ایران: تراژدی بعدی آمریکا

نویسنده

» تحلیل فاکس نیوز از سیاست خارجی واشنگتن

مایکل اسمیت

خبرهای سیاسی از کلورادو و اکنون از ویسکانسین، اخبار تابستان امسال را که باید برای رهبران واشنگتن نگرانی های بزرگی را ایجاد کند، از نظر پنهان داشته است. این اخبار مربوط به دشمنی دیرینه آیت الله های ایران با آمریکا و اسرائیل است که دهه هاست شعار “مرگ بر آمریکا” سر می دهند.

گزارش اخیر پلیس نیویورک و تحلیل های اطلاعاتی مندرج در آن نشان می دهد که جمهوری اسلامی ایران در پشت عوامل تروریستی بوده است که 9 عملیات علیه اسرائیلی ها و یهودیان در سال جاری انجام داده اند. سال گذشته مقامات واشنگتن گفتند که نیروی قدس سپاه پاسداران ایران توطئه ای را برای قتل سفیر عربستان سعودی در واشنگتن طرح ریزی کرده است و در پس توطئه هایی قرار داشته که در گزارش پلیس نیویورک ذکر شده است.

نیروی قدس در حال حاضر نقش رابط میان رهبران قدرتمند ایران و ستیزه جویان افراطی مانند حزب الله لبنان، حماس و جناح هایی از طالبان و القاعده را بازی می کند.

در دوران بعد از ۱۱ سپتامبر، برای بسیاری از آمریکائیان وجود یک نهاد رسمی دولت ایران، نظیر نیروی قدس، که از عملیات تروریستی حمایت می‌کند، درست مانند سازمان کمک آمریکا که به پروژه‌های توسعه اقتصادی کمک می‌کند، تا حدی باعث مخدوش شدن اولویت‌های واشنگتن شد.

آنچه شاید برای بسیاری از اعضای جامعه ما سخت‌تر از هر چیز دیگر باشد این است که ایران، از زمان به قدرت رسیدن آیت الله‌ها به یکی از ابزار کلیدی سیاست خارجی آمریکا بدل شده است. به نظر برخی از متخصصین تروریسم، یکی از دلایلی که رژیم ایران به اینگونه اقدامات ادامه می‌دهد، بی‌عملی واشنگتن در برابر حملات با حمایت ایران است؛ از جمله بمب گذاری سال ۱۹۸۴ که ۲۴۱ سرباز آمریکا را در بیروت کشت، یا حمله به برج‌های خبار درعربستان سعودی که ۱۹ سرباز دیگر آمریکا کشت.

چرا آمریکایی ها در درک این مطلب مشکل دارند؟ زیرا رهبران ما نخواستند قبول کنند که ایران از زمان انقلاب، با “شیطان بزرگ” در جنگ است.

به عبارت ساده تر، رئیس جمهورهای آمریکا و مشاوران آن ها، تهدیدهای جمهوری اسلامی را جدی نگرفتند.

آنها در ابتدا ترجیح دادند توجه خود را معطوف تهدید های دیگری نظیر اتحاد شوروی کنند.

سپس، در دوران پس از ۱۱ سپتامبر، تصمیم گیران واشنگتن، هم و غم خود را متوجه نابود کردن شبکه جهانی القاعده کردند، بدون اینکه توجه کنند که توانایی القاعده در انجام حملاتی علیه آمریکا تنها با حمایت ایران مقدور بوده است، یا لااقل بدون کمک ایران برای عقب نشینی پس از وقایع ۱۱ سپتامبر قابل تصور نبوده است.

از این گذشته، پیگیری سرنگونی صدام حسین در عراق نیز یکی دیگر از مسیرهای انحرافی بود که توجه را از آیت الله های همسایه عراق، که هر کاری می کردند تا سربازان آمریکایی در عراق را بکشند، منحرف کرد.

اکنون به نظر می رسد رئیس جمهور فعلی نیز، پس از کشتن رهبر القاعده، همچنان مساله تهران را پشت گوش می اندازد.

چرا رهبران ما در حال انتظار و دودلی به سر می برند؟ به زبان ساده شاید به این دلیل که این یک پدیده «پیچیده» است. معنی آن چیست؟ اکثر تحلیلگران توافق دارند که جز با یک تغییر رژیم، حمایت ایران از تروریسم برای هدف گرفتن آمریکا و متحدان آن، متوقف نخواهد شد. این امر از نظر سیاسی مطلب آسانی نیست.

یکی از اهداف ایران “صدور انقلاب” است؛ وظیفه ای که بر عهده نیروی قدی سپاه پاسداران گذارده شده است. “صدور انقلاب” به معنی نابود کردن آمریکا و اسرائیل است.

آیا نادیده گرفتن توانایی ایران در رسیدن به این هدف، بی احتیاطی نیست؟ چرا، مسلما هست. ولی سیاستمداران واشنگتن این امر را مرتبا نادیده می گیرند و توانایی ایران و بخصوص سخنان صریح رهبر آن را از نظر دور می دارند.

اگر رژیمی مانند ایران به شما بگوید که با شما درحال جنگ است، باید انتظار دردسر را داشته باشید. بدون داشتن یک استراتژی جامع برای کنترل نیروی قدس و قطع روابط آن با تروریست ها، آمریکا باید همواره انتظار دردسر را داشته باشد.

جمهوری اسلامی ایران امروز در چند قدمی سلاح هسته ای قرار دارد. در همین حال کنگره و کاخ سفید از تصویب قانونی برای مقابله با ایران، مشابه آنچه در سال جاری برای مقابله با ایران در نیمکره غربی به تصویب رسید، سرباز زده است. چنین قانونی حداقل به ما اجازه می دهد که از حضور نیروی قدس و نمایندگان تروریست ایران در حیاط خلوت آمریکا جلوگیری کنیم.

موضع خصمانه تر ایران علیه آمریکا مساله ای نیست که واشنگتن بتواند آن را نادیده بگیرد. همانگونه که در گزارش پلیس نیویورک آمده است اگر واشنگتن به نادیده گرفتن این مساله ادامه دهد، تاوان آن را خواهد پرداخت.

منبع: فاکس نیوز – 6 اوت