ژان پیر پرن
جمهوری اسلامی از بیش از بیست سال پیش تاکنون به دنبال یک هدف بوده است: شناخته شدن به عنوان یک قدرت منطقه ای بزرگ…
اکنون می توان اذعان داشت که این فرصت پیش آمده: مشکلات ایالات متحده در عراق و مداخله نظامی اسراییلی ها در لبنان که در نهایت نیز به گفته تحلیلگران سرشناس نظامی در تل آویو”سیلی محکمی از حزب الله، شریک دولت تهران، دریافت کرد”. ایران با دعوت جلال طالبانی، رییس جمهور عراق و یک مقام عالی رتبه سوری که به هدف بحث پیرامون وضعیت نگران کننده بین النهرین سابق انجام شده، قصد دارد به عنوان همیار در جستجوی یک راه حل ایفای نقش کند.
البته تهران اقدامات دیگری را نیز به انجام رسانده: دولت آن یک ائتلاف منطقه ای را به عراق و شش امیرنشین در خلیج پیشنهاد کرده است؛ این پیشنهادی بود که می بایست به منظور اطمینان بخشیدن به همسایگان خود [درخصوص برنامه هسته ای] ارائه می کرد.
هدف تهران درواقع پیشنهاد “بازار”ی به واشنگتن است: اگر ما به عراق کمک کنیم، شما نیز درعوض باید دست ما را در پروژه هسته ای باز بگذارید. برای دمشق نیز همین امید وجود دارد، ولی “بازار” پیشنهادی سوریه در این حالت، لبنان خواهد بود؛ کشوری که حکومت بعثی به هر قیمت ممکن قصد دارد آن را به دست آورد. درعین حال، دول این دو پایتخت بر دو موضع بسیار قاطع پافشاری می کنند: ازیک طرف، احمدی نژاد از 60000 سانتریفوژ سخن می گوید و ازطرف دیگر می توان دست دمشق را در ترور وزیر لبنانی پیر جمیل یافت.
با این حال، حتی اگر دمشق و تهران از آنچه که بغداد “مداخله” می نامد دست بردارند، بازهم جنگ داخلی عراق به حدی رسیده است که دیگر برای گسترش خود نیازی به دخالت هیچ عامل خارجی نخواهد داشت. دراین رابطه، ترورهای انجام شده در شهر صدر و بحران سیاسی بی سابقه ای که اکنون پیش آمده، خود گواه این جریان هستند.
به دنبال گزارش مهمی که چند هفته قبل درخصوص گشایش مذاکرات با تهران و دمشق [به منظور ایجاد ثبات در عراق] در مطبوعات به چاپ رسید، اکنون تهران تصمیم گرفته در رأس امور قرار گیرد. یک کارشناس ایرانی در تهران اظهار داشت: “مقامات ایرانی و سوری اکنون می خواهند انسجام و اتحاد خود را نشان دهند. می خواهند نشان دهند که موضع مشترکی را در عراق دنبال می کنند و همچنین در یافتن یک راه حل برای هرج و مرج ایجاد شده در بغداد از رویکرد یکسانی برخوردارند.” وی همچنین می افزاید: “سران ایرانی و سوری متکی به یک عراق متحد هستند.” دمشق و تهران نگران اند که شاید جنگ داخلی عراق از سرحدات گذشته و آنها را نیز به کام خود بکشد.
در نظر مقامات ایرانی، “نشست” تهران می تواند راه خروج از عراق را به امریکایی ها نشان دهد، به شرطی که آنها نیز یک “بحث کلی و جامع” را درخصوص اختلافات بین تهران و واشنگتن بپذیرند؛ از انرژی هسته ای گرفته تا حمایت از اسلام گرایان فلسطینی حماس.
اکنون این یک “نشست” نمادین است که به رییس جمهور احمدی نژاد تصویری فریبنده می بخشد. به علاوه براساس قانون اساسی جدید عراق، ریاست جمهوری جلال طالبانی نیز خود جنبه نمادین دارد؛ نمود پیدا کردن قدرت در بغداد که زلمای خلیل زاد، سفیر امریکا، بدان عینیت بخشیده است.
ازطرف دیگر، می توان اذعان داشت که مطمئناً این دیپلمات [خلیل زاد] برای انتقال پیام های خود به تهران به رییس جمهور عراقی نیازی ندارد. این طور به نظر می رسد که او قبلاً همتای ایرانی خود را ملاقات کرده است…!
منبع: لیبراسیون، 25 نوامبر 2006
مترجم: علی جواهرفروش