از آنجا

نویسنده

به بهانه ی تولد محمدعلی سپانلو

در زادروز شوالیه شعر

 

29 آبان ماه سالروز تولد محمد علی سپانلو،شاعر برجسته معاصر است. این مناسبت متاسفانه با پلمب شدن نمایشگاه عکس های این شاعر در نگارخانه آن مصادف شد که تاسف هر ناظر آگاهی را بر می انگیزد.

اهمیت سپانلو درمیان شاعران امروز ایرانی انکار نشدنی است. از میان شاعران نسل بعد از نیما گروه اندکی توانسته اند خلاقیت خود را تا زمان حاضر حفظ کرده و با درک ویژگی‌های حال حاضر و درونی کردن زندگی امروز سرایش خود را ذهنیت و زبان تازه ای بپوشانند. این شاعران را علاوه بر جایگاهشان در تاریخ ادبیات به عنوان شاعران زنده و امروزی می شناسیم و حرکت هایشان را در تغییر شیوه سرایش برای تعیین جهت شعر امروز سودمند می دانیم.محمد علی سپانلو در بخش اعظمی از کارنامه شاعری اش چنین نقشی را در زبان فارسی بر عهده گرفته است. اگر مضامین شعرهای این شاعر را از آغاز تا به امروز به سه گروه عمده روایت های امروزین از اسطوره ها و روایت های کهن، تمثیل های اجتماعی و تغزل ها تقسیم کنیم خواهیم دید که سهم گروه اول در شعر های او از دو گروه بعدی بسیار بیشتر و پر رنگ تر است.این گرایش سپانلو به اندازه ای قوی است که حتی در شعرهای عاشقانه و اجتماعی او نیز به وضوح دیده می شود.

سپانلو در روایت هایش شخصیت های اسطوره ها و افسانه ها را به زمان حال احضار می کند تا با کولاژ کردن، آن‌ها را در کنار عناصر و فکرهایی از زندگی امروز در بعدی دیگر از زمان و زبان به زندگی دوباره وادارد. شعر بلند سندباد غایب از این نظر نمونه چشمگیری است. این شعر در حول و حوش همان سال هایی سروده شد که کسرایی آرش کمانگیر را سروده بود اما تفاوت مهم این شعر با سروده کسرایی در این است که اینجا به جای مفاهیم بیرونی همچون میهن پرستی و قیام ستمدیدگان، این روایت است که اصالت دارد. روایتی امروزین از افسانه که حکمت درونی افسانه را با دریافت امروزین شاعر از جهان پیوند می زند و در رستاخیزی باشکوه افسانه را به ناخودآگاه نسل خویش پرتاب می کند تا با زندگی دوباره خود بقای اندیشه را از پس قرن ها گواه باشد. شعرهای اجتماعی سپانلو نیز از این احضار گذشته به حال بر کنار نیست. در مجموعه ساعت امید شعر زیبای نام تمام مردگان یحیی است نمونه ای زیبا از کولاژ عناصری از زندگی شهری در کنار اسطوره، متل و تصویرهای بکر درونی شده ای مثل آن دسته کودک گنجشکی روی سیم های برق، به دست می دهد که از زیباترین شعرهای 20 سال اخیر در ایران است. در واقع پس از این مجموعه است که شعر سپانلو در چرخشی آشکار زبان فخیم و حماسی خود را اندک اندک از دست می دهد تا به زبان پیراسته و جذاب مجموعه هایی چون پاییز در بزرگراه و ژالیزیانا برسد.

او که به تازگی سلامتی نسبی خود را پس از یک دوره بیماری سخت دوباره به دست آورده است از معدود افتخارهای زنده ادبیات معاصر ماست. امید است که این شوالیه شعر فارسی دیر بماند و با شعرهایش ادبیات فارسی را رونقی بیش از پیش ببخشد.

منبع: روزنامه ی روزان