به فعالیت حزبی مان ادامه می دهیم

علی مزروعی‏
علی مزروعی‏

کیوان مهرگان: حزب مشارکت ایران اسلامی از احزاب جریان اصلاحات با بیش از 30 عضو بازداشت شده رکورددار بازداشت فعالان سیاسی است.منحنی بازداشت اعضای این حزب نشان می دهد روند دستگیری ها از قاعده مشخصی پیروی نمی کند. علی مزروعی عضو شورای مرکزی حزب مشارکت درباره دستگیری ها و آینده اصلاح طلبی به پرسش های ما پاسخ گفت.


-دستگیری اعضای حزب با چه متر و معیاری بوده چون گروهی بازداشت شدند، گروهی نه. گروهی در بازداشت ماندند و گروهی آزاد شدند؟ این همه رفتار دوگانه از چه تحلیلی نشات می گیرد؟

والله من نمی توانم به این سوال شما پاسخگو باشم و این سوال را باید از بازداشت کنندگان بپرسید. استنباط من این است که اعضایی از حزب را بازداشت کردند که به نظر آنان نقش بیشتری در ایجاد شور انتخاباتی داشتند و باید از این نظر تنبیه می شدند.

-شما هم در آستانه دستگیری بوده اید؟

البته چند بار ماموران پلیس امنیت به منزل ما آمدند. بار اول که صبح روز 25 خرداد آمدند به دنبال فرزندم حنیف بودند که اصلاً با ما زندگی نمی کند و اشتباهی آمده بودند. اما بنده را بی نصیب نگذاشتند و بدون آنکه برای انجام این کار مجوز داشته باشند به تفتیش و بازرسی منزل اقدام کردند و هر آنچه را فکر می کردند آلت جرمی باشد از جمله کامپیوتر پسرم و لپ تاپ دخترم را با خود بردند و تا امروز هم به منزل برنگردانده اند. البته من در همان روز شرح ماوقع را در نامه یی خطاب به رئیس قوه قضائیه و وزیر اطلاعات وقت نوشتم و درخواست رسیدگی کردم که تا امروز پاسخی دریافت نداشته ام. از آن روز به بعد چند بار دیگر هم به منزل ما آمدند که هر وقت آمدند به تصادف یا تقدیر من در منزل نبودم و فکر می کنم دیگر ماجرا تمام شده است و امیدوارم دیگر دوستان نیز از زندان آزاد شوند و این ماجراهای تلخ سرانجام خوشی برای نظام و کشور داشته باشد.

-با این حساب چرا جریان اصلاحات به چنین نقطه یی رسید؟

به نظرم به خوب جایی رسیده است چون توانسته نیروی بالقوه اصلاح طلبی درون جامعه را به قدرتی بالفعل در ایام انتخابات و وقایع پس از آن تبدیل کند و عملاً توازن قوا را به نفع جریان اصلاح طلبی برهم زند. هرچند این جریان با عدم درک و قبول این واقعه و با نوعی گرفتار شدن در نظریه توهم توطئه و خیالپردازی و تحویل این خواست عمومی به انقلاب مخملی و رنگی تمام تلاش خود را برای مهار به کار گرفته است اما جریان اصلاح طلبی همچون آب روان در جامعه جاری است و روزبه روز فضا و افراد بیشتری را با خود همراه می کند و قطعاً اثرات مبارک خود را برای اصلاحات در اداره کشور برجای خواهد گذاشت.

-آیا در تحلیل های اصلاح طلبان بازیابی جنبش اصلاحات پیش بینی می شد، اگر جواب منفی است چرا، اگر آری چرا؟

در کلیتش بله چرا که بدون دستیابی به چنین هدفی فعالیت اصلاح طلبان معنا و مفهوم خود را از دست می داد. اما باید اذعان کنم بازیابی به این سرعت پیش بینی نمی شد و فکر می کنم عملکرد دولت نهم در عرصه داخلی و خارجی و فضای بازی که در ایام تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری دهم برای بحث پیرامون همه مسائل به وجود آمد به این بازیابی و ظهور سرعت بخشید.

-اگر همین رفتار جناح تندرو را در نظر بگیریم برای اصلاح طلبان موضوع انتخابات چه می شود؟ در این شرایط فعالیت سیاسی چه می شود؟

به نظرم هنوز بسیار زود است که بشود از روند تحولات جاری در کشور به چنین نتیجه یی رسید چرا که هنوز منازعه بر سر نتیجه انتخابات ریاست جمهوری دهم و فراتر از آن اصل انتخابات و چگونگی برگزاری آن جریان دارد و به سرانجامی نرسیده است. مشاهده می شود امروزه بخشی از نیروهای اصولگرا هم به این نتیجه رسیده اند که برای برگزاری انتخاباتی سالم و آزاد و رقابتی و قانونی باید کمیسیونی ملی و مستقل از دولت شکل گیرد و اجرای انتخابات زیر نظر این کمیسیون باشد. بنابراین باید منتظر بود و دید روند تحولات به چه سمت و سویی می رود و اتفاقاً در شرایط کنونی است که فعالیت سیاسی معنا می دهد و فکر می کنم هنوز شرایط برای فعالیت سیاسی قانونی وجود دارد و باید با امیدواری به انجام اصلاحات پیش رفت.

-اخیراً برخی اصولگرایان موضوع «شورای برون رفت از شرایط کنونی» را در دستور کار قرار داده اند. آقای موسوی اعلام کرده تاکنون کسی با وی درباره وحدت سخنی نگفته. اساساً طرحی که کشور را از شرایط کنونی بیرون ببرد و شکاف دولت - ملت را به حداقل برساند چه مشخصاتی باید داشته باشد؟

باور به راهبرد اصلاحات الزاماتی دارد که یکی از آنها جست وجوی راه یا راه هایی است که به کم کردن یا محو شکاف های موجود در جامعه از جمله شکاف دولت - ملت یاری رساند و در این مسیر همه نیروهای سیاسی فعال در جامعه اعم از اصلاح طلب و اصولگرا و حاکمیت باید تلاش کنند چون ادامه وضعیت موجود به نفع هیچ کس نیست و جز اینکه جریان توسعه و پیشرفت کشور را عقب اندازد و به مشروعیت و مقبولیت نظام در داخل و خارج آسیب های جدی و جبران نشدنی برساند حاصلی در پی نخواهد داشت و ادامه این روند هزینه اداره کشور را به شدت بالا خواهد برد.

 به نظر من یکی از مشکلات اصلی کشور ما عدم باور به گفت وگو برای حل مسائل میان نیروهای سیاسی و دست اندرکاران امور اداره کشور است و همه عادت کرده اند با منتقدان و مخالفان شان از راه دور و غیرمستقیم و رسانه یی اعلام نظر و موضع کنند و این امر چه در عرصه عمومی و چه در عرصه حاکمیت و نظام تصمیم گیری و اداره کشور سوءتفاهم های بسیاری را دامن زده است و اصلاً می توان گفت کشور ما با سوءتفاهم اداره می شود و از این رو اتفاقاتی در آن می افتد که به هیچ وجه قابل پیش بینی و انتظار نیست، ضمن اینکه هزینه های فراوانی را بر کشور تحمیل می کند.

 نمونه بارز این هزینه های سنگین مادی و معنوی را می توان در هر یک از حوادث پس از انتخابات اخیر دید و به نظر من همه اینها ناشی از سوءتفاهمی بود که طرف های منازعه به دلیل دوری از یکدیگر و عدم گفت وگو بر سر موضوع منازعه داشتند و البته من نمی خواهم در اینجا سر این بحث را باز کنم که یک طرف منازعه اصلاً به بحث و گفت وگو باور نداشت و فکر می کرد با تمسک به شیوه های اقتدارگرایانه به جمع و نه حل منازعه بپردازد اما می خواهم بر این موضوع تاکید و ابرام کنم که راه حل کم هزینه و پرفایده منازعه جاری برای نظام و کشور از مسیر گفت وگو و درک متقابل می گذرد. به نظرم طرحی که می تواند راه برون رفت از شرایط کنونی کشور را هموار کند پایبندی تام و تمام همگان به اجرای قانون اساسی است. متاسفانه باید اذعان کرد قانون به طور کلی و قانون اساسی به طور خاص در کشور ما مظلوم واقع شده و معنای خود را از دست داده است چراکه می خواهند از همه ظرفیت های قانونی برای اعمال اراده و قدرت خود استفاده کنند و در این مسیر تمام اصول قانون اساسی را که به نحوی متضمن حقوق ملت و شهروندی است به بوته فراموشی سپرده و حتی در مواردی که لازم می داند خلاف آن عمل می کند.قانون اساسی میثاق ملی ماست و به نظرم از ظرفیت بالایی برای حل مسائل و مشکلات جاری برخوردار است به شرطی که همه طرف های درگیر بپذیرند در اجرای آن کوتاهی و قصور شده و حالا همه باید به اجرای کامل آن بازگردند و در اینجاست که حاکمیت رای و نظر مردم بر تعیین سرنوشت شان و میزان بودن رایشان در اداره امور کشور باید پذیرفته و به معنای واقعی عملیاتی شود و بحث چگونگی انجام انتخابات به گونه یی سامان یابد که همه اطمینان یابند در انتخاباتی آزاد و سالم و عادلانه و رقابتی حضور یافته و رایی که به صندوق می اندازند همان خوانده می شود. به هرحال من راه حل برون رفت از شرایط کنونی را گفت وگو و تعامل و تفاهم می دانم و از هرگونه اقدامی در این مسیر باید استقبال و حمایت کرد و امیدوارم یک بار هم شده در این کشور این راه حل عملیاتی شود تا همگان دریابند از این راه هم می توان به مقصد رسید.

-با این حجم تخریبی و این رویه و احکامی که قرار است صادر شود سخن گفتن از وحدت از نظر شما پذیرفتنی است؟

از قدیم گفته اند که در دعوا حلوا تقسیم نمی کنند، به هرحال آنچه در حوادث پیش و پس از انتخابات رخ داده باید به عنوان تجربه یی هرچند ناخوشایند بر انبان تجربه های سیاسی ما و به طور خاص حاکمیت بیفزاید. از این زاویه دید باید ما دریابیم همه ما ایرانی هستیم و به رغم همه تفاوت های فکری و سیاسی و دینی و قومی حق زندگی در کنار یکدیگر در این سرزمین را داریم و سخن گفتن از وحدت یعنی سخن گفتن از زندگی در کنار یکدیگر همواره سخنی صواب است و به ویژه در شرایط کنونی منطقه و جهان و جغرافیای سیاسی ایران.

-کمی هم درباره حزب مشارکت بگوییم. وضعیت حزب چگونه است، تا کی می خواهید بی دفتر در شرایط اضطرار ادامه حیات بدهید؟

خب می دانید در شب روز اول پس از انتخابات به دفتر حزب آمده اند و هر آن کس را آنجا بود بازداشت کرده و دفتر را پلمب کردند. البته بیشتر این بازداشتی ها را فردایش آزاد کردند اما از روز 25 خرداد دوباره برخی از اینها و دیگر اعضای حزب را بازداشت کردند که تعداد افراد بازداشتی حزب به حدود 25 نفر رسید که تن 9 از آنها عضو شورای مرکزی بودند که دبیرکل و معاونین را هم شامل می شد. طبعاً پیش بینی چنین شرایطی را برای حزب نمی کردیم و من تا امروز هم نمی دانم با استناد به چه قانونی افراد را بازداشت و دفتر حزب را پلمب کرده اند و در پیگیری های انجام شده برای دفتر حزب تاکنون هیچ فرد یا نهادی پاسخگو نبوده اما روشن است فعالیت حزب وابسته به افراد خاص یا این دفتر نبوده که با بازداشت آن افراد یا پلمب ساختمان متوقف و تعطیل شود از این رو بلافاصله در انطباق با شرایط عمل شد و ارکان حزب توانستند همچون گذشته به فعالیت خود ادامه دهند و نسبت به مسائل حادث اعلام نظر و موضع کنند و از طریق پایگاه اطلاع رسانی نوروز به جریان اخبار واقعی مدد رسانند.

 البته من با نگاهی خوشبینانه تمام برخورد ها با جبهه مشارکت و اعضایش را ناشی از یک سوءتفاهم بزرگ سیاسی می دانم که امیدوارم این سوءتفاهم ها با گفت وگوهای انجام شده بازجویان (ببخشید کارشناسان محترم پرونده) در زندان با اعضای بازداشت شده برطرف شود و آنها دریابند که می شد همین گفت وگوها را بدون این همه هزینه برای نظام و کشور در بیرون انجام داد، البته برخی بدبینانه این گونه برخوردها با جبهه مشارکت و اعضایش را ناشی از تصفیه حساب سیاسی و حذف رقیب می دانند که امیدوارم این گونه نباشد و از این رو انتظار دارم این شرایط اضطرار برطرف شود و جبهه مشارکت همچون گذشته بتواند به فعالیت های خود ادامه دهد. این را هم اضافه کنم که جبهه مشارکت یک جریان فکری و سیاسی جاری و زنده در جامعه ماست و توقف و تعطیلی و حتی انحلال آن باعث از بین رفتن این جریان نمی شود و اتفاقاً این به نفع حاکمیت است که بگذارد این جریان فکری و سیاسی در قالبی تعریف شده و شناسنامه دار ادامه پیدا کند و قطعاً فعالیت در قالب حزب فواید بسیار برای نظام و کشور دارد.

-اساساً استراتژی شما برای ادامه فعالیت چیست؟

راهبردی که باعث شکل گیری و تاسیس جبهه مشارکت و راهنمای عمل ما در طول دوران فعالیت راهبرد اصلاحات است. این راهبرد یا استراتژی ما را به سیاست ورزی اصلاح طلبانه با همه الزاماتش رسانده است و ما بر این مبنا عمل کرده ایم و تا اطلاع ثانوی نیز بر همین مبنا عمل خواهیم کرد. بر این پایه ما در چارچوب همین نظام خواستار اصلاحات و به طور خاص بازگشت به شعارها و اهداف اصیل انقلاب اسلامی و اجرای کامل قانون اساسی هستیم و به تعبیری ما جمهوری اسلامی خواه به معنای صدر انقلاب و قرائت امام خمینی هستیم که در یک کلام به میزان بودن رای ملت در اداره کشور خلاصه می شود. البته اینکه چرا ما به چنین راهبردی رسیده ایم خود بحث مبسوطی را می طلبد اما ما راه گذار به مردمسالاری و دموکراسی را در گرو پیروی از این راهبرد در عرصه عمل اجتماعی و سیاسی می دانیم و اینکه این راهبرد در عمل بر شیوه های مسالمت آمیز و قانونی در رفتار سیاسی متکی است و دستیابی به هدف را تدریجی و زمانبر و با جلب نظر و پشتیبانی مردمی در طی مسیر می داند.

منبع : روزنامه اعتماد