فرید زکریا
اگر پرزیدنت اوباما واقعا میخواهد دولت اسلامی را نابود کند باید راهی برای همکاری با ایران بیابد. ایران تنها قدرت بزرگ خاورمیانه است که آمریکا هنوز با آن دشمنی دارد. مراوده با ایران، هر قدر هم سخت و پیچیده باشد، میتواند با منافعی که از عراق تا سوریه و افغانستان گسترده است، بازی را تغییر دهد.
اکنون در مرحله قدرت نمایی هوایی علیه داعش هستیم. این بخش معمولا خوب عمل میکند، به جنگهای هوایی علیه افغانستان، عراق و لیبی فکر کنید. آمریکا پیشرفتهترین هواپیماها، موشک ها و پهپادهای جهان و قابلیت نظامی فوقالعادهای دارد. اما معمولا بعد از این مرحله اوضاع آشفته میشود، به افغانستان، عراق و لیبی فکر کنید. نیروهای زمینی باید با جنگهای نامنظم با شورشیان بجنگند. مهمترین مسئله، سیاسی است. آیا گروههای محلی، قبایل و فرقهها در کنار آمریکاییها میجنگند یا علیه آنها؟ برای جلب حمایت آنها از آمریکا چه توفقهایی باید انجام دهد؟
در عراق مشکل این است که سنیها فکر میکنند از دولت کنار گذاشته شدهاند. اوباما میگوید دولت جدیدی در عراق به روی کار آمده اما نشانهها حاکی از فراگیر بودن دولت در دست نیست. سنیها بازهم پستهای تشریفاتی با قدرت کم دارند. ارتش هنوز تحت سلطه شیعیان است. نتایج آشکار است. به دلیل اینکه قبایل سنی هنوز در حاشیه هستند، حملات هوایی نیروهای آمریکایی نتوانسته پیشرفت لازم را داشته باشند.
آمریکا در دولت عراق نفوذ دارد اما نفوذ ایران بسیار بیشتر است. وقتی واشنگتن میخواست نوری المالکی را از قدرت پایین بکشد، ایران انجام آن را ممکن کرد. اگر هدف این باشد که دولت عراق قدرت را با سنیها شریک شود، کمک ایران ارزشمند و شاید حیاتی باشد.
استراتژی واشنگتن نامنسجم است. میخواهد دولت اسلامی را نابود کند و به جبهه النصره و گروه خراسان حمله کند اما به نحوی رقیب اصلی این گروهها، یعنی رژیم بشار اسد را تقویت نکند. این غیرممکن است. اگر این تروریستها قافله را ببازند، ارتشی که بیشترین سود را میبرد رژیم سوریه است، نه ارتش ضعیف و بدون سازمان آزاد سوریه. اگر قرار باشد این استراتژی تناقضات کمتری داشته باشد، نیاز است که توافقی برای تشریک قدرت در سوریه انجام گیرد و برخی از عناصر دولت اسد نظیر ژنرالها و روسای اطلاعاتی در آن حضور داشته باشند. اما واشنگتن هیچ تماسی با رژیم اسد ندارد. دولتی که با رژیم سوریه ارتباط دارد تهران است. همکاری با ایران باید با هماهنگی نزدیک با عربستان سعودی یا کشورهای عربی دیگر باشد. اما آن کشورها نیز دشمن مشترکی با ایران دارند. این مراوده آشتی نخواهد بود؛ ایران و آمریکا مسائل بسیاری دارند که آنها را از هم جدا میکند، مگر اینکه چیزهایی در تهران تغییر کند.
حسن روحانی این هفته به من گفت، در گفتگوی تلفنی سال گذشته با اوباما، او و رئیسجمهوری آمریکا با هم “توافق داشتند که دو کشور در زمینههای زیادی میتوانند همکاری کنند اما باید اول از مسئله هستهای عبور کرد.” از او خواستم با فرض انجام توافق هستهای چنین همکاری را توصیف کند و او از یک ضربالمثل ایرانی استفاده کرد و گفت: “بگذار اول این یکی را که زاییدیم بزرگ کنیم.”
وقتی ریچارد نیکسون و هنری کیسینجر در دهه ۱۹۷۰ تصمیم گرفتند ایران پلیس منطقهشان باشد، آن دو اهمیت ژئواستراتژیک ایران را درک میکردند. ولی فقط به این خاطر نبود که از رژیم شاه حمایت می کردند. ولی نصر، محقق پیشرو ایرانی، به من گفت: “اگر آمریکا میخواهد ریزمدیریت خاورمیانه خود را محدود کند، باید کشورهایی را برای همکاری پیدا کند که باثبات، پرنفوذ و موثر باشند و بصورت بالقوه، ایران یکی از آنهاست.” اما روحانی خاطرنشان کرد که تمام اینها بستگی به توافق هستهای دارد.
منبع: واشنگتن پست - 25 سپتامبر