ساعت یک ربع به دوازده شب است، آخرین قطار ساعت یازده و پنجاه دقیقه یعنی پنج دقیقه دیگر راه می افتد. آقای لاریجانی جلوی در قطار ایستاده است. در کنارش احمدی نژاد، هاشمی رفسنجانی، چندین وزیر خارجه ایران از جمله متکی، ولایتی، روحانی، سردار صفوی و غیره ایستاده اند. اروپائی ها و بقیه در قطار نشسته اند و منتظرند که لاریجانی سوار قطار شود. برای سوار شدن به قطار لاریجانی باید بلیط بخرد. برای خریدن بلیط لاریجانی باید غنی سازی را متوقف کند و با دادن این هزینه سوار قطار بشود.
در همین حالی که پنج دقیقه به حرکت قطار است، احمدی نژاد می گوید: من هم دلار دارم و هم یورو، بلیط می خریم، اگر هم قطار رفت مشکلی نیست، خودم با دوچرخه می رسونمت.
رفسنجانی در حالی که زیر چشمی به احمدی نژاد نگاه می کند، می گوید: کسی به این آقا بلیط نمی فروشه، من اطلاع دارم.
ولایتی می گوید: من یک مقداری روبل دارم، می گذاریم روی هم و بلیط می خریم.
متکی می گوید: شما صبر کن، قطار که راه افتاد می پری عقب قطار آویزون می شی و یواش یواش می ریم تو، مشکلی نیست.
دو دقیقه به حرکت قطار مانده است. این قطار هم قطار بین المللی است و دقیقا سروقت حرکت می کند…. فقط دو دقیقه به حرکت قطار مانده است…
کشور لاریجانی، کشور احمدی نژاد
وقتی خود ما به عنوان ایرانی نمی دانیم که ایران را چه کسی اداره می کند و وقتی سی سال است نمی دانیم باید در این کشور بمانیم یا از این کشور برویم، و وقتی چند تا مجلس و چند تا قوه قضائیه داریم و وقتی هر گروه و جناحی برای خودش یک وزیر خارجه دارد، انتظار داریم بقیه در مورد ایران چه فکری بکنند؟ جوزف لیبرمن سناتور دموکرات حقیقت جمهوری اسلامی را کشف کرد و گفت: « انگار لاریجانی و احمدی نژاد از دو کشور هستند.» مک کین، سناتور جمهوریخواه گفت: « کلمات لاریجانی قشنگ هستند، اما…»
انرژی هسته ای حق مسلم کیست؟
روز 22 بهمن آمد و خبر خوش هسته ای هم اعلام نشد. احمدی نژاد وعده داد که خبر خوش هسته ای را دقیقا در هنگام برداشت خرمن یعنی بیستم فروردین اعلام می کند. حسینی سخنگوی وزارت خارجه هم اعلام کرد که طرح تعلیق قابل بررسی است. آگاهان از عمه سخنگوی مذکور خواستند که حتما در خانه باشد که اگر ایشان خواست قربانش برود، مشکلی پیش نیاید. همین آگاهان توضیح دادند که مشکل اروپا و آمریکا و سایر کشورهای جهان این نیست که ایران نمی تواند طرح تعلیق را بررسی کند، چون طبیعتا هر کسی می تواند این طرح را بررسی کند، مشکل این است که تعلیق باید صورت بگیرد. محمد البرادعی که به نظر می رسد حاضر است نوبل صلح اش را پس بدهد، فقط بفهمد که بالاخره ایران حاضر است تولید هسته ای را که آغاز نکرده است، متوقف کند یا نه، دیروز رسما اعلام کرد که ایران باید تعلیق را سریعا اجرا کند. فرانسه هم با طرح لاریجانی مخالفت کرد. علی لاریجانی هم فعلا مشغول چانه زنی اتمی است.
فقط چهار درصد، تو رو خدا
دیروز لاریجانی با خواهش و تمنا گفت:« ما می توانیم سانتریفیوژهایی را به کار بیندازیم که فقط اورانیوم را تا حد اندکی مثلا چهار درصد غنی کنند…» البرادعی گفت: عمرا، حتی یک درصد هم نمی شه.
لاریجانی گفت: تو رو خدا بگذارید سه درصد غنی کنیم، قول می دیم محبت شما رو جبران می کنیم. اروپایی ها گفتند: اصلا، امکان نداره، هیچی، و اتحادیه اروپا هم ایجاد محدودیت ها و تحریم مالی را تصویب کرد.
علی لاریجانی گفت: جان مادر این خانم مرکل بگذارید ما فقط ده تا سانتریفیوژ خیلی کوچولو راه بیندازیم که فقط ده گرم اورانیوم را دو درصد تصویب کند، بخدا گرفتاریم، این رئیس جمهور ما اگر این مواد بهش نرسه می میره، قول می دیم بعدا بخوابونیمش بیمارستان و ترکش بدیم. آمریکایی ها گفتند: به هیچ وجه، اصلا نمی شه، حتی نیم درصد.
لاریجانی گفت: این تن بمیره، بگذارید فقط یک درصد غنی کنیم، قول می دم بعدا همه اش رو بریزیم دور، فقط بگذارید جلوی سر و همسر آبرومون نره، بخدا منم زن و بچه دارم، آخه مگه یک درصد چی می شه؟
به نظر شما دنیا حق ندارد به ما شک کند که چه اصراری داریم که حتما باید این چهار تا سانتریفیوژ را راه بیندازیم؟
آمریکا حمله نمی کند
آمریکا دارد جهت پرونده حمله به ایران را عوض می کند، اسنادی منتشر شده که در انفجارها و حملات تروریست ها اسلحه ایرانی استفاده شده است. احمدی نژاد هم با ای بی سی مصاحبه کرد و ضمن اینکه مثل گربه ماست ریخته لحن حرف زدنش عوض شده بود، بدون اینکه متوجه باشد که چه حرفی می زند، گفت: « اگر اسلحه ایرانی در عراق پیدا شده، اسلحه آمریکایی و توپ و تانک و هلیکوپتر آمریکایی هم در عراق فراوان است.» ظاهرا احمدی نژاد متوجه نیست که قضیه جدی است و در این پنج سال گذشته یک حکومت طالبان در سمت راست ایران و یک حکومت صدام در سمت چپ ایران واقعا سقوط کرده است و هر دو تا حکومت هم تا لحظه حمله اصلا حمله آمریکا را جدی نمی گرفتند. احمدی نژاد گفت: « احتمال حمله آمریکا به ایران بسیار کم است.» احمدی نژاد یک ماه قبل گفته بود: تا دهه فجر به قله های اتمی می رسیم. همین احمدی نژاد دو ماه قبل گفته بود: قیمت گوجه فرنگی سه هزارتومان نیست و 1200 تومان است و همین احمدی نژاد گفته بود که نرخ تورم امسال به 12 درصد رسیده و به زودی یک رقمی می شود. من فکر می کنم رئیس جمهور ایران یک مشکل خیلی مشحص دارد، این آدم توانایی درک واقعیت را ندارد، همین. از طرف دیگر مردم ایران و جهان نمی توانند بفهمند که یک مشنگ که برای اداره یک مهدکودک هم صلاحیت ندارد، چطوری رئیس جمهور ایران است؟ همه فکر می کنند حتما یک بخش ماجرا را نمی دانند، در حالی که چنین نیست، ماجرا به همین سادگی و به همین حماقت است. بولتون، نماینده سابق آمریکا در سازمان ملل گفت: « مذاکره با ایران بی فایده است، زمان به نفع ما نیست و حمله به ایران بهتر از ایران اتمی است.»
ده نمکی، مخملباف، افخمی و غیره
فیلم مسعود ده نمکی فیلم مردمی جشنواره فیلم فجر شد.همه جا پر است از خبرهای مسعود ده نمکی. از آنچه برای ده نمکی رخ داده است، خوشحالم و برای او آرزوی موفقیت می کنم. من او را ده سالی است که خوب می شناسم و می دانم که پر از انگیزه و خلاقیت است. احساسی که ده نمکی دارد، مهم ترین محرک او برای تبدیل شدن به یک کارگردان بزرگ است. ده نمکی دیروز در اعتراض به داوری جشنواره بالای سن رفت. به نظر من او چند سرنوشت پیش رو دارد:
سرنوشت حاتمی کیا: فیلم خوب بسازد، اما در شرایط دشوار خسته بشود.
سرنوشت بهروز افخمی: فیلمسازی را خوب بلد باشد، اما موضوعی برای فیلمسازی نداشته باشد.
سرنوشت مخملباف و جلیلی: راه پاریس را پیدا کند و یادش برود که فقط زمانی می تواند فیلم ایرانی بسازد که ایرانی نگاه کند.
به نظر من ده نمکی باید سرش را بیندازد پائین و فقط فیلم بسازد، او اصلا نباید به بازیهای شهرت توجه کند. هر مصاحبه برای ده نمکی به معنی از دست دادن وقت ساختن فیلم بعدی است.
چهارصد هزار بیکار
دولت احمدی نژاد با تمام قدرت در حال تولید بیکار است. وزیر کار و امور اجتماعی گفت: « ما امسال 900000 شغل ایجاد کردیم.» وی توضیح داد که امسال یک میلیون نفر به لشکر بیکاران اضافه شدند. یعنی هر سال یک میلیون نفر آدم تازه وارد بازار کار می شوند و احمدی نژاد موفق می شود برای نود درصد آنها کار تولید کند. به عبارت دیگر با تولید سالانه صدهزار بیکار، دولت احمدی نژاد موفق خواهد شد پس از چهار سال 400 هزار بیکار تولید کند. واقعا به قول شمسی پهلوون نباید به چنین موجود نازنینی لقب « معجزه هزاره سوم» را داد؟
ماهواره در کوبا ممنوع شد
فیدل کاسترو در حالی که نه می تواند تکان بخورد، نه می تواند حرف بزند و فعلا فقط زنده است، برای اینکه به افتخارات چپ های دنیا یک افتخار دیگر اضافه کند، ماهواره را در کوبا ممنوع کرد. فیدل کاسترو که موفق شده است در طول سی سال گذشته بزرگترین فاحشه خانه سوسیالیستی دنیا را در کوبا ایجاد کند، از مردم کوبا خواست که وقت شان را با دیدن ماهواره هدر نکنند و به فعالیت هایی که برای کوبا درآمد تولید کند، ادامه دهند.