”امشاسپندان” شاهد یک برنامه تلویزیونی بوده که مباحثات مربوط به فیلم فتنه را در پارلمان هلند به نمایش گذاشته است:
تلویزیون بخش هایی از جلسه پارلمان در انتقاد از خیرت ویلدرز را نشان می داد. عملآ نشست پارلمان به جلسه انتقاد بسیار شدیداللحن و کوبنده از خیرت ویلدرز تبدیل شد. من حیران میمیک های صورت ویلدرز در این جلسه و ادا و اطوارهایش شده بودم. این فرد از میمیک های صورت واقعآ زننده ای برای بی توجهی، نشان دادن مخالفت، مسخره کردن و جدی نگرفتن و غیره استفاده می کند. واقعآ تماشای چنین حرکاتی در جلسه مهم پارلمان یک کشور که وزیر دادگستری و وزیرکشور نیز حضور داشتند عجیب بود!
الان خواندم که نخست وزیر هلند از واکنش بسیار تند پارلمان به ویلدرز ابراز حیرت کرده است. جز نماینده های حزب خود ویلدرز هیچ حزب دیگری (حتا دست راستی ترین احزاب) از ویلدرز و فیم فتنه دفاع نکردند. یکی از استادهایم می گفت یادش نمی آید آخرین باری که همه احزاب و نماینده ها تا این اندازه همگون مخالف یا موافق موضوعی بوده اند چه زمانی بوده است!
چه نشسته اید ای مسلمانان، ای شیعیان؟!
حمیدرضا علاقبند در “گردباد” از یک تحول جمعیتی- مذهبی در چهان خبر می دهد و سپس در حاشیه اسلام هراسی در اروپا و توهین های صورت گرفته توسط خیرت وایلدرز، مسلمانان و شیعیان جهان را به ابراز واکنش هایی متقابل فرا می خواند:
برای اولین بار در تاریخ شمار مسلمانان از شمار کاتولیکهای جهان پیشی گرفته است و این شاخه از دین مسیحیت دیگر بزرگترین جمعیت پیروان یک دین واحد در جهان به شمار نمیآید. بدین ترتیب اسلام دارد از قلبها وارد میشود و این همان چیزی است که پاپ بندیکت شانزدهم، لابی یهود و صهیونیسم را به شدت نگران کرده است.
مسلمانان! شیعیان! وقتی این شیطانکهای ملعون پیامبر اسلام را تروریست معرفی میکنند، دیگر چه نشستهاید؟ قرن بیست و یکم فقط یک مصطفا مازح باشرف کم دارد و روح اللهای که جرات را به فرزندانش بیاموزد. کجاست روح خدایی که احیای ما کند؟
تشعشع شهوت آمیز موی زنان
رضا عزیزی در “اینتر نشنال” پاسخی به مطلبی از رضا دلخواسته داده و در آن بر درستی موضوعی تاکید کرده که هواداران بنی صدر، نخستین رئیس جمهور ایران آن را کتمان می کنند:
آقای بنی صدر لابد خاطرشان هست که حدود دو ماه پیش از وقوع آشوب انقلاب، ایشان در حضور جمعی از ایرانیان در شهر کلن آلمان تحت عنوان “ایران در لبه پرتگاه”، همین مسئله اشعه موی زن را عنوان کردند. در تایید این مورد دست کم 50 شاهد زنده وجود دارد. بنی صدر در این سخنرانی با خونسردی تمام مسئله اشعه موی زن و تاثیری را که آن بر حالات مردان می گذارد بیان می کند.
ایشان در این سخنرانی نکته سنجی و ژرف نگری خود را با این گفته که پپسی کولا فسفر مغز را میشوید و مغز را از کار میاندازد به اوج خود میرساند! وی در پاسخ به این پرسش که این کشف جانانه را چه کسی کرده که ایشان به ترویج آن میپردازد می گوید: “دوستی، مقاله ای از پروفسوری را در یک مجله علمی خوانده و به آگاهی ایشان هم رسانده”!
دیوار به همان بلندی سابق است
محمد در “نگفتنی ها” در پاسخ به این انتقاد برخی فمیسنیست ها از زنان مذهبی که چرا از زنان تجددگرای مخالف حجاب حمایت نمی کنند، نوشته است:
نمی توان انتظار داشت طبقه ای از زنان جامعه که همیشه مورد تبعیض بوده اند از طبقه دیگری دفاع کند که همیشه چه قبل و چه بعد از انقلاب به آنها به صورت طبقه “اُمل” نگریسته است. اگر فرض کنیم که دیدگاه جماعت آلامد و شمال تهران نشین تغییر کرده و حالا به زنان محجبه به صورت “مساوی” نگاه می کنند، بایستی نتیجه گرفت که یا معجزه ای رخ داده و یا اینکه این انقلاب زیاد هم بی فایده نبوده و دیدگاه زن ها را به یکدیگر نزدیک کرده. من که شخصاً شک دارم به چنین نقطه نظری رسیده باشند. دیوار به همان بلندی سابق است، فقط ماهیتش تغییر کرده است.
چند همسری، موضوع روز و داغ سینمای ایران
آمنه شیرافکن در “پنجره ای از آن خود” از پدیده رواج فیلم هایی با موضوع چند همسری نوشته است:
هتل ـ اتوبوس در کنار مزایای مختلفی از جمله زانو درد و هزار مصیبت دیگر ویژگی منحصر به فردی دارد که همانا دیدن فیلم هایی است که هیچ وقت نمی خواهی ببینیشان. اسم فیلم ها در ذهنم نیست اما در این سفر اخیر خیلی شبها از این مدل فیلم های ویژه دیدیم و لذت بردیم.
سفر با دیدن فیلم زن دوم در سینما آفریقای مشهد شروع شد و در اتوبوس های شب رو ادامه یافت. این پدیده چند زنی تقریبا خوراک فیلم سازان شده. روایتش هم می شود عجب پدیده خوبی است و توجیه اینکه بشتابید تا عقب نمانید.بازیگر پایه این نقش هم محمدرضا شریفی نیا.
چاهی که صدا و سیما برای خودش کند!
ثمانه اکوان در “سیاه مشق” از جمله آن بلاگرهایی است که معتقدند طنز مرد هزار چهره، در قسمتی نظر به طرح امنیت اجتماعی داشته است:
روزی که مهران مدیری درست تواوج اعتراضات نمایندگان مجلس ششم به رد صلاحیت ها و تحصن ها برنامه ای ساخت که این تحصن رو مسخره می کرد و صدای اصلاح طلبان رو درآورد، گفتم یه روزی میرسه که همین آدم، جناح مقابل و نهادهای مختلف رو همچین ببره زیر سوال که همین اصلاح طلبان بگن دست مریزاد! این چاهی بود که صدا و سیما برای ما کند و حالا خودش افتاد توش !
مهران مدیری و نویسندگانش آدمهای زیرکی هستند. همونطور که همه نظامهای اجتماعی و روابط خانوادگی رو برای سالهای سال به چالش کشیدند، امروز دست گذاشته اند روی نظامهای اداری و سیاسی و از قشر دکتر بگیر تا شاعر و هنرمند و پلیس رو زیر سوال می برند و مشکلاتی رو از اونها به چالش می کشند که بی ربط به نظام اداری و سیاسی کشور نیست.
ما ایرانی ها!
سمیه توحیدلو در “بر ساحل سلامت” معترض رفتارآن دسته از ایرانی هاست که تمایل دارند کشورشان تقریبا در هر موضوع بی اهمیتی رتبه اول را داشته باشد و از این مسئله استقبال می کنند:
خبر برتر شدن نژاد گربه های ایرانی در مسابقه گربه ها برایم جلب توجه کرد. واقعا ما ایرانیها اگر در علم و توسعه هم از کشورهای دیگر کم بیاوریم در بعضی مقولات کم نخواهیم آورد. کلا یکی از مشکلات ما ایرانی ها تلاش برای آمار سازی و بالا بردن رتبه های خود در لیست ها و فهرست های جهانی است.
این دربی هم مساوی شد. شرم آور است
ملیکادس در “مغی افسرده” در حاشیه دربی شصت و چهارم پایتخت می نویسد:
این دربی هم مساوی شد، از فکر کردن به سرانجامش عقم می گیرد. این همه انتظار برای چنین مسخ شدگی و رخوتی… واقعا شرم آور است. فکرم از حالا رفته سمت 19 فروردین که به روایتی جشن ماهانه فروردین گان است، اما مناسبت عمده اش، سالمرگ صادق هدایت است. باید تمرکزم را باز یابم و چیزی بنویسم. هرچند آشکارا می دانم که روح صادق هدایت هرسال به این سوگ نامه ها و پاچه خواری های ادبی فراوان می خندد.
برکناری دانش جعفری، ضربه ای به مظاهری
بهمن احمدی عمویی در “ما روزنامه نگاریم” برکناری داوود دانش جعفری را ضربه ای به مظاهری رئیس کل بانک مرکزی می داند:
آیا بانک مرکزی سیاست “تا ببینیم چه پیش می آید” را در پیش گرفته است؟ به نظر می رسد این سیاست برای اعلام نرخ سود تسهیلات بانکی که نقطه مقابل نظر شخص رییس جمهوری است، کارا باشد اما این مماشات تا کی ادامه خواهد داشت. داوود دانش جعفری یکی از حامیان اصلی مظاهری بوده است و به نظر می رسد که جابه جایی ها در کابینه تا یکی دو ماه دیگر به سایر وزرا برسد.
از همین رو اگر چه نرخ سود تسهیلات بانکی بنا به گفته مظاهری مشخص شده است، اما اعلام آن ظاهرا منوط به پایان مناقشه های سیاسی موجود در سطوح دولت و بالاتر از آن است. کنار گذاشتن دانش جعفری در واقع ضربه به مظاهری است اما کارآیی لازم را نخواهد داشت چرا که او فقط شش ماه رییس کل بانک مرکزی بوده است و هرگونه تغییر در این سمت می تواند پیامدهای منفی متعددی در داخل و خارج کشور به دنبال داشته باشد؛ چیزی که هرگز برای احمدی نژاد خوشایند نخواهد بود.
نظرسنجی های نگران کننده
دو نظر سنجی جدید در مورد ایران در ایالات متحده، مصطفی قوانلو قاجار را در “روزنامه نگار نو” نگران کرده است:
آیا برایتان پیش آمده در مسافرت های خارجی ملیت خود انکار کنید؟ واقعا برخی جاها نمی شود ملیت ایرانی گفت که شاید در برخی کشورها مثل تایلند به عملکرد ایرانیان برگردد. اما دونظر سنجی خواندم که کمی نگرانم کرد از وضعیت پیش آمده. یکی نظرسنجی بی بی سی که دو سال است آنرا انجام می دهند و در آن بیش از 17 هزار نفر از 34 کشورجهان از جمله ایران مشارکت دارند، تا در مورد چهره مثبت و منفی کشورها اظهار نظر کنند.
در این نظر سنجی ایران به همراه اسرائیل در ته جدول است و آلمان در مکان اول است. امسال تاحدودی چهره آمریکا هم بهبود پیدا کرده است. اما درصدهای ایران از این قرار است. 20 درصد ایران را چهره مثبتی می دانند و 54 درصد معتقدند که ایران چهره بدی در جهان دارد. یک نظر سنجی دیگر را موسسه گالوپ انجام داده، که جزو موسسات نظرسنجی معتبر است. بر این اساس از هر 5 نفر جوان آمریکایی 1 نفر ایران را مهمترین دشمن آمریکا می داند.
آی ام امریکن!
سولماز شریف در “فراری” راوی صحنه ای از جشن نوروزی ایرانیان در نیویورک است:
کارناوال نوروزی نیویورک کم کم داره خیلی معروف می شه. من سال دومم بود که می دیدم. امسال زیاد حال نکردم باهاش. اول از همه یه کار خیلی خیلی مزخرف می کنه که حالم به هم می خوره. خودشون رو ریز ریز کردن، گفتن مراسم ساعت یازده شروع میشه تا دوازده و نیم خبری نبود! یعنی چی آخه اینکارا! احترام هم خوب چیزیه والا. امسال هوا سرد هم بود من از اون پلیسای بیچاره که تو این سرما الکی یه لنگه پا وایستاده بودن خجالت کشیدم والا.
حالا، بیخیال این غرغر ها. اومدم یه چیزی رو تعریف کنم. یه پسر بچه سه چهار ساله بود. خانواده اش هم بودند. از این پرچم های کوچیک داشتند. هم ایران بود هم آمریکا. آقا این خانواده خودشون رو کشتن این بچه پرچم ایران را نگرفت! من و دوستم مات و مبهوت داشتیم این رو نگاه می کردیم. هر چی باباش بهش گفت پرچم ایران رو بگیر، بچه با اون زبون شیرینش می گفت: آی ام امریکن!
اشتباه گرفتن سینما با اتاق خواب
محبوبه حسین زاده در “پرنده خارزار” از دلایل خود در مورد نرفتن به سینما می نویسد:
به ندرت سینما میرم. یکی از دلایلش هم اینه که اعصابم خورد میشه. مردم، سینما رو گویا با پارک و یا اتاق خوابشون اشتباه گرفتند! با یک نایلون پر از خوراکی، اون هم از نوع چیپس و پفک، وارد سینما میشن. تمام اون مدتی که در سالن انتظار نشستند، هیچی نمی خورند. تبلیغات اول فیلم رو هم می بینند و درست وقتی که فیلم شروع میشه صدای بازشدن بسته های چیپس و پفک اعصاب خورد کن میشه.
حالا وای به اون روزی که زن و مردی کنارت نشسته باشند که میخوان با عشوه چیپس بخورند. انصافآ دلم میخواد بلند شم و چیپس هاشون رو بندازم توی سطل آشغال. این در موردی هست که فکر می کنند اومدند پارک. بدتر اون وقتی هست که طرف تاریکی سالن سینما رو با اتاق خوابش اشتباه می گیره. یک بار که ردیف های آخر نشسته بودم، اینقدر عشوه ها و آخ و اوخ دختر جوونی که کنارم نشسته بود اعصابم رو خورد کرد که اصلن نفهمیدم چی دیدم!
چه می کنه این آقای نگهبان!
همایون خیری در “آزادنویس” در حاشیه نامه اعتراضی ناشران کشور به وزارت فرهنگ و ارشاد نوشته است:
عجب نامهی واقعأ کمرشکنی نوشتهاند این جنابان اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران! تو را به خدا یاد آن جوک نمیافتید که حاکم یک شهری نگهبان گذاشته بود جلوی دروازه که به قول عادل فردوسی پور چه میکنه این آقای نگهبان؟
ایراد گرفتن یک عده ناشر فرهنگی به وزیر ارشاد این است که چرا با اصلاحیههای گشاده دستانهای که انجام دادیم حالا بالاخره مجوز نشر نمیدهید؟ آنوقت مشکلشان شده است کرامت انسانی ناشر و پدید آورنده به خاطر عدم پاسخگویی! بابا از دست رفتن کرامت انسانی یعنی همین که اصلاحیه دادهاند دستتان و کارشان خلاف قانون اساسی خودشان است. آنوقت شما مشکلتان شده چرا آقایان زودتر کارشان را نمیکنند که از دروازه رد بشوید؟