رقص بر لبه تیغ

هوشنگ اسدی
هوشنگ اسدی

فروغ است که می پرسد:

ای دوست، ای برادر، ای همخون

وقتی به ماه رسیدی

تاریخ قتل عام گلها را بنویس

و شاخساران سبزکه درسراسر جهان گسترده اند، بر روزهای پایانی خرداد پرخطر که هفته آخرش همین روزها بسر می شود؛ نام نداها و سهراب ها را می نویسند و باخون چهارسربدار خوزستان سوزان پیوند می زنند.

در شهری از شهرهای جهان برپرتره خامنه ای که به شکل خون آشام نقاشی شده، کفش خشم می کوبند. گفتی خون جانباختگان جنبش سبز است که از دندان هایش بیرون می ریزد. فرزندانش در مراسم تحریم یکی از جلادان اوین و عاملان قتل عام تابستانی دیگر نشسته اند. یک زندانی جنبش سبز درنامه ای دیگر می گویدش که” به سلطنت مطلقه مشغول است”. زندانی کهنسال “سلطنت فقیه”رادرهمان جایگاهی می بیند که “ناصرالدین شاه البته بدون پاره ای اختیارات فقهی و شرعی قرار داشت و حکمرانی می کرد”. و تیم اتمی “سلطان مطلق العنان بی پروا” درهوای سردمسکوبرلبه تیغ، رقص مرگ را مکرر می کند. جهان صدای شمارش معکوس را می شنود و ماموران “آقا” برای نجات بشار اسد می کوشند.

دورجدید مذاکرات که از استانبول شروع شد و از بغداد گذشت، در مسکو تمام می شود. از “ترجمه نادرست سخنان لاوروف در ایران” توسط مترجمان خبره “نظام” که روسیه را مستقیما در سوریه مقابل آمریکا می گذارد، می توان” ابرهای تیره بر فراز شب های مسکو” رادید و مانند “هافینگتون پست” به خبر روز تبدیلش کرد. دمشق جائی است که دست های تهران مسلمان و مسکوی دراختیار کمونیست های سابق بهم گره می خورد. طالبان شیعه که می دانند به نوشته فیگارو “ بعد از دمشق نوبت تهران است” همه تلاش برای بقای خودرا در حفظ خاکریز سوریه بکار گرفته اند. روسیه هم که حتی دو ناوش را روانه آبهای سوریه می کند، بجان می زند تا آخرین مرده ریگ “رفقا” ی سابق را در این کشوراز دست ننهد. ایران، بر لبه تیغ یک بحران جهانی، گروگان بقای “نظام مقدس جمهوری اسلامی” است.

 هتل “حلقه طلایی” مسکو، این هفته شاهد ایفای نقش هیات مذاکره کننده ایرانی است که در ظاهرسعید جلیلی ریاستش رابر عهده دارد و در اصل همه نخ هایش توسط علی باقری- برادر داماد رهبر- به بیت “سلطان مطلق العنان بی پروا” وصل است. کمتر کسی انتظار دارد در “بن بست هسته ای” – به تعبیر روزنامه روسی کومِرسانت- راهی گشوده شود. معاون وزیر خارجه روسیه همان روز اول می گوید: “دوطرف را خیلی دشوار بتوان به نوعی توافق رساند چون مواضع آنها متفاوت و پیچیده است.”

یک “مقام نظام” هم پس از چند ساعت گفت وگو نام خود پنهان وخبر بر خبرگزاری فرانسه آشکار می کند: “فضای مذاکرات مثبت نیست.” بی دلیل نیست که مایکل مان، سخنگوی کاترین اشتون، ظهر روز اول اعلام می دارد:” اتحادیه اروپا تحریم نفتی خود علیه جمهوری اسلامی را به تعویق نخواهد انداخت.” منظورش روز اول ژوئیه- ۱۱ تیرماه- است که تحریم واردات نفت از ایران توسط اتحادیه اروپاکلید می خورد. کمی زودتر هم در روز بیست و هشتم جوئن –۸تیر - آمریکا تحریم بانک مرکزی را وارد مرحله اجرایی می کند.

سناتورهای آمریکائی هم به اوباما “اخطار” می دهند: “مذاکرات مسکو آخرین مهلت برای ایران است.” به گزارش فارین پالیسی سناتورهایی از هر دو جناح دموکرات و جمهوری خواه به رئیس جمهور آمریکا نوشته اند: “تهران به سمت تولید سلاح های هسته ای پیش می رود، و از این گفت وگوها هم برای خرید زمان استفاده می کند. ما می دانیم شما هم با ما هم عقیده هستید که نباید به ایران اجازه داد به اینگونه توانایی ها دست یابد.”

مردم ایران از مذاکراتی که جزئیات آن بلافاصله در اختیارکلیه کشورهای “دشمن” قرارمی گیرد، کمترین اطلاعی ندارند. خبرگزاری‌های حکومتی درمیان هزاران شعار و دشنام، به این بسنده می کنند که بنویسند: “نمایندگان جمهوری اسلامی در نشست مسکو بار دیگر تاکید کرده اند که خواهان همراهی طرف غربی با پیشنهادات پنجگانه ایران هستند.”

شبکه خبری “پرس‌ تی‌وی”- بلند گوی بیرون مرزی “نظام”- هم خیلی کلی از پیشنهادات نام می برد: “به رسمیت شناخته شدن حق غنی سازی ایران و رسیدگی به مسائل منطقه‌ای نظیر مسائل سوریه، بحرین، عراق و افغانستان.”

خواست گروه ۵+۱ “صریح و رک” است: “تعلیق غنی‌سازی اورانیوم تا سطح ۲۰ درصد و تعطیل مرکز غنی سازی فردو.”

ساعاتی پس از پایان روز نخست گفت‌وگوها، اوباما و پوتین که برای شرکت در کنفرانس گروه ۲۰ در مکزیک به سر می‌برند، دربیانیه مشترکی تصریح می کنند: “ایران باید اقداماتی جدی‌ به منظور بازگرداندن اعتماد بین‌المللی به ماهیت منحصرا صلح‌آمیز برنامه هسته‌ای خود انجام دهد.”

سردار شکنجه محمد رضا نقدی که دربجنورد دیش ماهواره جمع می کندودرتهران به “ارشاد” مشغول، از خنداندن مردم هم غافل نیست: “مذاکرات هسته‌ای، در اقتصاد ایران تاثیر ندارد. حضور ما در این مذاکرات تنها برای روشن کردن افکار عمومی مردم دنیاست که برای ما ارزشمند هستند. نهاد‌های بین‌المللی نشان دادند که تحت تاثیر صهیونیست‌ها، فراماسونرها و استکبار جهانی قرار دارند و نهاد‌های آزاد برای تصمیم‌گیری نیستند و اختیاری از خود ندارند که بتوان امیدوار بود که با گفت‌وگو قانع شوند.”

همکاران نقدی هم درخبرگزاری فارس یک خبر فوق امنیتی دیگر جعل می کنند: “منابع غیررسمی اعلام کردند که بزرگ‌ترین رزمایش مشترک خاورمیانه با حضور ۹۰ هزار نیرو از چهار کشور روسیه، ایران، چین و سوریه بزودی در خاک و آب‌های سوریه آغاز می‌شود.” خبری که بسرعت توسط روسیه و سوریه تکذیب می شود.

مذاکرات به پایان می رسد. نتیجه را کاترین اشتون، شفاف و دقیق اعلام می کند: “مذاکرات مسکو نتیجه‌ای نداشت.بعد از ۵ نوبت هنوز فاصله زیادی بین ما و ایران وجود دارد. ما امروز متوجه شدیم که فاصله زیادی با هم داریم. به ایران گفتیم غنی سازی بیست درصدی را متوقف کند. دو طرف نتوانستند در جریان گفت وگوها پل زده و راه دو طرفه ای پیدا کنند.”

چند ساعت بعد آمریکا و فرانسه به تهران هشدار می دهند. لوران فابیوس، وزیر امور خارجه فرانسه، از اینکه “ایران هنوز گام‌های مشخصی در مسیر مذاکرات هسته‌ای برنداشته است” ابراز تاسف می کند و می گوید: “فشار بر ایران از ۱۱ تیرماه و با اجرای کامل تحریم‌های اتحادیه اروپا افزایش می‌یابد.”

میت رامنی، نامزد جمهوری خواهان برای انتخابات ریاست جمهوری، روی توپ “شکست مذاکرات مسکو” آبشار بلند پیروزی خودش را می زند: “اگر رئیس جمهور شوم برای حمله به ایران از کنگره اجازه نمی گیرم. ما با تهدید شوروی مقابله کردیم؛ ایران که تهدید ضعیف تری محسوب می شود.”

 می توان دید مسیر به کدام سوست: جانشین کردن جمهوری اسلامی بجای اتحاد شوروی.

در آخرین ساعات روز چهارشنبه سناتور دمکرات رابرت منندز‍‍‍ معمار اصلی لوایح مربوط به تحریم های جمهوری اسلامی، در واکنش به نتیجه گفت و گوهای اتمی مسکو با انتشار بیانیه ای اعلام می کند که ناکامی نشست اخیر نشان می دهد که دولت ایران برآن نیست تا از پی گیری توانایی تسلیحات هسته ای دست بردارد. در این بیانیه آمده است که در روزهای آینده، لایحه مشترک جمهوریخواهان و دمکرات ها برای تشدید تحریم ها علیه حکومت ایران به کنگره ارایه خواهد شد. او ابراز امیدواری می کند که دولت اوباما، هفته آینده، تحریم بانک مرکزی را به اجرا گذارد.

ودرست درهمین موقع بخشی از جنگ پنهان رونمائی می شود. روزنامه آمریکایی واشینگتن پست از قول مقامات غربی می نویسد: “آمریکا و اسرائیل به طور مشترک جاسوس افزار “فلیم” را برای جاسوسی و جمع آوری اطلاعات حساس و تدارک یک حمله سایبری خرابکارانه با هدف به تاخیر انداختن برنامه های هسته ای ایران خلق کرده اند .هدف این بد افزار شناسایی شبکه کامپیوتری ایران و نفود در کامپیوترهای مقامات ارشد حکومتی و ارسال اطلاعاتی که از این طریق جمع آوری می شوند به مرکز کنترل این جاسوس افزار بوده است.”

بلافاصله هم خبر حمله سایبری به سایت بانک مرکزی جمهوری اسلامی منتشر می شود: “سایت بانک مرکزی ایران از صبح روز سه شنبه از دسترس خارج شده است و سایت نهاد سیاستگذار پولی و بانکی کشور هم از کار افتاده است و کاربران از داخل و خارج این بانک به آن دسترسی ندارند.”

و درمقابل “سربازان گمنام امام زمان” به رهبری حیدر مصلحی هم اعلام می کنند که با “زیر نظر گرفتن پایگاه‌های اطلاعاتی و عملیاتی اسراییل، عده‌ای از افسران اطلاعاتی و تروریست‌های مزدور” دستگیر شده اند.

اوضاع چنان است که خبر کم شدن صادرات کالاهای کره جنوبی از ایران بچشم نمی آید.

خرداد دیگری می رود با خون ندا بر دامان و جنازه مذاکرات مسکو بر دستان “نظام” و افتخاراتی که یکی پس از دیگری بدست می آید.

حمید قدیریان، ازمسئولان دادستانی انقلاب و زندان اوین در دهه ۶۰ و ازفرماندهان ارشد سپاه پاسداران در سال‌های اخیر، این “دوست صمیمی خامنه‌ای و یار باوفای لاجوردی” ازجهان می‌رود. محمد خاتمی که سرگرم درست کردن اتاق فکر باعبداله نوری است، لابد از رفتن همکار “شهید لاجوری” بی‌خبر است که چیزی نمی‌گوید. درعوض “آقا زاده‌های مقام رهبری” برای دوست صمیمی پدرشان سنگ تمام می‌گذارند.

۲۷ نفر ازهمفکران عطاری که مسئول جوخه‌های اعدام شد، به عضویت کمیسیون امنیت ملی در می‌آیند: ۱۸ سپاهی و ۶ مقام امنیتی۳ رئیس زندان و بازداشتگاه.

شاید هم به تشخیص همین پاسداران “امنیت ملی” وقتی حسن کسایی نوازنده بی بدلیل “نی” بر اثر کهولت سن چشم از جهان فرومی بندد، شبانه جنازه او را مخفیانه به خاک می سپارند.

علی لاریجانی که افتخار ریاست مجلسی چنین معتبر را دارد از ظهور پدیده‌ای به نام “دریدگی گفتاری” در کشور خبر می دهد و “فضای تندگویی، تخریب” راکه “حاصل آن تخریب و پنجه کشیدن به صورت یکدیگر است”هشدار آمیز می خواند.

معلوم نیست منظورش افشای “حساب غیر قانونی پنج هزار میلیارد تومانی” در استانداری تهران هم هست یا نه.

خرداد و بهار به پایان می رسد. پیام ابوالفضل قدیانی از زندان اوین به مناسبت ۲۵خرداد چنین است: “جای هیچ مماشاتی نیست، علی خامنه ای باید برود!”

نیکلاس کریستف، خبرنگار روزنامه نیویورک تایمز که به تازگی از سفر دو هزار و ۸۰۰ کیلومتری به ایران برگشته است، می نویسد: “نظام جمهوری اسلامی دیر یا زود از بین خواهد رفت.به نظر من شرایط ایران مثل سایر کشورهای استبدادی درست قبل از سقوط حکومت های آنها است.”

پیام اسقف دزموند توتو به مردم ایران منتشر می شود: “سه سال پیش جهان شاهد بود که میلیون‌ها تن از شما علیه سرکوب و خفقان به پا خاستید، و مردم‌سالاری و حقوق بشر را مطالبه کردید. بارقه‌ای که شما در ایران افروختید الهام‌بخش تغییرات بی‌سابقه‌ای در منطقه شده است. به راه خود ادامه دهید. به خاطر داشته باشید که تاریک‌ترین ساعات شب ساعاتی پیش از طلوع سپیده‌دم است.”

و حافظ موسوی، زیر شعر فروغ، تاریخ قتل گل سرخ را به ثبت تاریخ می دهد:

فردا، تمام تلویزیون های دنیا

چهره خونینت را پخش می‌کنند

و صفحه اول روزنامه‌ها، در سراسر دنیا

زیر عکس تو خواهند نوشت:

اینجا تهران است، خیابان امیر آباد و این ندا

“ندای نوشکفته آزادی است”

که از گلوی خونین ملتی بزرگ بر آمده است