زندانیان روی دستشان مانده اند

نویسنده
حسین محمدی

» احمد شیرزاد در مصاحبه با روز:

با احمد شیرزاد، نماینده مجلس ششم در مورد احتمال محاکمه میرحسین موسوی و مهدی کروبی و همچنین احکامی که برای برخی از زندانیان صادر شده، مصاحبه کرده ایم. آقای شیرزاد که فرزند خود وی نیز از یک ماه پیش در بازداشت به سر می برد بر این باورست که “اگر بخواهد اعدامی صورت بگیرد حتما جامعه ملتهب می شود.” به گفته او زندانیان هفته هاست که به حال خود رها شده اند “نه شهامت دارند آنها را آزاد کنند، نه موردی دارند که آنها را محاکمه کنند.”

این مصاحبه در پی می آید.

 

چند روزی است که بحث محاکمه آقایان موسوی و کروبی جدی تر شده؛ از طرف دیگر می بینیم برای بعضی از دستگیر شدگان پس از انتخابات هم احکامی صادر شده است. فکر نمی کنید این دو مساله به نوعی به هم مربوط و برای منفعل کردن جنبش سبز است؟

درباره آقای موسوی و آقای کروبی به نظرم می آید این مساله بیشتر مانوری تبلیغاتی و هدف هم فضاسازی است. من بارها گفته ام اگر بنا باشد این آقایان کسی را بگیرند لحظه ای تردید به خود راه نمی دهند. یعنی دست به گرفتنشان خوب است، ولی به نظر نمی آید شرایط برای چنین کاری مناسب باشد. بر فرض هم اگر این اتفاق بیفتد، جز اینکه جنبش سبز دچار غلیان شود و بیش از پیش به حرکت خود ادامه دهد، اتفاقی نمی افتد. باید توجه داشت که با وجود نقش بسیار مثبتی که هر دو این عزیزان دارند و تا الان  هم بسیارخوب جلو رفته اند، جنبش به آنها و حتی آقای خاتمی وابسته نیست و به پیش خواهد رفت. به همین دلیل هر نوع رفتار نسنجیده ای که انجام دهند، جنبش به حرکت خود ادامه خواهد داد. البته در صورت وقوع چنین اتفاقی شاهد گسترش حرکت های اعتراضی خواهیم بود.

 

یعنی شما تصور می کنید این اتفاق به هیچ روی امکان وقوع ندارد؟

اگر دچار چنین اشتباهی شوند، مجبور خواهند شد با ضرر دو چندان اشتباه خود را جبران کنند. فکر می کنم در جناح مقابل تا این حد قدرت محاسبه وجود دارد که مرتکب چنین اشتباهی نشوند. این مسایل همان طور که گفتم بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد، والا آقای کروبی که بارها اعلام کرده اند از دادگاه ترسی ندارند و ازآن استقبال می کنند. مگر اینکه کسی را بگیرند و بگویند در جایی محاکمه و حکم هم صادر کرده ایم، که این دیگر اسمش دادگاه نیست. آقای موسوی هم همین طور هستند و وقتی آمده اند، وحشت و تردید را کنار گذاشته اند.

 

درباره متهمان دیگر چطور؟ اعلام شده است که برای سعید حجاریان 5 سال حبس تعلیقی و برای شهاب طباطبایی 5 سال حبس تعزیری صادر شده است. رای 4 متهم دیگر هم که پیش از این حکم اعدام اعلام شده بود.

موضوع این است که جلساتی موسوم به دادگاه تشکیل شد که جز نمایش تلویزیونی نمی توان اسم دیگری بر آن نهاد. این دادگاه جنبه های جالب زیادی دارد. مثلا به من بگویید موضوع این دادگاه چه بود؟ چه شخصی بود؟ درباره چه چیزی بود؟ حدود 100 متهم را به دادگاه آوردند، کسانی که پرونده های کاملا متنوعی داشتند: از خبرنگاران رسانه های خارجی تا کارمندان سفارت و رهبران اصلاح طلب و عناصر سیاسی و رونامه نگاران و فعالان دانشجویی و افرادی که در خیابان ها دستگیر شده بودند و همچنین افرادی که پیش از این انتخابات دستگیر شده بودند که ادعا می شد عضو انجمن پادشاهی بودند. در دادگاه، نماینده دادستان کیفرخواستی را قرائت می کند و می گوید این کیفرخواست عمومی است و به همه مربوط می شود. بعد کیفرخواست تک تک آن ها را می خواند. اگر بتوان ادعا کرد که همه این پرونده ها به هم مربوط هستند باید منتظر ماند تا نتیجه همه تحقیقات تمام  و بعد حکم صادر شود. چون ممکن است یکی از متهمین صحبت هایی را مطرح کند که باعث تبرئه متهم دیگری شود. آقای رییس دادگاه از حالا می دانند چه اتفاقی خواهد افتاد؟ اگر هم فرض را بر این بگذاریم که این پرونده ها هیچ گونه ارتباطی به هم ندارد، آقای رییس دادگاه چه توجیهی دارد که همه این افراد را با آن وضع توهین آمیز به دادگاه آورده و شوی تلویزیونی اجرا کرده است؟ این فقط یک نکته ریز از دادگاه بود. بسیاری از حقوق دانان درباره دیگر جنبه های حقوقی این دادگاه بسیار صحبت کرده اند. مثلا شما ببینید فاصله وکلا با متهمان چقدر بود. چطور می شود که وکیل امکان تماس و صحبت با متهم را در دادگاه نداشته باشد؟ آقای شهاب طباطبایی که بلافاصله بعد از انتخابات دستگیر شده  و قبل از آنهم در ستاد رسمی یک کاندیدا فعالیت داشته، به چه اتهامی دستگیر شده است؟ درباره آقای حجاریان چه اتهامی وجود داشت؟ اگر فرض کنیم  که آنچه به اسم اعترافات ایشان در دادگاه خوانده شد، صحت داشته باشد، چه اتهامی متوجه ایشان است؟ غیر از این است که اتهام ایشان تنها چند تز و تئوری است  با فرض اینکه اشتباه است ‍؟ نظریه غلط را که رئیس دادگاه حق ندارد محاکمه کند. اگر می توانند پاسخ این نظریه غلط را توسط افرادی که هر روز و هفته در تلویزیون برنامه دارند، بدهند. ائمه جمعه، اگر این تئوری غلط است بیایند جواب بدهند. اگر آقای لاریجانی که الان مسوولیت قوه قضاییه را به عهده گرفته است، قبول دارند که این دادگاه ها سفره ای است که باید برچیده شود، بیایند و صادقانه به مردم بگویند که این دادگاه ها غلط بود. همانطور که در جلسه آخر دادگاه اسم ها را نگفتند. در این دادگاه خیلی چیزها غلط بود. بیایند و بگویند که محاکمات متفاوتی در شعبه دیگری انجام خواهیم داد و به طور قانونی و براساس آیین دادرسی کیفری به مسایل رسیدگی خواهیم کرد.

 

بعضی از افراد این نکته را مطرح کردند که صدور چنین احکامی بیشتر برای زهر چشم گرفتن از دیگر افراد است.

مگر مسایل رخ داده در کهریزک و زیرزمین وزارت کشور و چند بازداشتگاه دیگر کشور و همچنین حمله به کوی دانشگاه باعث نتیجه ای شد که این ها بشود؟ آن ها هم زهر چشم بود. صدور حکم اعدام برای چند نفری که صحبت هایی در دادگاه مطرح کرده اند که ملاک نیست. آن هم برای افرادی که هم درباره روند محاکمه و هم صحت صحبت هایشان تردیدهای جدی وجود دارد. اخیرا در سایت ها ادعا شده است که روند بازپرسی و محاکمه شان مشکلات عدیده حقوقی  داشته. اصولا در یک بررسی دقیق و حقوقی هم معلوم نیست این افراد چه جرمی مرتکب شده اند. درست است که اخیرا گفته شده اعترافات هرکس علیه خودش درست است، اما به شرطی که این اعترافات در شرایط درست و عادی باشد و متهم تا آخرهم پای حرف خود باشد. لذا فکر می کنم این احکام اعدام تاثیر خاصی نداشته و کسی آن را مهم تلقی نکرده است. در واقع تصور همه این است که این احکام عوض می شود و آقایان شوخی کرده اند! ولی معلوم است که اگر بخواهد اعدامی صورت بگیرد حتما جامعه ملتهب می شود. شما ببینید اعدام فردی مثل “بهنود شجاعی” بازتاب بسیار گسترده ای داشت در حالی که این مساله اصلا سیاسی هم نبود. چطور ممکن است حکم اعدامی براساس جرایم امنیتی صادر و اجرا شود و آب هم از آب تکان نخورد؟

 

شما درباره دیگر زندانیان اطلاعی دارید؟خبری درباره زمان تشکیل دادگاه یا صدورحکمشان وجود ندارد؟

این طور که خانواده ها به ما گفتند،هفته هاست که متهمان به حال خود رها شده اند. نه کسی سراغشان می رود که تحقیقی انجام دهد، نه حرف درستی به آن ها می زنند و نه دادگاهی تشکیل می شود. وکلایی که کم و بیش پرونده این ها را دیده اند می گویند اصولا چیزی در پرونده نیست که قابل بحث کردن باشد. یعنی متهمان به حال خود رها شده اند. آقایان نمی دانند با این متهمان چه کنند، نه شهامت دارند که آنها را آزاد کنند و نه موردی دارند که آن ها را محاکمه کنند.

 

در مورد پسر خودتان چطور؟‍ از ایشان و موارد اتهامی شان اطلاعی در دست ندارید؟

هفته های اول جوری با ایشان صحبت کرده بودند که تصور می شد ممکن است پرونده ایشان زودبه نتیجه برسد. البته هم ما و هم خود ایشان می دانستیم که نمی توان به این قول و قرارها امید بست. الان هم که حدود یک ماه است در زندان است. مجموع صحبت هایی که از مسوولان درباره پرونده شنیده ایم که قابل اعتنا هم باشد به یک یا دو جمله هم نمی رسد. هیچ اطلاع درستی از پرونده واتهام و مستندات نداریم. خود ایشان هم که صحبت می کند اجازه ندارد درباره پرونده صحبت کند.

 

ملاقات یا تماس تلفنی در این مدت داشته اند؟

دو بار با مادر و همسر خود ملاقات داشته اند و تقریبا در فاصله یک هفته ای تماس تلفنی هم دارند. ولی از تماس تلفنی ای که بتوان از وضعیت ایشان اطلاعی داشته باشیم خبری نیست. فقط می دانیم از آن جایی که قبلا سابقه ناراحتی گوارشی داشت براثر فشارهای عصبی اخیر، مشکل شان حادتر شده و احتمال خونریزی روده وجود دارد. غیر از این مشکل حاد جسمی دیگری ندارند.

 

شما در مقاله ای در وبلاگتان نوشته بودید که به شما اعلام شده اتهام ایشان سایت های اینترنتی است. توضیح می دهید که جریان چه بود؟

این اطلاعی است که به ما داده شده است؛ می گویند اتهام ایشان سایت اینترنتی است. این لولویی است که تشکیل داده اند تا بقیه را بترسانند. در این زمینه متهم ردیف اول خود این آقایان هستند. وقتی همه فضای اطلاع رسانی بسته شده است، مردم به سراغ اینترنت می روند و فضای اطلاع رسانی در دنیای مجازی بیشتر می شود. یعنی در فقدان کانال های تلویزیونی و رادیویی و روزنامه ها، این سایت ها هستند که شروع به کار می کنند که این کار هم خلاف نیست. گویا این آقایان دنبال این می گردند که چطور شد جنبش سبز راه افتاده و ادامه پیدا کرده است؟ ابتدا فکر کردند زیر سر احزاب است و به همین دلیل آمدند افراد حزبی را دستگیر کردند. در حالی که این طور نیست. مگر می شود گفت 3 میلیون نفر را در روز 25 خرداد در تهران احزاب سازمان دهی کرده اند؟ بعداز 3 – 2 ماه بعضی به این فکر افتاده اند که نه این مساله کار احزاب نیست. به همین خاطر فکر کردند کار سایت های اینترنتی است. به همین دلیل آمدند و عده ای از جوانان را گرفتند که اتفاق خاصی هم نیفتاد و باز هم سایت ها به کار اطلاع رسانی خود ادامه دادند.  نقطه ضعف تحلیل آقایان این است که فکر می کنند چند نفری هستند که سایت راه می اندازند و بعد این سایت ها جنبش سبز را راه می اندازند! گویا این افراد نمی خواهند صورت مساله را بفهمند. هنوز نمی دانند که طرف این ها احزاب و وبلاگ نویسان و …. نیستند ـ البته این ها ممکن است به طور انفرادی در شکل گیری جنبش سبز موثر باشند ـ اما واقعیت این است که جنبش سبز را مردم تشکیل داده اند که انرژی بسیار خروشانی هم دارد. البته احزاب موثر هستند اما بعید است که قدرت سازمان دهی داشته باشند.