او دولفین
ماه گذشته فرصت این را داشتم که به دو کشور ایران و کرهشمالی سفر کنم. دوازده سال پیش جرج بوش ایران و کرهشمالی را در یک گروه قرار داد و هر دو را محور شرارت نامید. هر دو به عنوان کشورهای دیکتاتوری معرفی شدند که با سانسور سیستماتیک از باقی جهان جدا شدهاند. کم سفر کردن غربیها به این دو کشور به این دیدگاهها بیشتر دامن زده است.
قدر مسلم این است که، بدون شک ایران کرهشمالی نیست. اکثریت خانوادههای ایران کانالهای تلویزیونی را از سراسر جهان از طریق آنتنهای ماهواره دریافت میکنند. من در مدت اقامتم در ایران با تماشای بیبیسی، سیانان و فرانس24 در خانه میزبانانم از اخبار آگاه میشدم. اما چنین چیزی در کره شمالی امکان ندارد. این کشور به اینترنت دسترسی ندارد و شبکه اینترانت داخلی خود را دارد. کسانی که توانایی مالی خرید تلویزیون یا رادیو را دارند تنها میتوانند به شبکههای دولتی دسترسی داشته باشند. در حالیکه برخی موفق میشوند دیویدی و رادیو از چین قاچاق کنند؛ باقی مردم مجبور هستند خبرهای دولتی را به عنوان تنها منبع اطلاعات قبول کنند.
راهنماهای من که از طبقه مرفه جامعه محسوب میشدند، درک ضعیفی از تاریخ و اقتصاد جهان داشتند. آنها چیزهای خیلی مبهمی در مورد یازده سپتامبر و اوکراین میدانند. اما محدودیت اطلاعات رسانه های دولتی به آنها اجازه نمیدهد معنای این رویدادهای را دریابند و درکی انتقادی از جهان داشته باشند.
در ایران از این خبرها نیست. موسیقی، فیلم، ورزش و لباسهای غربی همهجا عرضه میشود. رانندگان تاکسی تهران برایم آخرین آهنگهای ریانا و آهنگ های قدیمی جنیفر لوپز را پخش کردند. در حالیکه مسجدها روزهای جمعه علیه شیطان بزرگ شعار میدهند، میلیونها ایرانی سریال خانه پوشالی (House of Cards) را تماشا میکنند و با آیفونهایشان پیام کوتاه میفرستند.
راهنمای ما در کره شمالی، به سختی میتوانست بین دولت شیطانی آمریکا و مردم مهربان آمریکا تمیز قایل شود. غربیهایی که مدت بیشتری را در این کشور گذرانده بودند، برایم داستانهایی از آزار و اذیتشان در مکانهای عمومی تعریف کردند؛ فقط بخاطر اینکه فکر میکردند آمریکایی ها بدند. به مردم کرهشمالی گفته شده که آمریکا جنگ کره را شروع کرده و با ایده جنگ علیه آمریکا بزرگ شدهاند.
ممکن است جمهوری اسلامی از بسیاری جهات سختگیر باشد اما ایرانیها توانستهاند در دور زدن محدودیات استاد شوند. جوانان خیلی زود یاد میگیرند برای دور زدن سانسور VPN نصب کنند. به رغم ممنوعیت الکل، توانستم شراب و آبجوی خانگی بچشم. از همه مهمتر اینکه ایرانیها عاشق بحث سیاسی هستند و اینکه سیاستهای حکومت را مورد انتقاد قرار دهند.
هیچکدام از اینها در کرهشمالی اتفاق نمیافتد. یک دختر کرهای از عشقش به محصولات تقلبی دیور چینی گفت. دولت این کشور شهروندانش را بسیار محدود نگه میدارد و ایده آزادی شخصی در این کشور بیگانه است و همه کار سخت برای شکوه سرزمین پدری را وظیفه خود میدانند. جریمه تخطی از قوانین بسیار سنگین است.
نه کره شمالی و نه ایران قهرمانان حقوق بشر آمریکا نیستند. اما یک دنیا فرق بین این دو کشور است. جامعه ایران آماده مراوده با جهان است ولی دهها سال طول میکشد تا کرهشمالی بتواند خود را هماهنگ کند. دولتهای غربی سیاستهای خارجی یکسانی را برای این دو کشور اعمال کنند، اما ما باید برنامههای بسیار متفاوتی برای برخورد با شهروندان این کشورها داشته باشیم.
منبع: هافینگتونپست - 17 مه