کدام قله؟ کدام اوج؟

هوشنگ اسدی
هوشنگ اسدی

درلحظه ترکمانچای که نتیجه فتوای “علمای اسلام”بود، خبری ازخبری نبود تا تاریخ باخبر شد. در زمانه “جام زهر”واقعیت به تمامی از ملت پوشانده ماندتا شکست رخت پیروزی بپوشد.درهفته ژنو که هفت روزاول آذرماه رابا خود برد واثرات واقعی آن شاید تاهفت سال دیگر هم روشن نشود؛ همه چیزبرای مردم ایران تا لحظه آخر” محرمانه” باقی ماند.

هفته ایست که پائیز بانگ ماه آخررا می کشد،احمد جنتی – تنها همشاگردی باقی مانده خداوند-رهبران جنبش سبزرا به توبه می خواندو پادافره آنها را اعدام می داند؛ وپاسخی جز این نمی شنود که ازمواضع خود قدمی عقب نشینی نخواهند کرد وحتمابی خبرند که همه اسباب “عقب نشینی”در برابر “دشمن” فراهم آمده است وازیک سال قبل.

دمی بعدازسحرگاه سوم آذرماه ۱۳۹۲ که “توافق ژنو” زیر نگاه جهان به امضاء می رسد، هورا کشان حرفه ای از دوسو به میدان درمی آیند.موافقین،لباس دکترمحمدمصدق بر محمد جوادظریف می پوشانند و تصویرتمام قد “دیپلمات حقوقدان” رادرچهارراه دموکراسی نصب می کنند.هاشمی رفسنجانی خود رابدیل امیرکبیرمی داند وجو زدگان اززیرعبای اوحسن روحانی را بیرون می کشندوبه ظرافت تمام برفاصله وتفاوت اوبا آیت اله خامنه ای می افزایند.

این سخن محمدرضا باهنر، نایب رییس مجلس، در شب مذاکرات، به فراموشی سپرده می شود: “۱+۵ می‌خواهد حداکثر امتیاز را بگیرد و حداقل امتیاز را بدهد.هیات ایرانی هم خطوط قرمزی دارد که از آنها تجاوز نمی‌کند و کسی نباید نگران باشد؛ چون امضای توافقات در داخل کشور انجام می‌شود و مملکت صاحب دارد؛ پس نیازی نیست از همه چیز خبر داشته باشیم؛ چون اینجا حواس‌ها جمع است.”

 پیداست که مذاکره درژنوانجام و نهائی کردن سیاستی که بسرعت معلوم می شود از یک سال پیش اتخاذشده،درتهران و توسط صاحب مملکت یعنی آیت اله خامنه ای تصویب می شود. پاکشوئی دست های رهبر جمهوری اسلامی که ازابتدای رویکرد “ نظام” به حسن روحانی آغاز شده با دقت وظرافت ادامه دارد.

مخالفان از جام زهر دوم سخن می گویند. نبرد شیران مجازی چنان بالا می گیرد که در روزی که عفو بین الملل از “وضعیت حقوق بشر در ایران احساس دل‌شکستگی” می کند؛ نگاه حقوق بشری شیرین عبادی به توافق ژنو،با موج هتاکی لمپن وار روبرو می گردد.

عفو بین‌الملل روزچهارم آذرماه دربیانیه‌ای اعلام می کند: “علیرغم وعده‌های حسن روحانی درزمان رقابت‌های انتخاباتی درمورد رسیدگی به وضعیت حقوق بشر در ایران٬ این مسئله در اولویت اصلی قرار نگرفته است.”

خود رئیس جمهور هم در گزارش فعالیت صدروزه خود ازکنارطناب های دارو سلول های زندان ها با بی اعتنائی تمام می گذرد.

هنوز-تا روزآخرهفته برای نگاه،هیچ اطلاع دقیق ومستقلی ازطرف “نظام” در اختیار مردم ایران قرار نگرفته است. تنها می توان از میان تحلیل ها که عموما بر داده های منابع خارجی متکی است و اخبار وگزار شهای خبری مطبوعات جهانی، پرتو اندکی بر پشت پرده “توافق ژنو” انداخت.

سه دور مذاکره که حاصل آن توافقی ششماهه است، توسط دکترجلیل روشندل بررسی و ادعای پیروزی دوطرف مورد دقت قرار می گیرد. رضا تقی زاده از کشیده شدن دندان اتمی جمهوری اسلامی خبر می دهد و نخستین تحلیل گری است که پرسش بدون پاسخ مردم ایران را مطرح می کند: “برنامه اتمی پر هزینه طی ۲۰ سال گذشته چرا و چگونه پیگیری شده است؟”

علی کشتگر که معتقد است: “نظر خامنه ای به تندروها نزدیک تر است تا به دولت روحانی” بر هشت نکته مهم توافق دست می گذارد.

جلال ایجادی توضیح می دهد که چرا “توافق غرب با ایران، بیانگر یک پیروزی بزرگ برای غرب و عقب نشینی مهم حکومت اسلامی” است.

روزدوشنبه، خبرگزاری آسوشتید پرس ازقمار عظیم دیپلماتیک دولت اوباما پرده برمی دارد و گزارش روزشنبه فیگاور راتکمیل می کند: “در طول یک سال گذشته یک سری گفتگوهای رو-در-رو و درسطح عالی امریکا – جمهوری اسلامی؛ شده که مسیرمذاکرات تاریخی‌ای را هموار ودر ژنو به نتیجه رسانده است. مذاکرات محرمانه دیگری نیز طی هفته های اخیر میان مقامات ایران و آمریکا در جریان بوده است.”

کریستین ساینس مانیتور، واسطه کلیدی این مذاکرات راازتاریکی بیرون می کشد. سلطان قابوس پادشان عمان که “شکل و شمایل دیپلمات ها را ندارد، طی کودتایی پدرش را از تخت به پایین کشیده و ازکشوری می آید که تا چندی پیش روزنامه هم نداشت.”

و العربیه، نامه علی اکبر صالحی به خامنه ای در زمان تصدی وزارت خارجه و جلسه سرنوشت ساز خامنه ای-ـ روحانی- ظریف پیش از نشست ژنو رادر قاب دوربین می گیرد. ودکترحسین باقر زاده منظر بر استیصال رهبر جمهوری اسلام می گشاید.

پرونده ورق بزرگی می خورد و آمریکا-ـ ایران، مد تها پیش ازآنکه وزرای خارجه دست هم را درژنو بفشارند،دوطرف میز مذاکره کاملامحرمانه قرارمی گیرند. مواضع اوباما و هاشمی رفسنجانی  فضا را روشنی بیشتر می بخشد: “تابوی گفت‌وگوی ایران و آمریکا شکست. بدون ایالات متحده این مذاکرات پیش نمی‌رفت. این مرحله یخ‌ها را آب کرد. مرحله بعد عادی‌تر خواهد بود.”

خانم ها! آقایان!

دراین شب پائیزی که با آن هفته “توافق تاریخی” ژنوبه پایان می رسد،بوی آشی که برایمان بار گذاشته اند والبته به شیوه “فوق سری” دارد نم نمک به مشام می رسد.به گزارش فیگارو “ایرانی ها قول تجارت یکصد میلیارد دلاری به شرکت های آمریکایی داده اند. از جمله شرکت هواپیمایی بوئینگ و نیز شرکت خودرو سازی جنرال موتورز در راس این مبادلات قرار می‌گیرند.”

خبری که می تواند خشم فرانسه در مرحله اول مذاکرات را ترجمان مناسبی باشد. از “بازگشت غولهای نفتی” خبرمی رسد و رسما مورد تائید بیژن نامدار زنگنه، وزیر نفت قرار می گیرد: “ملاقات‌هایی با شرکت‌های اروپایی و “به طور غیرمستقیم” با شرکت‌های آمریکایی داشته و از آنها دعوت کرده ام تا به ایران بازگردند.”

تا اینجا سر آلمان هم بی کلاه نیست. اشپیگل می نویسد: “درپی توافق تازه در ژنو، صنایع آلمان هم به رونق دوباره اقتصادی خود با ایران، امید بسته و اتاق صنایع و بازرگانی این کشور،پیش بینی کرده،در صورت کاهش تحریم ها علیه ایران،صادرات سه میلیاردی کنونی آلمان به ایران،مانند سال های پیش، به بیش از ده میلیارد یورو،افزایش خواهد یافت.”

ازشرکای دیگر ۵+۱ فعلا خبری نیست که درتقسیم غنائم ژنو چه بدست آورده اند. قرارداد ترکمنچای 12 استان ایران رابر بادداد که اکنون هر کدام کشوری هستند.شاه نادان قاجار به فتوای علماء برای جهاد با کفاررفت و بخش مهمی از کشور را واگذاشت.جنگ هشت ساله با عراق که می خواست از کربلا به قدس برسد،جام زهربه ولی فقیه اول داد وویرانه های جنوب ایران را بجاگذاشت که هنوز باقی است.ولی فقیه دوم بر سیاست نادرست اتمی پای فشرد،میلیاردها دلار هزینه کرد، اقتصاد کشوررا تاآستانه نابودی تمام برد و ایران در برابر جهان قرار داد؛و شبی در ژنو همه راواگذاشت.البته این تازه از نتایح سحر است…

حسن روحانی که در تلویزیون “صد روز اول” دولت را خود را حکایت می کند، چنان از دولت پیشین می گوید که گویا کسانی ناگهان از کرات آسمانی آمده اند و به ویرانی کشور دست تمام گشوده و رفته اند؛ و نه اینکه بر کشیده نظام بوده اند.

رئیس جمهور پیشین که شرح دودولت ویرانگرش در مجلس می رود و خود حتی در دادگاه هم حاضر نمی شود، ایران عزیز را به آمدن بهار نوید می داد. جانشینش، سخن خود چنین تمام می کند: “من سپیده را می‌بینم، سپیده‌ای که منجر به صبح روشنایی خواهد شد.”

آن بهار دروغین بود. از این سپیده چه خواهدزائید؟ درهای زندان ها بازخواهد شد؟ ایرانیان بر سرنوشت خود تسلط خواهندیافت؟ منافع ملی جای سیاست های خانمانسوز نظام را خواهد گرفت؟

و تا سرنوشت مردم دراختیار مردم قرار نگیرد، فتوحات قله های خیالی به سقوط های هولناک خواهد انجامید، و همیشه کسی شعر فرو غ را دررهگذر باد پائیزی خواهد خواند:

 

کدام قله؟ کدام اوج؟

تمام روز را در آئینه گریه میکردم

بهار پنجره ام را

به وهم سبز درختان سپرده بود

 تنم به پیلهء تنهائیم نمیگنجید

و بوی تاج کاغذیم

فضای آن قلمرو بی آفتاب را

آلوده کرده بود

 

تمام روز نگاه من

به چشمهای زندگیم خیره گشته بود

به آن دو چشم مضطرب ترسان

که از نگاه ثابت من میگریختند

و چون دروغگویان

به انزوای بی خطر پناه میآورند

 

کدام قله کدام اوج ؟

مگر تمامی این راههای پیچاپیچ

در آن دهان سرد مکنده

به نقطهء تلاقی و پایان نمیرسند ؟

به من چه دادید، ای واژه های ساده فریب

و ای ریاضت اندامها و خواهش ها ؟

اگر گلی به گیسوی خود میزدم

از این تقلب، از این تاج کاغذین

که بر فراز سرم بو گرفته است، فریبنده تر نبود ؟

 

کدام قله کدام اوج ؟

مرا پناه دهید ای چراغ های مشوش

ای خانه های روشن شکاک

که جامه های شسته در آغوش دودهای معطر

بر بامهای آفتابیتان تاب میخورند

 

کدام قله کدام اوج ؟

تمام روز تمام روز

رها شده، رها شده، چون لاشه ای بر آب

به سوی سهمناک ترین صخره پیش میرفتم

به سوی ژرف ترین غارهای دریائی

و گوشتخوارترین ماهیان

و مهره های نازک پشتم

از حس مرگ تیر کشیدند

 

نمی توانستم دیگر نمی توانستم

صدای پایم از انکار راه بر میخاست

و یأسم از صبوری روحم وسیعتر شده بود

و آن بهار، و آن وهم سبز رنگ

که بر دریچه گذر داشت، با دلم میگفت

“نگاه کن

تو هیچگاه پیش نرفتی

تو فرو رفتی.”