عبدالله نوری در این هفتهها بیش از ماهها و چندسال گذشته خبرساز و در رسانهها مطرح بوده است؛ اما بهنظر میرسد تصویری همهجانبه و دقیق از مواضع اخیر عبدالله نوری در افکارعمومی بازتاب نیافته است؛ مخالفان و موافقان حضور او در انتخابات هریک بخشهایی از دیدگاههای وی را برجسته ساختهاند. این نوشتار میکوشد با تکیه بر نظرات نوری، به تحلیل مواضع این شخصیت سیاسی ایران امروز بپردازد.
در دیدار چند روز پیش نگارنده و برخی از اعضای شورای مرکزی “انجمن دفاع از آزادی مطبوعات” با نوری، بار دیگر تصویری شفاف از صاحب “شوکران اصلاح” و سیاستمدار واقعبین و اصولگرا رخ نمود که دریغ بود منعکس نشود.
پیش از هر نکته، کوشش میشود شاخصترین مواضع و دیدگاههای انتخاباتی عبدالله نوری -از منظر نویسنده و بهاجمال- فهرست گردد:
الف. تاکید بر اوضاع بهشدت نابسامان و بحرانی کشور در عرصههای گوناگون اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، بینالمللی، و سیاسی.
ب. ضرورت اصلاح و تغییر و تحول دروضع نگرانکنندهی موجود، از منظر دینی، انسانی و ملی.
پ. اعلام آمادگی برای ورود به عرصهی رقابت و چالش در این وضع دشوار در صورت اجماع و توافق احزاب و نیروهای اصلی اصلاحطلب درمورد لزوم نامزدی وی برای انتخابات آتی.
ت. تاکید بر این نکته که در صورت نامزدی خاتمی برای انتخابات ریاستجمهوری، وی باید با عزم و ارادهای متفاوت با دورهی اصلاحات، فعال شود و برای تحقق شعارها و برنامههای خود، ایستادگی لازم نشان دهد.
ث.اشاره به محبوبیت غیرقابل انکار خاتمی در ایران و اقبال عمومی قابل توجه به وی در حال حاضر.
ج. توجه به ویژگیهای کروبی و پتانسیل بالقوهی او در صورت عدمنامزدی خاتمی؛ و لزوم تامل همهجانبه و تحلیل دقیق جایگاه و توان کروبی بهمثابهی یک امکان برای اصلاحطلبان، در وضعی که خاتمی فعال نشود.
چ. و سرانجام تاکید بر این نکته که هرگز مایل نیست مستمسکی برای ایجاد تفرقه و شکاف در جبهه نیروهای اصلاحطلب و تحولخواه باشد؛ آن هم در شرایطی که اقتدارگرایان ایران را به “زمینی سوخته” مبدل میسازند.
گمان میرود که محورهای یادشده را بتوان شاخصترین و اصلیترین وجوه دیدگاه و تحلیل عبدالله نوری درحال حاضر دانست.
از این منظر و با توجه به مجموعه مواضع ابراز شده از سوی نوری -که از سوی منابع موثق منتشر شده است- میتوان بهجرات ادعا کرد که نوری از زاویهی “اصولگرایی” - بهمعنای دقیق کلمه، و نه بهمعنایی که متاسفانه از سوی محافظهکاران، مصادره شده است- و از زاویهی پاسداشت ارزشها و پرنسیپها و پافشاری بر حقوق اساسی شهروندان و تاکید بر تحقق منافع ملی، همان نوری “شوکران اصلاح” است؛ همان نوریای که در روزنامه خرداد، “توصیه”ها را نپذیرفت، “خودی-غیرخودی” نکرد و “آزادمنشانه” کوشید دموکرات باشد و همچون یک دموکراسیخواه واقعی، رفتار کند.
نوری امروز همان نوری پیگیر فاجعه کوی دانشگاه و قتلهای زنجیرهای، است (و این نکته را نگارنده به عنوان دبیر سرویس سیاسی روزنامه خرداد در آن هنگام، شهادت میدهد و در مقایسهی این روزها و آن دوران بر آن تاکید میکند)؛ همان نوری که منافع ملی را بر منافع نظام سیاسی، ترجیح و اولویت میدهد.
افزون بر این، نوری همچنان یک سیاستمدار “واقعبین” -و نه “واقعگرا” - محسوب میشود. او همچنان “گزینههای ممکن” را مورد توجه قرار میدهد و تنها به “گزینههای مطلوب” نمیاندیشد. وی با تحلیل واقعبینانهی شرایط کنونی کشور و با توجه دقیق به ظرفیتها و پتانسیلهای اجتماعی و سیاسی در جامعه مدنی امروز ایران، رفتار سیاسی خود را تنظیم میکند؛ ضمن اینکه آشکارا با رویکردهای رادیکالی که بر واقعیتهای موجود چشم میبندند و ایدهآلهای ذهنی خود را با رنگ و بوی تحلیل و طراحی اقدام سیاسی، تبلیغ میکنند، فاصلهگذاری مینماید.
نکتهی قابل اشارهی دیگر درمورد نوری، کنار نهادن “خود” و “خودخواهی”ها و غرورهای مرسوم در میان نیروهای سیاسی و روشنفکران، از سوی اوست. وی میان منافع فردی و فرقهای و منافعملی، بهگونهای محسوس جانب دومی را میگیرد. و از همینرو، اولویتهای فردی را ذیل توافقات جمعی و همکاری لایههای گوناگون اصلاحطلب و تحولخواه، قرار میدهد و تعریف میکند. شاید از همینروست که از مجمع روحانیون مبارز و حزب اعتمادملی گرفته تا جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب؛ و از علاقه مندان به آیتالله منتظری و روشنفکران مستقل و کنشگران سیاسی دموکرات تا نیروهای ملی و ملی-مذهبی؛ و از حزب کارگزاران تا فعالان دانشجویی؛ جملگی وجوه احترامبرانگیز و قابلتوجهی را در او مشاهده کرده و مورد توجه و همدلی قرار دادهاند.
عبدالله نوری با وجود مشکلات و موانع و تنگناهای جدی، همچنان زیر پوست سیاست در ایران “حضور” دارد؛ نوری امروز، همان نوری خرداد و شوکران اصلاح است؛ سیاستمداری اصولگرا و واقعبین که بهگونهای برجسته، تامین و تحقق ”منافع ملی” را در اولویت پروژههای سیاسی خود قرار داده است.