درست یک هفته بعد از پیامی که در انتخابات شوراها و خبرگان، از سوی مردم ایران، برای دولت آقای احمدی نژاد فرستاده شد، پیام جامعه جهانی هم با تصمیم به اتفاق آرای شورای امنیت سازمان ملل در مورد فعالیت های هسته ای واصل شد. اینک بسیار مهم است که با این دو پیام دولت و هوادارانش چه می کنند و بقیه مردم ایران چه.
هر دو پیامی که اولیش را اکثریت مردم در صندوق ها انداختند و دومی را نمایندگان دولت هایشان با بلندکردن دست ها در تالار شورای امنیت کاخ شیشه ای، شکل دادند در تبلیغات جای گریز دارد. اولی را می توان گفت که برای ما پیامی نرسیده و فهرست رایحه خوش خدمت ربطی به دولت نداشته [ پاسخ این سخن به لبخندهای مردم می ماند و سوژه هائی که طنزپردازان خواهند پرداخت] در مورد دومی هم می توان گفت که این پیام دولت هاست و نه مردم که مردم با ما هستند. چنین مغالطه ای هم باز جای لبخند عقلا و سوژه طنزنویسان است که خواهند نوشت به خصوص که رییس جمهور هم مدام با اشاره به نامه هائی که از آمریکا و جاهای دیگر به او می رسد، چنین سوژه هائی را زنده نگاه می دارد .
این استدلال ها در روز های گذشته در سرمقاله های روزنامه کیهان به چشم می آید و هواداران دولت هم درست بر اساس سرمشق کیهان عمل فرموده اند. آقای واعظی آشتیانی نیز که دو روز قبل به خبرنگار روز گفت ما پیروز شده ایم و اولین کار عزل قالیباف است، وقتی معلوم شد پیروز نشده اند اعلام فرمود که اصلا حکایت پیروزی و شکست نیست و اگر مردم از دولت احمدی نژاد شکایت داشتند پس چرا پریروز در کرمانشاه از وی استقبال کردند. اما صداقت تمام در بیان آقای خورشیدی بود. که اتفاقا در سوم تیر سال قبل تعداد این گونه پاکدلان فراوان بودند، از آن جمله پدر و برادر یکی از چهره های مشهور اصلاح طلب که پیش از آن در انتخابات احتیاط می کرد و شرکت نمی کرد اما در سوم تیر علیرغم فرزند شناسنامه طلبید و رفت و رای داد و در پاسخ هم گفت دیدم این جوان امام زمانی است. دریغا که همین شخص دوماهی به زندان رفت و باور باید داشت که دیگر در آن مقام نیست که بود. از این گونه کسان در بین رای دهندگان به آقای احمدی نژاد در سوم تیر پارسال فراوان بودند. اما به نظر می رسد که اکثریتشان دیگر نیستند. ریزش در همین بخش رخ داده است وگرنه آن ها که به مناصب و مراتب رسیده اند که البته از مراتب بندگی شان کاسته نشده و تا دو سال و نیم دیگر هم کاسته نمی شود.
در اوایل انقلاب در اوج دعواهای سیاسی و درگیری ها، ظاهرا هر گروه وقتی به ملاقات بنیان گذار جمهوری اسلامی می رفت نظر خود را با جملاتی در لزوم رها کردن دنیا و چشم پوشیدن از علقه های دنیوی، و با قسم برای حفظ اسلام و دین خدا آغاز می کرد. آن مرد جهاندیده در همان زمان در یک سخنرانی کار را تمام کرد. گفت من [ که آیت الله خمینی باشد] در همه عمر یک رکعت نماز برای خدا نخوانده ام. نه که چنین بود، بل گفت تا جماعت کار خود بدانند. یعنی برو این دام بر مرغ دگر نه. حالا حکایت این هاست که همه کار برای حفظ قدرت می کنند و از هر وسیله استفاده می برند، اگر مکروه یا کمی هم حرام بود با ترتیبی کار را درست می کنند، اما اگر با همه این ها نشد، در این جاست که ناگهان حدقه چشم را تنگ می کنند و در خلسه روحانی فرو می روند و مکاشفات می فرمایند که ای آقا همه بنده خدا هستند پیروز و شکست خورده معنا ندارد. ما همه برای یک معنا کار می کنیم.
اگر کسانی مانند واعظی آشتیانی آنقدر شتاب نداشتند برای اعلام شادمانی و صدور فرمان عزل، جا می ماند برای دور زدن آرام. اما گرفتاری این است که معمولا این “مردان خدا” آن قدر مال اندیش نیستند که جائی بگذارند برای دور زدن. به مثال آقای علی آبادی را مانند و آن حکم عزل که لابد فکر کرد که اگر ندهد و فردا دادکان خودش استعفا بدهد زمین و زمان به هم خواهد ریخت. و هیچ نگوئیم که همین حرکت ساده از سر ناآشنائی به قوانین جهانی و خود محوری تا همین الان چقدر صدمه زده است و چقدر هزینه برده است.
در مورد حکایت دوم [قطعنامه صادره از سوی شورای امنیت] نیز باز همین است. به عنوان مثال روزنامه کیهان در ماه های گذشته به دفعات و دفعات [ سیزده بار در شش ماه] به تاکید نوشته که شورای امنیت غیرممکن است به توافقی در زمینه تحریم ایران دست یابد. چهار بار تیتر اول روزنامه بوده است شکست شورای امنیت در توافق بر سر تحریم ایران. و بار ها [ دست کم در سه یادداشت روز ] با قطعی گرفتن ناتوانی کشورهای غربی و چین و روسیه برای توافق بر سر تحریم ایران، از دولت خواسته شده که موقع آن است از گرفتاری آمریکا در داخل خود و در عراق بهره برداری کرده و حرف آخر را بزند و بازرسان را هم راه ندهد. چرا که به فرموده مدیر کیهان “آمریکا و اروپا هیچ غلطی نمی توانند بکنند”. در چهار یادداشت تاکید کرد که واقعیت ایران اتمی دیگر کارش تمام است و دنیا این را می داند و در عراق و لبنان هم شمه ای از قدرت ایران اتمی را به چشم دیده اند و دیگر غیرممکن است بتوانند علیه ما کاری بکنند. دست کم در چهار یادداشت همین روزنامه خطاب به اصلاح طلبان با قطعی گرفتن پیش بینی های خود نوشته است دیدید آمریکا نتوانست اجماعی علیه ایران به وجود آورد، دیدید راهی که می رفتید غلط بود.
اما با همه این ها مدیر کیهان دیروز در زمانی که قطعی بود که کار تحریم تمام شده است و توافق ها حاصل، نوشت “در سه سال گذشته بارها پیش بینی کردیم که دنیا ایران هسته ای را تحمل نمی کند و توافق بر سر تحریم معلوم بود”
با همین شیوه انکار است که حرکت دوم دولت معنا می یابد که هفته گذشته بعد از وصول پیام اول، هم وابستگی شکست خوردگان را به خود تکذیب کرده و هم سیاست تهاجمی در پیش گرفته مانند سخنرانی آقای احمدی نژاد در کرمانشاه و بازآفرینی اشخاص مجهول و تیپ سازی های مجعول که دیگر به هیچ روی مردم ایران را حتی به هیجان در نمی آورد. مگر چند وقت می توان از مافیا سخن گفت و از افرادی که کارشکنی میکنند و از ان ها که نمی خواهند دولت موفق شود، یا از پرونده های میلیاردی. و مردم مگر چقدر منتظر می مانند. اگر آن سخن ها در مورد مافیای نفتی. بوی تعفن قراردادها، میلیاردهائی که به هدر رفت[ جالب رییس دیوان محاسبات است که یک بار دویست میلیارد دلار هم به عنوان میزان تخلفات نفت و گاز به کار برد و بی انصاف نگفت مگر اصلا مجموعه چقدر نفت و گاز فروخته و استخراج شده که چنین رقمی از دل آن اختلاس شده و یا به هدر رفته است].
دیروز در کرمانشاه رییس جمهور بدون نام بردن از کسی گفته است “مثلاً می آیند و در وظایف رئیس جمهور دخالت می کنند. مثلاً وقتی رئیس جمهور می خواهد معاونان را انتخاب یا مسوولی را جابه جا کند، می آیند و دخالت می کنند، می گویند که باید با ما در این ارتباط صحبت کنید یا فردی را انتخاب کنید که از ما باشد. من به آنها می گویم به شما چه ربطی دارد که در این گونه کارها دخالت می کنید؟”
این دیگر مانند بردن نفت بر سر سفره مردم نیست و روزنامه شرق هم توسط دولت توقیف شده و نمی توان گفت آن روزنامه ساخته و نوشته و ما هم قرارمان نبود تکذیب کنیم، بلکه به طور طبیعی مردم حق دارند تا آخرین روز حضور آقای احمدی نژاد از وی بپرسند این آدم چه کسی بود. چرا نامش را اعلام نکردی.
سئوال ها را می توان خلاصه کرد و پرسید این مقامی که جرات دارد از رییس جمهور چنین چیزهائی را بخواهد به قاعده هر کس از کوچه و خیابان نیست. یا رهبر جمهوری اسلامی است، یا رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام است و یا روسای دو قوه دیگر. مطابق قانون تعیین سیاست های کلان با رهبرست و جائی نیامده که انتصاب ها هم با ایشان است، چه رسد به دیگران. پس چرا نام این افراد برده نمی شود. اگر نگران ایجاد تشنج در کشورست که همین عمل بیش تر تشنج زاست و مغایر وظایف رییس یکی از قوا. اگر دلایل دیگر دارد به مردم چه مربوط است. چرا دعواهای درون حکومتی به مردم منتقل می شود.
البته راه دیگری هم وجود دارد و به نظر می رسد همین هاست که توسط رییس جمهور به دلیل بی تجربگی وی در مدیریت سطح بالا به گونه دیگری وانمود می شود. به عنوان مثال رییس قوه قضاییه وقتی قرارست دبیر ستاد مبارزه با قاچاق ارز و کالا را تعیین کنید نظر بدهد که کسی را پرونده هائی دارد در چنین مقام مهمی گمارده شود که تازه قرارست نیروی مسلحی هم در اختیارش باشد. یا وقتی کسی قرارست معاون رییس جمهور شود که قبلا در یک مرکز فرهنگی مورد اتهام مالی قرار داشته نظر بدهند که چنین انتصابی درست نیست. یا وزارت اطلاعات در مورد انتخاب فلان کس به استانداری نظری بدهد که انتخاب وی به فلان دلیل به مصلحت نیست. این امور هم همواره وجود داشته و در ممالک دموکراتیک هم نمونه و سابقه دارد. اصلا دخالت در وظیفه نیست بلکه بیش تر هماهنگی های بین قواست. در نهایت اعلام سربسته آن به مردم دخلی ندارد. مگر با نام و نشان. مگر موقع عمل.
در مورد تصمیم شورای امنیت سازمان ملل که متاسفانه به اتفاق آرا به دست آمد و هیچ یک از اقدامات و تهدیدها و دادن امتیازهای اقتصادی اثر نداشت، بسیار سخن ها می توان گفت. این درست است که از امروز از مردم دعوت می شود که مخالفت خود را با این تصمیم اعلام دارند و نشان دهند که حقوق خود در زمینه فن آوری را می طلبند. اما این نادرست و دروغ است که به مردم وانمود شود که این تصمیم خودبه خودی و یا بر اثر زورگوئی اعضای شورای امنیت گرفته شد. این دروغ است که به مردم نشان داده شود که تصمیم های یک سال و نیم گذشته هیچ اثری در پدید آمدن اجماع علیه ایران نداشته است. این نادرست است که به مردم گفته نشود برپایش همایشی که هیچ فایده ای جز مطرح کردن نام رییس دولت در آن نبود، و علیه منافع ملی بود در چنین اجماعی اثر نداشت.
باید راست و درست به مردم گفت گروهی در کنار دولت هستند که تفسیر با مزه ای از جهان دارند. به نظر آن ها می توان با گفتن سخنان تحریک کننده و مسائلی که قبلا مدافعان دین و ملیت هم از طرح آن پرهیز کرده بودند دنیا را غلغلک داد و به این ترتیب هم بهای نفت را بالا برد و سودی به خزانه رساند و آن را خرج عملیات ضدغربی کرد، هم با ریخت و پاش در بین فقیران و محرومان محبوبیت آورد.
باید راست و درست به مردم گفت که این توهم شیرین و خطرناک موجد چه حرکت هائی و چه سخنرانی هائی بوده و در جلسات خصوصی چطور باعث شده که رییس دولت به کسانی که نگران کاهش بهای نفت بوده اند گفته است این کار را به من بسپارید و دبیر هیات دولت افزوده که آقای دکتر با یک جمله مثل هولوکاست بهایش را به جائی بالا تر می برند.
مردم باید بدانند که کدام کسان [در داخل و یا خارج کشور] باعث شده اند که ملت ایران به حق مسلم خود در زمینه فن آوری هسته ای نرسد. این حق مسلم مردم است.