در جریان استیضاح وزیر کار دولت احمدی نژاد و بگو مگوهای میان لاریجانی و احمدی نژاد، حرف و حدیثها و ناگفته های بسیاری از پشت پرده و حیاط خلوت نظام جمهوری اسلامی بر ملا گردید. بیان مصادق پدیده هایی چون رانت خواری، جایزه بگیری، شنود گذاری و مچ گیری در سطح نزدیکان مقامات ارشد نظام، بیشترین حجم از این پرده دریها بود که توجه ناظران و افکار عمومی را به خود جلب کرد. شاید این نخستین بار بود که روسای دو قوه جمهوری اسلامی چنین بی پرده و علنی رازهای نگفته خود را بر ملا کردند که به اقرار خویش این تنها گوشه چشمی از خلوتگاه پر رمز و راز منادیان حکومت اسلامی است.
اما آنچه که توجه ناظران را جلب نکرد و رسانه ها نیز از کنار آن گذشتند و صاحبان ادعا نیز به سرعت آن را حذف کردند آن بخش از سخنان علی لاریجانی بود که علامت سئوال بزرگی را در مقابل نظام، رهبری آن و در نهایت قوای زیر مجموعه آن قرار می دهد؛ اظهاراتی که گویی لاریجانی از روی خشم و فشار بر زبان آورد و در آن لحظه قادر نبود تبعات آن را ارزیابی کند. رییس مجلس پس از آنکه نوبت به پاسخگویی وی به سخنان رییس دولت رسید در مقام مقابله به مثل به دیدار خویش با برادر احمدی نژاد و سخنان وی در خصوص یاران احمدی نژاد پرداخت و به صراحت خطاب به وی گفت:
“برادر شما پیش من آمده و حرف های زیادی درباره اطرافیان شما، جریان انحرافی و ارتباط آنها با منافقین و خارج از کشور گفته است”. بدنبال آن خبرگزاری فارس در مصاحبه ای با داود احمدی نژاد صحت اظهارات لاریجانی را جویا شد که وی نیز آن را تایید کرد. اما در فایل تصویری که پس از این جلسه از سوی سایت لاریجانی منتشر شد این بخش از سخنان وی حذف شده است.
اتهامی که علی لاریجانی متوجه احمدی نژاد و حلقه وی وارد ساخته است را از دو منظر سیاسی و حقوقی می توان بررسی کرد. از منظر سیاسی، چند سئوال در این زمینه مطرح است. آیا این ادعا یک اتهام صرف است یا ناشی از یک تحقیق اطلاعاتی است؟ از این رو باید پرسید آیا پرونده ای در وزارت اطلاعات وجود دارد که رییس جمهور و بخشی از همکارانش در آن به ارتباط با تشکیلات رجوی متهم هستند؟ گرچه بیان چنین اتهامی در یک جلسه علنی و از زبان یکی از سران قوای سه گانه نظام جمهوری اسلامی خود نشان دهنده آن است که بایست مدارک و مستنداتی در این زمینه وجود داشته باشد که تا کنون سری باقی مانده است. اما حال که این اطلاعات سری از زبان رییس مجلس در نشستی علنی فاش می شود خود می تواند پرسش دیگری را مطرح سازد که محمود احمدی نژاد به عنوان رییس جمهور و راس این حلقه در کجای این ارتباط قرار دارد؟ در گذشته بارها در خصوص حلقه احمدی نژاد و اتهامات مالی و اخلاقی و معرفی آنان به عنوان جریان انحرافی سخن پراکنی بسیاری شده اما اتهام ارتباط آنان با سازمانی که اپوزیسیون نظامی جمهوری اسلامی بوده و سالها مسلحانه با این نظام در نزاع بوده برای نخستین بار است که مطرح می شود. نهایتا آنکه چگونه رهبر جمهوری اسلامی فردی را به عنوان رییس جمهور و شخص دوم کشور تحمل کرده است که یکی از اتهاماتش، ارتباط خود یا همکارانش،نزدیکی با سازمان رجوی است؟
اما در بررسی حقوقی و کیفری اظهارات علی لاریجانی باید گفت اگر این اتهامات وارد است و مستنداتی در این خصوص وجود دارد دستگاههای اطلاعاتی، امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی که هر روز خبر از کشف شبکه های اطلاعاتی خارجی در میان روزنامه نگاران، فعالان سیاسی و اقلیتهای مذهبی می دهند چه اقدام عملی در این خصوص انجام داده اند؟ از خرداد سال ۶۰ که سازمان مجاهدین خلق وارد فاز عملیات نظامی و تروریستی علیه جمهوری اسلامی شد هزاران تن از اعضای این سازمان و هواداران و رابطین آنان در هر سطح و مقام، زندانی و اعدام شده اند. اکنون جمهوری اسلامی چگونه می تواند افرادی را در دولت خویش تحمل کند که گفته می شود با این سازمان در ارتباط هستند؟
این اتهام، البته اتهامی نیست که صرفا متوجه احمدی نژاد و یارانش باشد، بلکه کل موجودیت جمهوری اسلامی و رهبری آن را متوجه خویش می سازد. مقامات جمهوری اسلامی ناگزیرند تا افکار عمومی خویش را قانع کنند که ادعای برادر رییس جمهوری و رییس مجلس در برابر رییس جمهور تا چه میزان وارد است و “سازمان رجوی” چه جایگاه یا نفوذی در تشکیلات جمهوری اسلامی پس از روی کار آمدن دولت مورد حمایت آیت الله خامنه ای دارد.