ابرهای تیره

هوشنگ اسدی
هوشنگ اسدی

بهار دلکش ایران درسایه سیاست های “نظام”  چندان تیره می شود که از آنسوی آبها دیده می شود وحتی پدرمعنوی “طالبان شیعی” را به فریاد وا می دارد.

در سومین هفته فروردین که باید از عطر گلسرخ ایران مدهوش شوی واز شمیم یاس و اقاقیایش یقه بدرانی، مصباح یزدی می گوید: “تیرگی فتنه همه جا را فرا گرفته است”و مایکل پوسنر، دستیار وزیر امور خارجه آمریکا در امور دمکراسی و حقوق بشر شرایط کنونی  ایران را”لحظات تاریکی” می نامد.

هفته ایست که همه اخبار نشان می دهند”شکوفائی اقتصادی” اعلام شده از طرف احمدی نژاد، واقعیت دارد. اوضاع مالی چنان توپ است که وزیر ارشاد از “اختصاص بودجه برای تسویه حساب با کارمندانی که به اسلام اعتقاد ندارند،” می گوید.

خبر از برداشتن صفرهای پول می رسد و مژده می دهند که واحد پول خرد ملی هم  عربی خواهد  شد: دینار.

گزارش صندوق بین‌المللی پول از “رشد صفر درصدی و تورم ۲۲ درصدی ایران” خبر می دهد. گرانی مایحتاج مردم هفته به هفته چند پله بالا می رود. مرغ کیلوئی 3800 تومان و یک شانه تخم مرغ 5800 تومان می شود. رئیس کمیسیون انرژی مجلس مژده می دهد: “قیمت برق چهار تا پنج برابر خواهد شد. ” عضو هیات مدیره کانون شوراهای اسلامی کار استان تهران خبر داغی دارد: “سبد هزینه های خانوار کارگری در سال جاری با ۳۳درصد رشد مواجه شده است. در صورت عدم اعمال مدیریت مصرف کارت های اعتباری خرید، کارگران به میزان ۱/۵میلیون تومان بدهکار خواهند شد.”

اعتصاب ۱۵۰۰ کارگر در بندر امام، نخستین واکنش در سالی است که اقتصاد دانان آن را “سال جهنمی اقتصاد” نام داده اند.

 درامور سیاسی هم شکوفائی روی شکوفائی، شکوفه می کند.  یک مرکز پنهانی دیگر ساخت قطعات سانتریفیوژ لو می رود. علی‌اکبر صالحی، وزیر امور خارجه “نظام”- که ازاو بعنوان رئیس جمهوری  برگزیده “سیستم روسی” نامبرده می شود، نشان می دهد سیاست اتمی وارد مرحله تازه ای شده است: “این کشف جدیدی نیست و ما اجازه بازرسی از کارخانه تابا را به بازرسان آژانس نخواهیم داد. ” و : “در سال‌های آینده چهار تا پنج رآکتور جدید می سازیم.”

آژانس بین المللی انرژی اتمی گزارش می دهد که ایران به زودی نسل دوم سانتریفوژهای خود را به آزمایش خواهد گذاشت. این به ایران امکان خواهد داد که به سرعت غنی سازی اورانیوم خود بیفزاید.

شاید به پشتوانه بمب اتمی در راه است که روح اله حسینیان، یار غار سعید امامی که تاریخ نشان خواهد داد جزو “نفوذی” ها هست یا نه، برطبل جنگ می کوبد: “جمهوری اسلامی باید نیروهای نظامی خود را آماده کند و اجازه ندهد مرزهای عربستان سعودی به ایران نزدیک شود. اکنون یک فرصت استثنایی پیش آمده و نباید از این فرصت، بخاطر محافظه کاری کنار بکشیم و اجازه دهیم دشمنان ما در منطقه به اشغال نظامی بپردازند.”

“مردم “که سعید تاجیک  تصویر عریانشان را در مصاحبه  باروز دراختیار همگان گذاشته است، ناگهان بطور خودجوش در مقابل سفارت عربستان سعودی در تهران پیدایشان می شود. آزادانه کوکتل مولوتف می اندازند و می کوشند “پرچم حزب‌الله” را روی سردر سفارت نصب کنند.

تنش بالا می گیرد. عربستان برا ی اولین باردست به تهدید برای حمله نظامی می زند. سخن احمد القَطان، سفیر عربستان سعودی در مصر تند و بی سابقه است:” ایران بهتر است دست به آزمایش قدرت ما نزند. “ رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس دست نشانده بیت رهبری، دست پائین را می گیرد: “سیاست ایران در منطقه خلیج فارس مقابله و ورود به فاز نظامی نیست.”

هنوز سخن علاء الدین بروجردی تمام نشده که صدای سعد حریری از لبنان بر می خیزد. او از “دخالت وقیحانه” جمهوری اسلامی در کشورهای عربی شکایت دارد.

رامین مهمان‌پرست، سخنگوی وزارت خارجه، یکی از اسناد این دخالت را در مصاحبه مطبوعاتی رو می کند: “اعتراضات سه هفته اخیر در سوریه  «فتنه و آشوب» و «حرکت مصنوعی»  است  که از سوی «یک اقلیت کوچک» و با «تحریک» غرب انجام می‌شود. این حرکت شیطنت‌آمیز توسط غرب و آمریکا و صهیونیست‌ها صورت گرفته‌است و می‌خواهند از جریانات مقاومت انتقام بگیرند. “

منطقه همچنان زیر پای دیکتاتورها می لرزد. حسنی مبارک را دستگیر می کنند. هاشمی رفسنجانی به درمی گوید که احتمالا دیوار بشنود: “سرکوب مردم انتحار سیاسی است.”

 مایکل پوسنر، دستیار وزیر امور خارجه آمریکا در امور دمکراسی و حقوق بشر می گوید: “اعتراض‌های مردمی در کشورهای عربی به تدریج ایران را نیز تحت تاثیر خود قرار خواهد داد. مردم این کشور در تلویزیون و از طریق اینترنت شاهد رویدادها در سوریه، مصر، تونس و سایر کشورهای منطقه هستند و بدون تردید به این فکر می‌کنند که باید نوبت آنها هم برسد.”

سازمان های حقوق بشری معتقدند جمهوری اسلامی درهراس از رسیدن “نوبت” بر شدت خشونت افزوده است.

در آستانه روز معلم، فشارها بر اعضای کانون صنفی معلمان ایران تشدید می شود و شماری از اعضای این تشکل صنفی در تهران، تبریز، همدان و برخی دیگر از شهرهای ایران احضار، بازجویی و بازداشت می شوند. کار بجائی می رسد که نیروی انتظامی حکومت دینی جلو بیت مراجع، کیوسک می گذارد.

وزارت امور خارجه آمریکا در گزارش سالانه خود درباره وضعیت حقوق بشر در ایران و جهان در سال ۲۰۱۰ از ادامه نقض حقوق بشر در ایران انتقاد می کند. اتحادیه اروپا ۳۲ مقام ایرانی را به دلیل نقض حقوق بشردر فهرست تحریم جا می دهد. صداهای تازه ای بگوش می رسد. آلن ایر، سخنگوی فارسی‌زبان وزارت خارجه امریکا می گوید: “طرفداری از جنبش‌های مردمی از ارکان سیاست خارجی اوباماست. “

حقوق بشر دارد به بال دوم اجماع جهانی علیه جمهوری اسلامی تبدیل می شود.

 

در این فضای براستی تیره محمدتقی رهبر، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس، نگران “سیلی از بی حجابی” است که “در جامعه به راه افتاده است.”

و مصباح یزدی می گوید: “خطری که من احساس می‌کنم شدیدترین خطری است که تا به حال اسلام را تهدید کرده است و آن هم از سوی نفوذی‌هایی است که در بین خودی‌ها در حال رشد هستند. اگر تنبلی کنیم زمانی از خواب غفلت بیدار می‌شویم که تیرگی فتنه همه جا را فراگرفته است و می‌بینیم همان کسانی فتنه را آغاز کرده‌اند که خود پرورش داده‌ایم. این عزل و نصب‌ها از کجا در می‌آید؟ این حرف‌های ملی‌گرایانه و مکتب ایرانی، آن هم در زمانی که نهضت اسلامی در جهان اسلام در حال شکل‌گیری است، برای چیست؟ ملی گرایی و دم زدن از مکتب ایرانی با چه انگیزه‌ای می‌تواند صورت بگیرد؟”

منظورش رحیم مشائی است که سرانجام از ریاست نهاد رئیس جمهوری بر کنار شده و  حمید بقایی که جایش آمده است.

هفته ای  است که غلامحسین محسنی اژه ای، دادستان کل کشور و سخنگوی قوه قضاییه گفته است: “فهرست «مفسدین اقتصادی» مورد نظر محمود احمدی نژاد، رییس جمهور ایران، قبلا بررسی و مختومه شده است. ” کارشناسان اقتصادی، حذف صفرهای پول ملی را نوعی “فریب‌کاری” دولت برای قوی نشان دادن پول ملی ارزیابی کرده اند.

و درست د رهمین اوضاع و احوال، محمود احمدی‌نژاد، حمید بقایی، رییس سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی را با حفظ سمت به عنوان معاون امور اجرایی رئیس‌جمهور و سرپرست نهاد ریاست جمهوری منصوب می کند.

عباس سلیمی نوین که از خودی های سفت و سخت است، دست روی فروش پژوی کهنه احمدی نژاد می گذارد وآن رافریبکاری می خواند. احمدجلالی فراهانی، خبرنگار میراث فرهنگی که به تازگی از ایران خارج شده است، خریدار پژو را جزو” باند” مشائی - بقایی معرفی می کندو حرف هائی  در باره حمید بقایی می زند که دوداز کله انسان بلندمی شود و دلش می خواهد حق رابه مصباح یزدی بدهد.

عفن این بی آبروئی هنوزدر فضای بهاری جاری است که غلامحسین محسنی اژه ای، حرفی می زند که دروغی بزرگ از کار در می آید. او خبر از بازداشت “فرد فحاش” به فائزه هاشمی می دهد. منظورش سعید تاجیک، شاعر محبوب اقای خامنه ای است. بروبچه های روزاو را در دفتر کارش پیدایش می کنند و بحرفش می گیرند.

“آقا سعید” که عمق فرهنگ حاکم بر “نظام” راباید  در سخنانش خواند و بر سرنوشت سرزمین حافظ و فردوسی زار زار گریست، یکی از افراد وابسته به حکومتی است که مجیدمحمدی سیمای بازیگران اصلی اش رازیر ذره بین می گذارد و درچهار نفرخلاصه می کند: “این چهار نفر، نماینده‌ چهار نوع پیشینه‌ در بازیگران این دوره هستند: امنیتی و نظامی (مشایی)، بورس باز و بساز و بفروش (محصولی)، دانشگاهی قلابی و دلال سیاسی (رحیمی) و کارمند اخراجی (بقایی)”

حتما یکیشان هم بهمن درّی رییس نمایشگاه کتاب تهران است که نقشه تازه علیه انگلستان راکلید می زند: “کارشکنی کشور انگلیس برای شرکت ندادن ناشران ایرانی در نمایشگاه کتاب لندن را قطعاً بی‌پاسخ نمی‌گذاریم.  نمایشگاه کتاب آوردگاه و جلوه‌ای از قدرت نرم‌ نظام جمهوری است.  ما نمایشگاه کتاب را به ضیافت بیداری اسلامی و زلزله فرهنگی در رویارویی با جنگ نرم دشمنان مبدل خواهیم کرد.”

زلزله و جنگ نرم، صبح روز چهارشنبه معنا پیدا می کند. سفارت بریتانیا در تهران با ارسال پیامک  از همه کارمندانش می خواهد، ، به مدت نامعلوم در محل کار خود حاضر نشوند.

هنوز معلوم نیست، برنامه جدید ضدانگلیسی به حمایت این کشور از انتخاب گزارش‌گر حقوق بشر شورای سازمان ملل مربوط است یا نه. هرچه هست، می توان ابرهای تیره را در فضای روابط دو کشور آشکارا دید.

شب چهارشنبه تهران به صبح پنجشنبه پیوند می خوردو هنوز ابرتیره دیگری در راه است. سرتیپ احمدرضا پوردستان، فرمانده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی، از استقراریگان های این نیرو در تمام نقاط مرزی کشور خبر می دهد.

اومی گوید: “در حال حاضر یگان های نیروی زمینی ارتش تنها در نقاط مرزی غرب و شمال غرب کشور مستقر هستند، در حالی که با طرح تحول ساختاری و آمایش جدید یگان‌های نیروی زمینی ارتش در همه نقاط مرزی کشور مستقر خواهند شد، ضمن اینکه شاهد ساخت و احداث پادگان های نظامی جدیدی نیز در همه نقاط مرزی کشور خواهیم بود. “

چه خبر است؟ ارتش برای چه در”همه نقاط مرزی” مستقر می شود؟ کسی نمی داند لابد جز مقام معظم رهبری و همین هم کفایت دارد. بی شک آقا امام زمان و خداوند هم از طریق “آقا” باخبر شده اند.

ابرهای تاریک آسمان بهاری را پوشانده اند. اما بهار است… و بهار ایران زیباترین بهار جهان است… گل های سرخ هزاران سال است تندرهارا تاب اورده اند وسر انجام شکفته اند…. این رازی است که هیچ دیکتاتوری نمی داند. واقای خامنه ای نمی داند…