امنیت ملی را چه کسانی تهدید می کنند؟

مسیح علی نژاد
مسیح علی نژاد

تصویر اول:

تنها جمع اندکی از اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت روی زمین سرد مقابل دانشگاه به تحصن نشسته‌اند با کاغذنوشته‌هایی در اعتراض به تداوم بازداشت دانشجویان دانشگاه پلی‌تکنیک.

تصویر دوم:

ولوله در دل مسوولان و تصمیم‌گیران کشور ایجاد شده و به هر سو که رو می‌کنی، مسوولان رده اول حوزه سیاست خارجی ایران به تکاپو افتاده‌اند تا آشوب و بلوای به‌راه‌افتاده به‌واسطه آنچه تنها روی کاغذ نوشته شده را سامان دهند.

نه اشتباه نشود، در تصویر اول آنچه بر کاغذهای برافراشته توسط 6 دانشجو نوشته شده بود پیش از آنکه دیده شود تا شاید پدیدآورنده خط آشوبی علیه کشور شود! توسط متولیان امنیت کشور کنترل شد، یعنی در همان ساعات نخستین که دانشجویان به زمین نشستند، بازداشت و دستگیری راه‌حلی شد تا نسبت به برقراری امنیت در کشور اقدام شود، بدین معنی که اقدام دانشجویان برای نشستن مقابل دانشگاه و نوشتن درخواست‌ها و مطالبات خود روی کاغذ، در قاموس متولیان امنیت کشور نوعی تحرک غیرقانونی و چه‌بسا اقدام علیه امنیت ملی تعریف شده و طبیعی است که در مواجهه با چنین تعریفی، گام نخست، تحدید این تحرکات خواهد بود.

و اما در تصویر دوم، ولوله‌ای که در دل تصمیم‌گیران و مسوولان کشور ایجاد شده تنها به واسطه نوشته‌ای است که از قضا این نوشته توسط جمع محدودتری در یک رسانه تنظیم شده است. یعنی یک نفر در سرمقاله یک روزنامه مطلبی را می‌نویسد که تمام مقامات رده نخست عرصه سیاست خارجی برای رفع و رجوع آشوب به‌راه‌افتاده از طریق این نوشته به تکاپو افتاده‌اند ، شال کلاه کرده اند عازم شده اند.

در ماجرای نخست هنوز هیچ اتفاقی و یا آشوبی که سرمنشاء آن دست‌نوشته‌های دانشجویان و یا تحرک آنان باشد، رخ نداده اما اتفاق نظری که در مسوولان برای برخورد با آن تحرک رخ داده چنان محکم و استوار بود که هیچیک از قوای سه‌گانه کشور نقد یا حتی گلایه‌ای نسبت به چرایی بازداشت آنان نداشته است. اما در ماجرای دوم، نوشته مدیرمسوول روزنامه کیهان، مبنی بر اینکه بحرین یکی از استان‌های ایرانی است، چنان هجمه و هیاهویی را علیه کشور به راه انداخته است که هیچیک از قوای سه‌گانه کشور حاضر به دفاع از رویکرد این فرد نیست اما در عین حال هیچ برخوردی هم با نویسنده در دستورکار قرار نمی‌گیرد و در واقع “حق آزادی بیان وی” محترم شمرده می‌شود که البته این قابل تقدیر نیز هست.

اما صرف‌نظر از اینکه آیا عمل دانشجویان یا نوشته و رویکرد مدیرمسوول کیهان منطقی و یا در چارچوب موازین قانونی بوده یا نه و صرف‌نظر از درست یا نادرست بودن این دو رخداد متفاوت، می‌توان در رویکرد مشابه بین‌المللی این دو حادثه تامل کرد.

یعنی اگرچه این دو اتفاق در نوع خود تفاوت فاحشی با یکدیگر دارند - بدان معنی که جمعی خود را فاقد رسانه در کشور دانسته اما راه بیان دیدگاه و درخواست خود را نیز رسانه‌ها و نهادهای بیگانه نیافته و در داخل همین کشور به اعتراض می‌نشینند و منویات خود را بر کاغذ می‌آورند و فردی دیگر صاحب رسانه است و منویات خود را بی‌هراسی که دسته اول همواره با خود یدک می‌کشد روی کاغذ می‌آورد- ظاهرا از دیدگاه متولیان امنیت کشور دسته اول شیوه غیرقانونی را برگزیده‌اند و فرد دوم از حقوق قانونی خود استفاده کرده است. اما نگاه افکار عمومی جهانی به این رخداد فارغ از این نوع خط ‌کشی‌ها و چارچوب‌های قانونی و حقوقی است و آنها به عنوان ناظران بی‌طرف رویدادهای داخلی ایران، چنین می‌بینند که جمعی در داخل ایران پس از بیان خواسته‌های خود روانه حبس و زندان می‌شوند. اما در مقابل، کسی که یک نوشته او تا آستانه اخلال جدی در روابط خارجی ایران هم پیش رفته است، حتی یک تذکر ساده از سوی متولیان امنیت کشور هم دریافت نمی‌دارد. در مرحله ای شورای عالی امنیت ملی به همت دبیر خانه اش تند و تند بخشنامه و بیانه و دستورالعمل به روزنامه ها می فرستد و در مرحله دیگر همین شورا خود دچار چالش می شود اما دریغ از یک تذکر ساده.

در ماجرای دوم، وزیر امور خارجه کشورمان یک نفس می‌دود به سمت بحرین تا جلوی بحران را بگیرد و سخنگوی او نیز کنفرانس مطبوعاتی‌اش را محلی می‌یابد تا دیدگاه رسمی جمهوری اسلامی را احترام به حاکمیت بحرین اعلام کند ، نمایندگان مجلس نیز به ادای احترام در قبال حق حاکمیت بحرین بر می آیند و در نهایت آنکه آن همه هزینه و تشریفات و تدارکات برای یک سفر اختصاصی و فوری، نتیجه حرکت یک نفر در داخل کشور می شود، در عین حال همگی معتقد به “احترام به دیدگاه شخصی” کسی که نوشته‌اش سرمنشاء این همه هزینه شده است، هستند.

باز هم تاکید می‌شود که هم او و هم تمامی کسانی که با تجمع مقابل سفارتخانه‌ها خواستار مجازات ملوانان انگلیسی و اخراج سفیر انگلیس از تهران بوده‌اند، از حقوق ابتدایی یک شهروند ایرانی برای بیان دیدگاه و مطالبه خود بهره می‌جستند و این حق آنهاست که درست یا غلط، هر بار با نوشتن سرمقاله یا تجمع مقابل سفارتخانه‌های خارجی منویات و دیدگاه‌ها و حتی درخواست‌های خود را به گوش مسوولان برسانند. اما در مقابل، کاش کسی یا کسانی هم توضیح می‌دادند که حق دیگران برای بیان دیدگاه‌ها و درخواست‌هایشان از مسوولان کشورشان چگونه است؟ و کاش شیوه‌ای که می‌شود از طریق آن دانشجویان، زنان، معلمان و یا کارگران نیز مطالبات خود را بگویند بی‌آنکه امنیت ملی را به مخاطره اندازند، توسط مسوولان کشور ترسیم و طراحی می‌شد تا نه امنیت کشور به واسطه تحصن و تجمع محدود اهالی همین کشور تهدید شود و نه خانواده‌ها برای گرفتن یک قرار ملاقات ساده با عزیزان زندانیشان تحقیر شوند.