وقتی ماهواره در ایران جاگیر میشد نخستین بار بشقابهایش کشور همسایه را نشانه رفته بودند و تا مدتها –پیش از آن که موسیقی پاپ ایرانی پا بگیرد- صدای موسیقی استانبولی توی ضبطهای دوکاسته اتاقهای جوانان و ماشینهای مسافرکش میپیچید. حالا هم که چند سالی است میلیون میلیون ایرانی به همسایه غربی میروند و پای فرار و پناهندگی که وسط بیاید باز نام ترکیه به ایران سنجاق می شود. با این همه آنقدری که جین ترک و سواحل این کشور دل از ایرانیها برده، دموکراسی بومی آن، این دستاورد رشک آور میراثداران عثمانی در ایران –لااقل میان عامه- شناخته شده نیست. شاهدش هم انتخابات اخیر پارلمانی ترکیه که کمتر از انتخابات هر کشور دیگری در فضای مجازی فارسی و بحثهای سیاسی مردم حضور داشت.
از امپراتوری عثمانی تا جمهوری ترکیه
کشور ترکیه عمری کمتر از 90 سال دارد و به تازگی مردمانش جشنهای انتخابات پارلمانی را پشتسر گذاشته اند. انتخاباتی که 49.6 درصد آرایش به حزب عدالت و توسعه رسید تا رجب طیب اردوغان به موقعیتی ویژه در تاریخ این کشور دست یابد و سرمستانه پیروزیش را با “استانبول تا بوسنی، ازمیر تا بیروت، آنکارا تا دمشق، دیاربکر تا رام الله، نابلس، جنین، کرانه باختری، قدس، غزه و از ترکیه تا خاورمیانه، قفقاز، بالکان و اروپا” تقسیم کند. اشارهای کنایهآمیز به مرزهای امپراتوری عثمانی که اگرچه مردمان این کشورها را نمیترساند اما مسلما در دل ایرانیان سوگوارِ انتخابات خرداد 88، سوریهای در حال مبارزه و عراقیهای در آرزوی آرامش و ثبات، بذر حسرت مینشاند.
سالهای سال پیش سلطان بایزید دوم در نامهای دوستانه به شاه اسماعیل اول، استقرار سلسله صفوی و حکومت مقتدر مرزی در ایران را تبریک گفت و از شاه ایران خواست در رویه مذهبی تعادل پیشه کند و به مذهب اهل تسنن توهین نکند و به سنیان ایران توهین نکند. این دوستی تقریبا هیچ وقت شکل نگرفت و تاریخ دو همسایه پر جنگتر و پردشمنیتر شد اما حالا در کشور سکولار ترکیه اردوغان مسلمان سکان را در دست دارد و به نظر میرسد مردم -تقریبا همگی- مسلمان ترکیه از انتخاب او خشنودند. در این سو اما هنوز جدال بر سر انتخابات ریاست جمهوری ایران در جریان است و دورنمای روشنی نیست تا انتخابات در پیش روی مجلس ایران شوری همچنان انتخابات ترکیه داشته باشد. اما رمز موفقیت ترکیه در چیست؟ چگونه انتخاباتی برگزار میشود که رضایت نسبی اقلیت پرانتقاد کرد را هم به دنبال دارد و سکولارها و مسلمانها را راضی و امیدوار نگه میدارد؟
رضا پهلوی و خاتمی؛ آتاتورک و اردوغان
در ذهن خیلیها میان مصطفی کمال پاشا آتاتورک و رضا شاه پهلوی نسبتی برقرار شده است. هردو نظامیانی بودند که به بالاترین مقام کشورشان رسیدند. اولی ریاست جمهوری را برگزید و سالها بر آن مسند تکیه زد؛ دومی اما در ایجاد جمهوری ناکام ماند و سلطنت پیشه کرد. اقدامات اصلاحی هر دو در راه مدرنیزاسیون نیز مشابه شد و شاه ایران در تنها سفر خارجی عمرش به دیدار آتاتورک رفت و شمشیر جواهرنشان را با عکسی از خود سوغات برد که در پای عکس نوشته شده بود: “به رسم یادگار برای دوست عزیز و برادر محترم حضرت قاضی مصطفی کمال رئیس جمهور ترکیه ارسال گردید” اما شاید با مدد ازین یکسانسازی بشود رجب طیب اردوغان و سید محمد خاتمی را هم کنار هم نشاند. اردوغان از پس محرومیتها و محکومیتهایی که به واسطه اسلامگرایی نصیبش شده بود، در سال 2002 به نخست وزیری رسید، در ایامی که سید محمد خاتمی دومین دوره ریاست جمهوری سخت و پرتنش خود را میگذراند. اردوغان ابتدا از شعارها و مواضع اسلامگرایانهاش کوتاه آمد و اقتصاد رنجور ترکیه را نشانه گرفت. ساختار متصلب حکومت ترکیه در برابر تمایلات دینی این اجازه را به دولت اردوغان داد تا در طی سالهای نخست وزیری با نقش آفرینی هوشمندانه به توفیقات اقتصادی بسیاری دست یابد؛ برعکس ایران که ساختار مذهبی حاکمیت اصلاحات سید محمد خاتمی را بر نمیتابید. بدین گونه شد که اردوغان هم به اسرائیل سفر میکرد و هم به فلسطین؛ علیه اسرائیل مواضع تند میگرفت اما ارتباط ترکیه با این کشور را قطع نمیکرد. متحد آمریکا بود اما با حمله به عراق همراهی نکرد. متحد اقتصادی بشار اسد است اما آوارگان سوری را با آغوش باز میپذیرد. درباره مصر و تونس و لیبی هم مواضعی داهیانه گرفت که هم دل عربها و مسلمانان را به دست آورد و هم غربیها را نرنجاند. در اقتصاد هم صنعت ورشکسته این کشور را به مدد سرمایهگذاریهای خارجی شکوفا کرد و با سرمایهگذاری روی صنعت گردشگری به جمع 20 قدرت برتر اقتصادی دنیا، ورودی پرافتخار و شگفتآور داشت. بدین گونه است که برای سومین بار پیاپی نخستوزیری را در دست میگیرد و با نزدیک شدن به شمایل آتاتورک، فرصت خواهد داشت همزمان روی تمایلات مذهبیاش مانور بدهد و در بهبود جایگاه اقتصادی و دیپلماتیک کشورش بکوشد.
بهانههای کوچک خوشبختی
در یک قدمی پیوستن به اتحادیه اروپا، هنوز نگرانیهای درباره دموکراسی در این کشور وجود دارد. هنوز زندانیهای سیاسی فراوانی در زندانهلی ترکیه محبوسند و میلههای زندان نصیب روزنامهنگاران نیز میشود. دولت ترکیه در فیلترینگ اینترنت و سانسور اخبار نیز فعال است. در قانون انتخابات ترکیه، بازدارندههای زیادی برای کاندیداهای مستقل وجود دارد و اردوغان با حزب صاحب اکثریتش در پی تغییر قانون اساسی است. اما در روی دیگر سکه 36 نماینده کرد در این انتخابات به مجلس راه یافتهاند و در کشوری که تا چندی پیش کردی حرف زدن در اماکن عمومی جرم محسوب میشد، به کردی سخنرانی کردند. 78 نماینده زن هم به پارلمان راه یافتهاند که رقم قابل توجهی است. حزب خلق هم با افزایش کرسیهای خود عملا پیروز شده و دست اردوغان را برای ترکتازی در عرصه سیاست میبندد. به این ترتیب است که با وجود زیرساختهای ضعیف عمران و آبادانی و نارضایتیهای اجتماعی و اقتصادی، دموکراسی ترکی مثالی امیدبخش برای منطقه میشود. منطقهای که همواره درگیر جنگ و جنبش و انقلاب بوده و مذهب و مدرنیزاسیون در آن سخت باهم کنار آمدهاند. با همین استدلال میتوان حسرتبار دستاورد انتخاباتی سرزمینی بود که در ماههای جون و جولای مملو از گردشگران ایرانی، عرب و اروپایی میشود در حالی که صدای اذان از منارههای مساجد همه شهرهایش به گوش میرسد و صندوقهای رایش جایی برای مطالبات انقلابی و شبه انقلابی باقی نمیگذارد.