امروز رهبری ایران در تمام جهان حضور ‏دارد و از شما هم بازدید می کند. »‏

نتیجه گیری اخلاقی: صداقت خیلی مهم است، بخصوص قبل از انتخابات.‏

نتیجه گیری فلسفی: مهم ترین اشتباه دولت های قبلی این بود که اینقدر احمق بودند که فکر می ‏کردند دروغ گفتن حدی دارد.‏

نتیجه گیری مردمی: وقتی برای دیدار مردم می روید سعی کنید سراغ مردمی بروید که یا با شما ‏هستند، یا هنوز شما را نمی شناسند.‏

نتیجه گیری دانشجویی: دانشجوی خوب را با اتوبوس می آورند، دانشجوی بد را با مینی بوس می ‏برند.‏

‎ ‎