فرار مغزها: جنگ واقعی

نویسنده

» دیدگاه نیوآمریکا مدیا در باره مهاجرت ایرانیان

وقتی هفته گذشته واشنگتن از توطئه ایران برای قتل سفیر سعودی در آمریکا پرده برداشت، همه به فکر راه هایی افتادند تا حکومت تهران را تنبیه کنند. در این میان یک واقعیت روشن نادیده گرفته شد: ایرانی ها دیر زمانی است که خود بدترین دشمن خود هستند، چرا که باهوش ترین و بهترین فرزندان خود را به سوی غرب و بخصوص آمریکا می رانند.

دانشکده شریف همتای موسسه فن آوری ماساچوست یا “ام آی تی” در ایران است. این دانشکده که در زمان شاه و با همکاری با دانشگاه “ام آی تی” تاسیس شد، ارائه دهنده پیشرفته ترین دانش فن آوری اطلاعات، فن آوری زیستی، نانو تکنولوژی و علوم محیطی است.

بی دلیل نیست که دانشجویان و فارغ التحصیلان شریف تا این اندازه در دانشگاه استنفورد مورد استقبال قرار می گیرند و با طی کردن مراتب بالاتر علمی به مشاغل پر درآمد، خانه های بزرگ دسترسی پیدا می کنند و به خانواده هایی موفق در سیلیکان والی تبدیل می شوند.

این عده توسط موسساتی چون مایکروسافت، گوگل و ای بی دستچین می شوند، که این آخری هم متعلق به پیر امیدیار، یک ایرانی بزرگ شده در فرانسه، است.

همین گونه ارتباطات میان دانشگاه هاروارد در تهران و موسسات خارجی وجود دارد که فارغ التحصیلان ایرانی را در موسسات علمی خارجی بکار می گیرند.

به این ترتیب است که ایران در صدر کشورهای با بیشترین فرار مغزها قرار دارد. بیست و پنج درصد ایرانیان تحصیل کرده کشور را ترک می کنند که تخمین زده می شود زیانی معادل 50 میلیارد دلار در سال برای کشوری که درآمدش معادل یک چهارم تولید ناخالص آمریکاست، در بردارد.

دلایل این مهاجرت عظیم چند گانه است. ایران در چنگ حکومتی دین سالار که هرروز بیشتر به صورت یک دیکتاتوری نظامی تحت کنترل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در می آید، گرفتار شده است و نسل جوان کشور در آرزوی آزادی های کالیفرنیا و نیوانگلند به سر می برند. تجهیزات و تسهیلات تحقیقاتی که فقط خواب آن را در ایران می توانند ببینند، انگیزه دیگری برای گروهی از آنها به شمار می آید؛ بگذریم از دستمزدهایی که نجومی به نظر می رسد.

ولی شاید مهمترین عامل در تصمیم آن ها برای ترک کشور فقدان شغل مناسب باشد. بنا بر آمار موجود نرخ بیکاری در حال حاضر در ایران 17 درصد تخمین زده شده است که باعث شده است بسیاری از افراد با مدارک دانشگاهی  به سوی مشاغل سطح پائین روی آورند. وب سایت ایران امروز نرخ بیکاری را 30 درصد بیان می کند.

در ایران، داشتن مدرک دانشگاهی هیچ تضمینی برای یافتن شغل نیست. نامزد مشاغل رده بالای دولتی و وزارتخانه ها به افرادی داده می شود که مذهبی باشند و از نظر سیاسی مطیع و ترجیحا وابسته به محافل نظامی یا روحانی باشند. تعداد این مشاغل هم محدود است و خیل عظیم تحصیل کرده ها به حال خود در بخش خصوصی رها می شوند.

هرچند سهم بخش دولتی در اقتصاد ایران و تولید ناخالص داخلی از 80 درصد در سال 2005 به 40 درصد در سال 2009 کاهش یافته است، ولی جو سیاسی کشور هیچ گونه ریسک سرمایه گذاری توسط بخش خصوصی را تشویق نمی کند.

انباشت ثروت در خارج از حلقه حاکم به چشم چالشی بر دین سالاری دیده می شود و مستحق تنبیهی بی رحمانه است. سپاه پاسداران کنترل کشور را در دست دارد و تعیین کننده واردات و صادرات قانونی و غیر قانونی است. در چنین حالتی هرگونه اقتصاد سالمی تهدیدی علیه سپاه محسوب می شود.

فسادی که در بالاترین رده های حکومتی وجود دارد تا تحتانی ترین اقشار جامعه گسترش دارد. اخیرا 19 نفر به جرم شرکت در اختلاس 2.63 میلیارد دلاری دستگیر شدند.

در حالیکه ایرانیان جوان از کشور فرار می کنند، حتی نخبگان حکومتی هم کشور را دیگر جای امنی برای خود نمی بینند. هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور سابق ایران، بخش مهمی از ثروت خود را به کشورهای دیگر انتقال داده است و در زمینه های مختلف ازجمله مرکز تجاری سنترپوینت در بزرگراه 407 در تورنتو، غیر از سایر سرمایه گذاری ها در کانادا، سرمایه گذاری کرده است.

تحصیل کرده های دانشگاه های آمریکا نیز تا حدی نزدیک بین هستند. آنها می باید باصطلاح با شیطان دست بدهند و روحانیت، نظامیان و حلقه های با نفوذ را قانع کنند که اگر اقتصاد ایران به مسیر درست برود، آنها نیز سود بیشتری نسبت به رشوه و اختلاس عایدشان خواهد شد.

نمونه چین در این میان آموزنده است. امروزه با توجهی که به ایران وجود دارد، فرصت منحصر به فردی برای تحصیل کرده های مترقی ایران وجود دارد که به انقلابی آرام و بدون خونریزی با دلار، به عوض مشت گره کرده، دست بزنند.

با اتکا به شبکه بین المللی، ایرانیان مترقی می توانند از امکانات کامل اینترنت جهانی برای برخوردی سازنده و رونق تجارت و کسب و کار استفاده کنند. در واقع معنی “اقتصاد جهانی” هم امروزه چیزی نیست جز اتکا به نیروی نو آوری و اطلاعات  که قدرت واقعی را در ید افراد با استعداد و توانا قرار می دهد.

تنها زمانی که خود ایرانیان به قدرت عظیم فکری خود پی ببرند می توانند نظام های پدرسالار سیاسی و دینی را پشت سر بگذارند و وارد قرن بیست و یکم بشوند.

 منبع: نیو آمریکا مدیا - 23 اکتبر