سیدعلی خامنه ای در آخرین سخنان خود درباره دولت روحانی گفت: “این را همه بدانند، بنده دولت را حمایت می کنم. من از همه توانی که در اختیارم هست استفاده خواهم کرد برای کمک به دولت؛ دولت را تأیید می کنم، حمایت می کنم، مثل همه دولتهای گذشته. نسبت به مسئولان بلندپایه دولت ـ آنهایی که می شناسم ـ اعتماد دارم. همه دولتهایی که بعد از انقلاب سر کار آمدند، دولتهای منتخب مردمند و بنده در همهی این دورهها - آنوقتی که مسئولیّت داشتم - از همهی این دولتها حمایت کردم.” او همچنین درباره تیم مذاکره کننده دولت هم اعلام کرد: “ما به تیم مذاکرهکنندهمان اعتماد داریم. مطمئنّیم یقیناً آنها به دستاندازی به حقوق کشور و حقوق ملّت و کرامت ملّت راضی نخواهند شد و اجازه نخواهند داد که چنین کاری انجام بگیرد.”
خامنه ای پیش از این هم از دولت روحانی حمایت کرده بود. لیکن حمایتهای او از دولت روحانی، موجب کاهش حملات محافظه کاران افراطی به آن نشده است. آنچنان که خود وی نیز گفته، خامنه ای همین تعارفات را درباره دیگر دولت ها هم داشته، ولیکن آنچه تاثیرگذار بوده، چیزی است که پشت پرده در جریان بوده است.
آیت الله ابولقاسم خزعلی، عضو سابق شورای نگهبان و از اعضای کنونی مجلس خبرگان در خاطرات خود به یکی از دیدارهایش با سیدعلی خامنه ای در زمانی ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی اشاره کرده و گفته است: “یک بار خدمت ایشان عرض کردم: شما فرمودید: من صددرصد، رئیس جمهور(آقای خاتمی) را تأیید می کنم! این مطلب، خیلی دنباله دارد! ما نمی توانیم این را کنترل کنیم. تا ما بخواهیم جایی صحبت کنیم، بلافاصله می گویند: آقا ایشان را صددرصد تأیید کردند. ایشان در پاسخ فرمود: ما در مرحله خاصّی به سر می بریم و من باید جمع و جور کنم که باشند و تأیید بشوند و کار کنند؛ ولی این بدان معنا نیست که شما انتقاد نکنید. شما اگر مطلبی دارید بگویید و انتقاد کنید.”
دوره ریاست جمهوری خاتمی با وجود اینکه در ظاهر مورد حمایت سیدعلی خامنه ای بود، به پر تنش ترین دوران سیاسی در جمهوری اسلامی تبدیل شد. از قتل های زنجیره ای مخالفان و حمله به دانشگاه تا دستگیری های گسترده مخالفان، توقیف گسترده مطبوعات، رد صلاحیت اکثریت نمایندگان مجلس ششم و دستکاری انتخابات ریاست جمهوری، در همین دوره و زیر نظر آیت الله خامنه ای انجام می شد.
دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد البته متفاوت بود. در چهار سال اول ریاست جمهوری او، حمایت سیدعلی خامنه ای چنان بود که مخالفان احمدی نژاد اجازه کوچکترین تحرک سیاسی را نداشتند و در آستانه دومین دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد نیز، خامنه ای صریحا اعلام کرد که در اختلاف میان مسئولان حکومتی، “البته نظر رئیس جمهور به نظر بنده نزدیکتر است.” اما پس از نافرمانی احمدی نژاد، با اینکه همچنان در دیدارهای عمومی، آیت الله خامنه ای از او حمایت می کرد، اما اجازه حمله به او صادر شده بود و نمایندگان مجلس حتی تا آستانه استیضاح و عدم کفایت وی نیز پیش رفتند.
رابطه دولت روحانی و نهاد رهبری در ایران نیز خالی از همین پیچیدگی ها نخواهد بود و حمایت زبانی سیدعلی خامنه ای از روحانی را نمی توان به معنی خواسته واقعی او محسوب کرد. ضمن اینکه باید توجه کرد حتی همین حمایت زبانی هم چندان چشمگیر نبوده است.
برای نمونه، اوایل خرداد ماه گذشته، خامنه ای در دیدار با نمایندگان مجلس گفت: “اینهایی که برای تئوریزه کردن سازش و تسلیم و اطاعت در مقابل زورگویان، نظام را متّهم میکنند به جنگطلبی یا به تئوریزه کردن جنگ، دارند خیانت میکنند، دروغ میگویند. نه، نظام نظام انسانی است، نظام شرف است، نظام احترام به کرامت بشر است، نظام سلامت است.”
این سخنان بلافاصله تعرضی به دولت و مسیر مذاکرات هسته ای تلقی شد و موجب حملات جدیدی به دولت شد. کیهان از این سخنان تیتر “ترویج سازش و تسلیم در برابر زورگویانخیانت است” انتخاب کرده و در سرمقاله خود درباره ترویج کنندگان خط سازش نوشته بود: “این دیدگاه، «ذلتپذیر»! و «حیثیتگریز»! که خوشبختانه در میان مردم جایگاهی ندارد، متاسفانه در میان برخی از شخصیتها و جریانات سیاسی نیز به وضوح دیده میشود. این جماعت هرچند اندک و کمشمارند ولی تاسفبار آنکه شماری از آنان به ناحق در حاشیه کرسیهای سیاستسازی و نظریهپردازی کشور حضور دارند و اگر درایت رهبری و صلابت برخاسته از باورهای اسلامی مردم نبود، تاکنون، از رهگذر حقارت خویش، آسیبهای جدی فراوانی به ملت، نظام و انقلاب اسلامی تحمیل کرده بودند.”
“خط سازش” همان تعبیری بود که تندروهای ایران به خط مذاکرات حسن روحانی با غرب در زمان ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی داده بودند و از “اسناد تخلف روحانی از نظر رهبر انقلاب” پرده بر می داشتند.
از طرفی راستگرایان تندرو معتقدند که مواضع حسن روحانی در موضوعات فرهنگی و سیاست داخلی نیز هماهنگی لازم با رهبر جمهوری اسلامی را ندارد.
اواخر اردیبهشت ماه گذشته، آیت الله عباس کعبی عضو مجلس خبرگان رهبری طی سخنانی نسبت به اظهارات حسن روحانی درباره خوش بینی یا بدبینی به مذاکرات هسته ای گفته بود: “رهبری در خصوص مذاکرات میگویند ما به این مذاکرات خوش بین نیستیم، اما برخیها میگویند ما نسبت به آن خوش بینیم یا عنوان اینکه هنر ارزشی و غیر ارزشی نداریم یا اینکه عدهای بگویند علوم انسانی خط قرمز ندارد در حالی که مقام معظم رهبری معتقدند که علوم انسانی باید اسلامی شوند و یا اینکه رهبری به اقتصاد درون زا اعتقاد دارند، اما عدهای مسائل اقتصادی را به خارج گره میزنند، این موارد نمونهای است از گفتمان سازی در برابر گفتمان رهبری که رئیس جمهور حقوقدان باید بداند این گفتمان سازی جرم حقوقی است.”
او تاکید کرده بود: “جایگاه حقوقی ولی فقیه را باید بشناسیم که در قانون آمده سران قوا زیر نظر رهبری هستند و در واقع ولایت فقیه مدیریت عالی نظام اسلامی را بر عهده دارد و سران قوا باید از دستورات ایشان اطاعت کنند در غیر این صورت تخلف حقوقی و شرعی مرتکب شدند.”
آیت الله خامنه ای هم چند روز پیش در دیدار با کسانی که “اساتید دانشگاه” نامیده شدند، گفته بود: “من اینجا در داخل پرانتز این را هم عرض بکنم که برخی از کسانی که جایگاهی برای حرف زدن دارند و تریبون دارند، در اصل مسئلهی پیشرفت علمی کشور تردید میکنند! ما این را مصلحت نمیدانیم؛ یعنی واقعاً از روی بیاطّلاعی است. یک وقتی یکی از مسئولین کشور دربارهی مسائل نظامی یک نظری داده بود که خب مطابق واقع نبود؛ بنده گفتم یک «تور نظامی» برای مسئولین کشور قرار بدهید؛ بیایند یک خردهای در محیطهای نظامی گردش کنند، حقایقی را، واقعیّاتی را ببینند، معلوماتشان نسبت به موجودیِ نظامی کشور بالا برود. حالا در مورد مسائل علمی هم متأسّفانه گویا همینجور است؛ باید یک «تور علمی» بگذاریم برای مسئولین در بخشهای مختلف.”
برخی تحلیلگران معتقدند که اگر حسن روحانی، نتواند با سیدعلی خامنه ای هماهنگی بیشتری پیدا کند، باید در انتظار بحرانهایی مشابه دوره ریاست جمهوری سیدمحمد خاتمی بود. حتی اگر او در زبان به حمایت از دولت بپردازد.