گزارش♦ سینمای جهان

محمد عبدی
محمد عبدی

جشنواره کن قرار است گزیده ای باشد از بهترین های سینمای جهان طی یک سال، که اما - و متاسفانه- تصویر دلنشینی ‏از حرکت یک ساله سینمای جهان ترسیم نکرد و انبوهی حسرت و دریغ را برای “عشاق واقعی” سینما برجای گذاشت، ‏با این سوال اساسی که آیا سینما مرده است؟

نگاه کنید گشت و گذار محمد عبدی را از حواشی و متن جشنواره، با عکس های اختصاصی وی برای “روز”.‏

 

cane716_1.jpg

 

‎ ‎کن شصت و یکم:‏‎ ‎هیاهوی بسیار برای هیچ‎ ‎

جشنواره کن قرار است گزیده ای باشد از بهترین های سینمای جهان طی یک سال، که اما - و متاسفانه- تصویر دلنشینی ‏از حرکت یک ساله سینمای جهان ترسیم نکرد و انبوهی حسرت و دریغ را برای “عشاق واقعی” سینما برجای گذاشت، ‏با این سوال اساسی که آیا سینما مرده است؟

همه چیز کن در ابعاد گسترده و مثال زدنی است؛ از جمع بیش از 33 هزار میهمان سالانه جشنواره، تا شهر ساحلی ‏دوست داشتنی که بوی سینما می دهد، تا برق هزاران فلاشی که چهره معروف ترین ستاره های سینما را بر روی فرش ‏های قرمز گسترده نورانی می کند، و فیلمسازان بزرگی که نمی توانند انکار کنند که حضور در کن چقدر برایشان مهم و ‏اساسی است، اما خوب که دقیق شوی می بینی جشنواره کن هم یک “بازی بزرگ” است که در نهایت تنها چیزی که در ‏آن چندان با اهمیت نیست، خود “سینما” است‎!‎‏ ‏

 

cane716_2.jpg

 

‎ ‎سر در اصلی کاخ جشنواره: جشنواره شصت و یکم انتظارها را برآورده نکرد.‏‎ ‎

 

cane716_3.jpg

 

‎ ‎هیئت داوران جشنواره؛ انتخاب های این هیئت تعجب همگان را بر انگیخت.‏‎ ‎

جشنواره کن جشنی است برای سینما، اما در نهایت در کشوری که به روشنفکرترین کشور دنیا شهره است، مهم ترین ‏واقعه سینمایی اش ربط چندانی به روشنفکری ندارد و بیشتر و بیشتر - امسال بیش از سال گذشته- تنها به یک “آئین” ‏تبدیل شده که حواشی آن بسیار مهم تر از اصل می شود. در نتیجه در تمام جشنواره ای که قرار است بهترین فیلم های ‏جهان را به نمایش بگذارد، حتی یک فیلم نمی توان یافت که شیفته ات کند و در تاریکی سینما، فارغ از هیاهوی بیرون ‏از سالن، اشکت را دربیاورد و دوست داشته باشی مثل روایت آن بزرگ نقد نویسی ایران، در برابر پرده زانو بزنی و ‏سینما را ستایش کنی‎…‎

 

cane716_4.jpg

 

‎ ‎مرجان ساتراپی، کارگردان ایرانی فیلم پرسپولیس، یکی از داوران بود.‏‎ ‎

 

cane716_5.jpg

 

‎ ‎کوئنتین تارانتینو، یک کارگاه فیلمسازی برگزار کرد؛ با خل بازی های همیشگی.‏‎ ‎

اما نتیجه این “بازی بزرگ” این است که همه قاعده بازی را رعایت می کنند و این قاعده بازی حکم می کند که فیلمی ‏همچون “کلاس”- با عنوان فرانسوی” در میان دیوارها”- که به یک فیلم کوچک تلویزیونی شعاری درباره مسئله ‏آموزش نوجوانان فرانسه می ماند و رنگ و بویی ندارد از “سینما”- شدیدا متکی بر دیالوگ، همه چیز در سطح و بدون ‏هیچ نوآوری- نخل طلای بهترین فیلم جشنواره شصت و یکم کن را در میان حیرت همگان از آن خود می کند، بی آن که ‏هیئت داوران در جلسه مطبوعاتی پس از مراسم پایانی، هیچ حرف مفید یا دلیل قابل توجهی برای دفاع از فیلم داشته ‏باشند.[“این مساله روز دنیاست”، “همه سیستم های آموزشی دنیا این مشکلات را دارند”، “من می خواهم این فیلم را به ‏مسئولان آموزشی مملکت خودم نشان دهم”…] متاسفم، تربیت سینمایی من، هیچ ربطی بین این حرف ها و “سینما” که ‏برایم در میزانسن و تصویر و بیان ناب هنری خلاصه می شود، نمی بیند.‏

 

cane716_6.jpg

 

‎ ‎استیون اسپیلبرگ با قسمت جدید ایندیانا جونز در بخش خارج از مسابقه حضور داشت.‏‎ ‎

 

cane716_7.jpg

 

‎ ‎وونگ کار وای، این بار با بازسازی نسخه ای از یک فیلم قدیمی اش حضور داشت.‏‎ ‎

این گونه است که نمی شود فهمید، چطور فیلم برادران داردن -“سکوت لورنا”- که اتفاقا از لحاظ تصویر و کارگردانی ‏بسیار غنی است و از حیث فیلمنامه نه چندان کامل، جایزه بهترین فیلمنامه را می گیرد، یا فیلم سیاسی تکراری ‏ایتالیایی-“استاد”- درباره مافیا و قدرت- که نمونه اش را از دهه هفتاد تا به امروز ده ها بار دیده ایم- مورد توجه داوران ‏قرار می گیرد و فیلم ویم وندرس یا آرنو دپلشن- که هر چند کامل نیستند، اما در شهر کورها، غنیمت- به کل در فهرست ‏مورد انتخاب داوران غایب هستند‎.‎

همین طور حضور فیلمی مانند “سرویس” در بخش مسابقه که با هر سلیقه ای مردود است، یا “24 شهر”، فیلمی به ‏شدت شعاری و معیوب، که اگر سازنده اش شیر طلایی جشنواره ونیز را نبرده بود، فکر نمی کنم کسی جرات داشت آن ‏را از بین بیش از 1800 فیلم ارسالی به کن، برای بخش مسابقه انتخاب کند‏‎.‎

 

cane716_8.jpg

 

‎ ‎ویم وندرس و بازیگران فیلم تازه اش در کن؛ وندرس این بار نصیبی از جوایز نداشت.‏‎ ‎

cane716_9.jpg

‎ ‎ستارگان سهم عمده ای در رونق جشنواره کن داشتند؛ پنه لوپه کروز.‏‎ ‎

آیا واقعاً این 22 فیلم نه چندان دیدنی در بخش مسابقه، بهترین های سینمای جهان هستند و در میان صدها عنوان دیگر، ‏فیلم بهتری وجود نداشت؟ این سوالی است که جوابش آسان نیست، اما ترجیح می دهم که خوش بین باشم و فکر نکنم که ‏این جشنواره عصاره سینماست و آن را بیشتر حاصل مسائل جانبی یا کج سلیقگی هیئت انتخاب بدانم تا مستقیم به این ‏نتیجه نرسم که سینما مرده است. ‏

حتماً سینمای آمریکا فیلم های بهتری دارد از “دو عاشق”- یک فیلم رمانتیک معمولی و تکراری- و سینمای چین بهتر ‏از فیلم کسالت بار “24 شهر”؛ و یادم هست که کمی آن طرف تر هنوز کیم کی دوک زنده است و فیلم می سازد و سینما ‏را دوباره از نو تعریف می کند، گیرم که “فهم” فیلم ها و جهانش برای خبرنگارانی که با سوال هایشان در جلسات ‏مطبوعاتی کن نشان می دهند که هیچ بویی از سینما نبرده و مایه شرمندگی اند، آسان نیست و فیلم دیدنی اش- “نفس”- ‏همین سال گذشته در کن مهجور ماند و کسی ندیدش، اما چه باک که سینمای واقعی را باید جای دیگری سراغ کرد؛ ‏جایی فارغ از هیاهو و برق فلاش ها و پاییون هایی که برای ورود به سینما ضروری است، و البته نگاه سطحی ‏خبرنگاران و شبه منتقدان به سینما که هیچ وقت نمی توانی آنها را در سالن کوچک کناری ای ببینی که “لولا مونتز” را ‏نشان می دهد؛ کلاس درس سینمایی که مشتری چندانی ندارد‏‎. ‎

 

cane716_10.jpg

 

‎ ‎تنها نماینده ایران، فیلم ترانه تنهایی تهران بود؛ سامان سالور و گروهش.‏‎ ‎

 

cane716_11.jpg

 

 

‎ ‎مردم مشتاق و کلاه های مجانی ایندیانا جونز برای تبلیغ.‏‎ ‎