این روزها تصاویری در گوشه و کنار شهر یا در فضای مجازی به چشم میخورد که قصد تبلیغ حجاب و مذمت بیحجابی را دارد. مثلا یک صندلی که یک پایهاش شکسته و تنها سه پایه دارد به همراه نوشتهای که میگوید: “زن، بدون حجاب: همچون صندلی است با سه پایه”؛ یا تصویری از مشتی آجیل که در کنارش نوشته شده: “دخترم این یک قانون است، چیزهای با ارزشتر پوشش محکمتری دارند”.
در پوستر دیگر یک آبنبات چوبی بدون پوسته محافظ که مگسها در اطرافش جمع شدهاند، در کنار آبنباتی که پوستهاش جدا نشده و از گزند حشرات به دور مانده به تصویر کشیده شده و زن بیحجاب و با حجاب را به آبنبات تشبیه کرده است.
طراحی و انتشار چنین تصویرهایی اگر چه تازگی ندارد اما گستردهتر شدن آنها در مکانهای عمومی، توجه بیشتری به خود جلب کرده است؛ تصاویری که به ادعای طراحانشان با هدف ترویج حجاب طراحی و نصب شدهاند.
در فضای مجازی نیز گروهی با طنز و شوخی به این طرحها کنایه زده و گروهی نیز انتقادات جدی به این شیوه نگرش به زن وارد کرده و آن را توهین به زنان دانستهاند. نیکزاد زنگنه، فعال حقوق زنان در ایران در خصوص این شکل تبلیغات به “روز” میگوید: “از قرار معلوم چنین تبلیغاتی به بهانه فرهنگسازی صورت می گیرد. در سال های گذشته حاکمیت سعی کرده در کنار استفاده از قوای قهری مثل گشت ارشاد از روش های ارشادی فرهنگی و حتی تشویقی هم استفاده کند.”
او معتقد است اگر این پیش فرض را لحاظ نکنیم که “پوشش باید اختیاری باشد” و “با این رویکرد خوشبینانه بحث کنیم که حاکمیت صرفا برای حفظ ارزشهای عرفی و مذهبی سعی در بازتولید فرهنگ حجاب دارد، باید دید مخاطب چنین تبلیغاتی دقیقا چه کسانی هستند؟ چقدر این تبلیغات می تواند بر چنین مخاطبی موثر باشد و چه واکنشی را ایجاد می کند؟ از سوی دیگر در قبال این همه هزینه و بودجههای مالی گزافی که صرف این تبلیغات می شود، چه دستاوردی تا کنون عاید حاکمیت شده است؟”
این فعال حقوق زنان بعید میداند که نهادهای تبلیغاتی در این خصوص نیازسنجی کرده باشند: “نه تنها تاثیر محسوسی از این تبلیغات را در بطن جامعه مشاهده نمیکنیم بلکه همچنان بازار گله و شکایت از این مساله در میان مسئولین داغ است. از سوی دیگر سر پیکان این تبلیغات باز هم مشخصا متوجه زنان است.”
زنگنه همچنین میگوید اگر حتی در چارچوب مفهومی حاکمیت بحث کنیم، باز هم تمام بار مسئولیت حفظ امنیت زنان به عهده خود آنهاست: “زنهای بدحجاب باید منتظر باشند که مورد تعرض قرار بگیرند، چون مستحق چنین برخوردی هستند (تبلیغ آجیل یا شکلات) و مردانی هم که به زنان بدحجاب ارتباط برقرار می کنند، باید منتظر باشند که آسیب ببیند(اشاره به تبلیغ صندلی).”
تشبیه انسان به کالا، ضد حقوق بشر است
یکی از انتقاداتی که توسط کاربران شبکههای اجتماعی که در بین آنها فعالان حقوق زن هم دیده میشوند، این است که نگاه چنین تبلیغاتی به زنان ابزاری است و به نحوی زنان دارایی مردان تلقی شدهاند. نیکزاد زنگنه در این خصوص توضیح میدهد: “به نظرم تبلیغات در سالهای اخیر از تشبیه زنان به مایملک مردان فراتر رفته و مسیر جدیدی را در پیش گرفتهاست؛ یعنی تشبیه زنان به کالاهای کاملا مصرفی. اخیرا هم این رویکرد به شدت تقویت شده است. تشبیه زن بدحجاب به شکلاتی که مگس دورش جمع شده یا صندلی که یک پایه ش شکسته و تشبیه زن با حجاب به پسته و فندق و یا کالایی که برچسب انرژی A گرفته و… یعنی این «کالا» کارکرد بهتری دارد. به نظر من این رویکرد چیزی فراتر از ترویج ایده «زن به مثابه مایملک مرد» است.”
او تشبیه یک انسان به یک کالای کاملا مصرفی را امری ضد حقوق بشری و نگاهی غیرانسانی و موهن میداند که با هیچ هدفی توجیهپذیر نیست: “نگاه کالایی به زنان پدیده تازهای نیست اما طنز تلخ این است که جریانی که به زعم خود با هدف حفظ منزلت انسانی زنان، حجاب را اشاعه می دهد، برای تبلیغ چنین ایدهای به ابزاریترین تعاریف و تصاویر از زن متوسل می شود. این نقض غرضی است که آقایان در بهترین حالت متصور، یا از آن بی اطلاع هستند و یا بلد نیستند که چگونه این تناقض را لاپوشانی کنند. اما واقعیت این است که در مجموع چقدر تبلیغ برای امری که سرپیچی از آن در قانون جرم انگاری شده، محلی از اعراب دارد؟ آیا ایده حجاب اجباری به شیء انگاری زنان دامن نمی زند؟ آیا اصلا ممکن است حجاب اجباری را بدون توسل به تشبیه زن به یک کالای مصرفی تبلیغ کرد؟”
زنگنه همچنین معتقد است:“چنین تبلیغاتی حتی آنقدر اثرگذاری ندارند و دیده نمیشوند که بتوانند جریان اعتراضی قوی و یکپارچه ای علیه خود ایجاد کنند. بی شک چنین تلاشهایی مانع از تلاش های مجدانه و پیگیرانه زنان برای بازتعریف هویت جدید و تحمیل آن به حاکمیت نخواهد شد.”
از تبلیغ فرزندآوری تا تبلیغ حجاب
اما ترویج حجاب نخستین مضمون تبلیغات اینچنینی نیست. چندی پیش هم طرحهایی تحت عنوان “با یک گل بهار نمیشه” با شعار “فرزند بیشتر، زندگی شادتر” بر بیلبوردهای شهر تهران نشست؛ پوسترهایی که در نقد داشتن یک فرزند و تشویق به داشتن فرزندهای بیشتر طراحی شده بودند. تنها پس از گذشت چند ساعت از به نمایش در آمدن این تصاویر در فضای شهری، زنان و مردان زیادی به آن اعتراض کردند.
در یکی از این پوسترها پدری به همراه چهار فرزند پسر و یک فرزند دختر روی دوچرخه خنده بر لب درحال حرکت هستند و گوشه دیگر تصویر پدر و پسری را میبینیم که با چهرههای غمگین رکاب میزنند، مادرِ هیچ کدام از خانوادهها در تصویر دیده نمیشود. در پوستر دوم هم پدر و مادر خانواده به همراه سه فرزند پسر و تنها یک دختر مشغول پارو زدن قایق هستند و در گوشه دیگر تصویر باز هم پدر و پسری تنها و غمگین بدون حضور هیچ زنی در قایق کوچکشان نشستهاند؛ تصاویری که در آنها زنان، چه به عنوان همسر و مادر و چه به عنوان دختر خانواده یا اساسا حضور ندارند یا کمترین نقش را دارند.
در عین حال که وبسایتهای افراطی از این طرحها به عنوان “هشداری هنرمندانه نسبت به مضرات کاهش جمعیت” نام بردهاند، زنان بسیاری آن را توهینآمیز و نشات گرفته از یک نگاه تبعیضآلود و جنسیتی دانسته و خواهان جمعآوری آن از سطح شهر شده اند.