پیر روسلن
آیا پس از خطاهای اقتصادی دولت فرانسه، مسأله سوریه و نزدیکی ایالات متحده و ایران نیز به جمع خطاهای دیپلماتیک اضافه خواهند شد؟
این دو مورد به یکدیگر مربوط اند. فرانسه تنها با عقب نشینی در رقابت های جهانی توانست “جایگاه” خود را حفظ کند. ولی کشور ما همواره خواستار آن بوده که بیش از توان واقعی خود در مسایل نقش داشته باشد. که البته برای این مسأله نیز باید از یک سری اصول مشخص تبعیت کرد. که دیگر این طور نیست.
شورش های عرب برخلاف دیپلماسی ما ظاهر شدند، همان طور که پایان جنگ سرد دیپلماسی فرانسوا میتران را متحیر ساخت. بار دیگر فرانسه در وفق دادن خود با تحولات اجتناب ناپذیر با مشکل روبرو شده.
فرانسه درخصوص ایران، به مانند مورد سوریه، به دلیل خطر تکثیر اتمی، در صورتی که تهران به سلاح اتمی دست یابد، و همچنین بنا به دلایلی که ارتباط چندانی با منافع ملی ما ندارد، مواضعی فراتر از دیگر کشورها اتخاذ کرده. برخی می خواستند وجهه منفی برجای مانده از مخالفت ما با جنگ عراق را پاک کنند. این استدلال قبلاً ما را وارد جنگ افغانستان کرده که درواقع جنگی است که شکست در آن از قبل تعیین شده.
اگر دیدار میان فرانسوا اولاند و حسن روحانی در نیویورک یک نقطه عطف در مسأله ایران محسوب شود، رویکرد سوریه بیشتر به مسایل اخلاقی مربوط است تا یک دیپلماسی واقع بینانه.
پاریس از زمان شورش های کشورهای عربی می خواهد از حمایت خود از حکومت های خودکامه منطقه شانه خالی کند. بی شک باید از دموکراسی حمایت کرد، ولی بدون اینکه احساس گناه باعث تحمیل یک “دیدگاه حقوق بشری” اخلاق گرایانه شود و از هرگونه ملاحظه دیگری صرف نظر گردد.
“مسؤولیت حمایت” یکی از اصول قانونمند سازمان ملل است، ولی نمی توان جایگزینی برای آن پیدا کرد. توسل به زور تنها در صورتی مشروع است که براساس قوانین بین المللی باشد. و فرانسه نیز به دلیل عضویت دائم در سازمان ملل به این نهاد بسیار گره خورده.
لوران فابیوس با پیشنهاد خود به شورای امنیت دایر بر اینکه در برابر “جنایات گسترده” از حق وتو چشم پوشی شود، از این تناقض خارج شد. البته ایده او شانس کمی برای تصویب شدن دارد و بهتر آن است که به اصول مداخله فرانسه در امور بین المللی بازگردیم. بدین ترتیب دیگر به مانند یک ژاندارم در صحنه بین المللی که باورپذیری کمی نیز دارد ظاهر نخواهیم شد.
درحالی که واشنگتن از ادامه ماجراجویی های جرج بوش صرف نظر کرده و به دنبال خروج از خاورمیانه است، پاریس بیش از حد فعال شده. پیروی از دیپلماسی روسیه در پرونده سوریه و دورنمای مذاکرات اساسی با ایران، برای فرانسه فرصتی است تا مواضع خود را بازنگری کند، چرا که در غیراین صورت، به حاشیه رانده خواهد شد.
البته عمل کردن به مانند وکیل حقوق بشر یکی از اجزای اصلی فعالیت های فرانسه است. ولی این رویکرد نباید باعث شود که ما از هرگونه اپوزیسیونی در برابر دیکتاتورها حمایت کنیم. واقع گرایی مستلزم آن است که انتشار ارزش هایمان جایگزین دفاع از منافع ملی نشود؛ به طوری که اکنون نمی توانیم آن را در خاورمیانه تعریف کنیم.
منبع: فیگارو، ۱۷ اکتبر