رنگ سبز و سردرد تازه جمهوری اسلامی

فرورتیش رضوانیه
فرورتیش رضوانیه

شاید برای نخستین‌بار در تاریخ ایران باشد که “رنگ”، باعث ایجاد اختلاف میان اکثریت مردم و دولت شده است. این یک رخداد هنری نیست و ارتباطی با رنگ و روغن و بوم نقاشی و سبک‌های نگارگری ندارد. اینکه چگونه یک رنگ می‌تواند آرامش خاطر دولتمردان را بر هم زند، ریشه در حوادث متعددی دارد که همه آن‌ها در 8 ماه اخیر رخ داده است.

 

رنگ میرحسین موسوی

از چند هفته پیش از انتخابات، به خاطر “سید” بودن میرحسین موسوی، رنگ سبز به عنوان نماد طرفداران او انتخاب شد. این ایده مورد استقبال مردم قرار گرفت، به طوری که از آن به بعد در میان شلوغی و ترافیک خیابان ولی‌عصر و تجمع هواداران کاندیداها، دوستداران موسوی بیشتر از سایرین به چشم می‌آمدند.

پس از انتخابات و آغاز اعتراضات گسترده در واکنش به آن، رنگ سبز به نماد اتحاد و امید کسانی تبدیل شد که با انتخاب مجدد محمود احمدی‌نژاد مخالف بودند. در این میان، طرفداران کروبی نیز به سبزها پیوستند و حتی برخی چهره‌های هنری در کشورهای مختلف نیز با بستن مچ‌بند یا به سر انداختن شال سبز، همدلی خود را با مردم ایران اعلام کردند.

همزمان با گسترش تجمعات خیابانی، شعارنویسی با اسپری سبز روی دیوارهای شهر، کیوسک‌های تلفن‌عمومی و ایستگاه‌های اتوبوس نیز آغاز شد و با پاشیدن رنگ سبز روی تابلوهای خیابان‌ها و حتی بزرگراه‌ها در شهرهای مختلف ادامه یافت. اما با اتفاقی که در عرصه ورزش رخ داد، حساسیت‌ها روی این رنگ بیشتر شد.

 

اختلاف تفکرات مذهبی و سیاسی

در 27 خردادماه، تعدادی از بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران در بازی در برابر کره جنوبی، با مچ‌بند سبز وارد زمین بازی شدند. این حرکت قبل از اینکه مورد استقبال جنبش سبز قرار گیرد، باعث خشمگینی رسانه‌های وابسته به دولت شد. منصور پورحیدری، سرپرست تیم ملی فوتبال ایران عصر همان روز در گفت‌وگو با رسانه‌ها گفت که بازیکنان تیم ملی برای رسیدن به پیروزی برابر کره جنوبی و صعود به جام‌جهانی مچ‌بندهای سبزی را با نیت نذر حضرت ابوالفضل (ع) بسته بودند که در بین دو نیمه با این تشخیص که ممکن است این سبزها مورد سوء‌استفاده عده‌ای قرار گیرد، آن را باز کردند. او در توجیه این حرکت گفت که خود از 20سال قبل، مچ‌بند سبز نذری حضرت ابوالفضل (ع) را چه در دروانی که فوتبال بازی می‌کرد و چه در دوران مربی‌گری بر دست می‌بسته است.

 

علنی شدن حساسیت دولت

در حالی که دولت تلاش می‌کرد آشکارا به رنگ سبز حساسیتی نشان ندهد، اما این تظاهر در آبان‌ماه خبرساز شد. هنگامی که محمود احمدی‌نژاد به مشهد سفر کرد، خودروی حامل او از کنار یکی از میدان‌های شهر عبور کرد که فواره وسط حوض آن به رنگ سبز بود. اعضای دولت که با مشاهده این صحنه شوکه شده بودند، بلافاصله دستور خاموش شدن فواره را صادر کردند. آن‌ها اطلاع نداشتند از سال‌ها پیش سازمان زیباسازی شهرداری مشهد، همیشه مقداری رنگ رقیق سبز را به آب حوض این میدان اضافه می‌کند. اما در هر حال احمدی‌نژاد در حال عبور از چیزی بود که می‌شد از آن به عنوان “نماد 4 متری جنبش سبز” در مشهد یاد کرد.

چند روز بعد از این اتفاق و در آستانه عید غدیر، خبرگزاری فارس از اعلام موجودیت “جنبش سبز علوی” خبر داد. این گروه در اطلاعیه‌ای با اشاره به جایگاه رنگ سبز در ساختار تاریخی و دینی تشیع، از برخی سوءاستفاده‌ها و مصادره این نماد توسط گروه‌های سیاسی انتقاد کرده و به مناسبت نزدیکی به ایام پربرکت عید غدیر، از عموم مردم متدین خواسته بود با استفاده از این رنگ، اجازه سوءاستفاده و مصادره این نماد مذهبی توسط گروه‌های سیاسی را ندهند. به دنبال انتشار این اطلاعیه، برخی طرفداران احمدی‌نژاد نیز با شال‌های سبز در راهپیمایی‌ها و تجمعات خیابانی شرکت کردند تا انحصار استفاده از رنگ سبز که تا پیش از آن در دست هواداران موسوی بود، از بین برود.

 

خنثی‌سازی پیام رنگ سبز

در دی‌ماه در جریان سفر استانی دولت به خوزستان، احمدی‌نژاد ناگهان شال سبزی بر گردن خود انداخت و در حالی به ایراد سخنرانی پرداخت که همچنان آن را همراه داشت. این اقدام، تلاشی برای خنثی کردن پیام و مفهوم نهفته در رنگ سبز محسوب می‌شد. رنگی که نماد تقلب در انتخابات و مخالفت با ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد بود، حال از سوی خود او استفاده می‌شد. اما نکته قابل توجه این است که این حرکت تنها با هدف فریب دادن رسانه‌های خارجی ترتیب داده شد تا آن‌ها را دچار سردرگمی کند. در آن صورت، بینندگان شبکه‌های خارجی که تاکنون شال سبز را بر دوش رهبر و هواداران مخالفان احمدی‌نژاد مشاهده کرده بودند، حالا خود او را می‌دیدند که از آن استفاده کرده است.

 

آغاز مبارزه و تغییر رنگ پرچم

بزرگ‌ترین حمله دولت به رنگ سبز، در بهمن‌ماه 88 صورت گرفت. روزی که احمدی‌نژاد در مراسم تودیع و معارفه مدیرعامل خبرگزاری ایرنا پشت تریبون ایستاد، خبرنگاران حاضر در جمع، بزرگ‌ترین تحریف تاریخی ایران پس از جعل عنوان خلیج‌فارس را به تصویر کشیدند. پشت رئیس دولت جمهوری اسلامی ایران بنر بزرگی نصب شده بود که پرچم آن از سه رنگ قرمز، سفید و آبی تشکیل می‌شد. با آنکه عمدی بودن این تغییر رنگ آشکار بود، اما برخی نیز معتقدند حتی اگر این اشتباه در چاپخانه بنر رخ داد باشد، رئیس دولت نباید پشت به آن می‌ایستاد و برای چندین دقیقه سخنرانی می‌کرد.

مدتی بعد وقتی احمدی‌نژاد در جمع اعضای ستاد برگزاری ستاد دهه‌فجر سخنرانی داشت، باز هم در بنر پشت سر او پرچم ایران با رنگ آبی چاپ شده بود و اندکی پس از آن هنگام نشست خبری با خبرنگاران داخلی و خارجی نیز همان اتفاق تکرار شد. در چنین شرایطی روشن است که تغییر رنگ پرچم کاملا عمدی و دولت با آن موافق است.

حال با بررسی اقدامات بی‌سابقه مانند حمایت از اسفندیار رحیم‌مشایی و علی کردان و اتفاقاتی دیگر که از زمان آغاز فعالیت دولت نهم رخ داده و در دوره دهم نیز تشدید شده است، می‌توان به این نتیجه رسید که دولت فعلی ایران تلاش می‌کند به هر قیمتی که شده، تا خرداد 1392 بقای خود را حفظ کند؛ حتی اگر به قیمت تحریف پرچم و هویت و تاریخ کشور تمام شود.