صحنه

نویسنده
یوسف محمدی

گفت و گو با یاسر خاسب

سم تئاتر برای دیکتاتور…

یاسر خاسب با بهره‌گیری از توانایی‌های بدنی خود و آمیختن آن با ورزشهای رزمی، تمرکز بر قدرت‌های طبیعی بدنش و استفاده از ایده‌های مفهومی برآمده از تفکر نمایشی به خلق سبک خاصی از تئاتر فیزیکال دست یافته است و به دلیل خلاقیت پی‌درپی در تجربه‌های صحنه‌ای و قدرت بدنی قابل توجه‌اش توانسته در کمتر از چهارسال از تئاتر دانشجویی به دنیای تئاتر حرفه‌ای برسد. عمده دلیل موفقیت این کارگردان جوان، نگاه صادقانه و ایده‌های بکر او بوده است که با خلاقیت‌های فیزیکی در صحنه ظهور می‌کرده.گفتگویی است با وی که در ادامه می خوانید…

 

اغلب تماشاگران تئاتر، آثارشما را با بدن خودتان می شناسند. این بار در نمایشی که کارگردانی کرده اید بازی نمی کنید. علت چیست؟

این هم نوعی از تجربه گرایی است. هم برای من هم برای گروهم. داستان نمایشی که انتخاب کرده ام گستردگی زیادی دارد و بنابراین باید تمرکز بیشتری را نسبت به تولید آن داشته باشم.همان طور که گفتید اغلب مرا با بدن خودم می شناسند. این مهم را در نظر داشته باشید که معمولا کارهایم تک بازیگر یا حداکثر دوبازیگر داشت. اما این نمایش 17 بازیگر بر صحنه دارد که همه اینها برای طراحی های خاصی که داشتند نیاز به یک رهبر داشتند. در توانم نبود که هم بازی کنم و هم این تعداد را مورد آزمایش قرار دهم.

 

آنطور که مشخص است بازیگرانتان کمتر در تئاتر بوده اند و بیشتر آن ها اولین بار است که به صحنه می آیند…. نه؟

بله. این دوستان از همکاران من در ورک شاپ های تابستانه ام در متروی تهران بودند. در مدت کلاس های آموزشی دو ماهه تابستانی با این تیم به نتیجه ای رسیدیم که حاصل آن تولید نمایش “هفت” بود.همکارانم در هفت از دوستداران هنر تئاتر بودند که حالا تبدیل به بازیگران آن شده اند.

 

 

دراجرا برای نخستین بار است که از متنی غیر از آنچه خودتان نوشته اید استفاده می کنید.این نمایشنامه چه ویژگی مهمی را برایتان داشت؟

هفت اساسا به عنوان نمایشنامه ای تعریف می شود که همه آنچه به عنوان امتیازهای تجربی  را درخود تعریف می کند به گروه و مخاطب ارائه می دهد.داستان “هفت ” به فراخور زمان قابل تحسین است و گزینه های مناسبی را در چهارچوب های دراماتیک در اختیار گروه قرار می دهد.

اما در بسیاری از لحظات متوجه می شویم که اجرا بر نمایشنامه و موضوع غلبه می کند.

این طبیعت شکل اجرا درفرم است.در چنین آثاری مهم ترین مساله ایده پردازی اولیه است و پرداخت آن بر عهده گروه.زبان اجرای نمایش است که سوژه و موضوع را با خود همراه می کند و در خلال اجرا رابطه معکوس این دو نیز ادراک می شود.گهگاه شاهد هستیم که اجرا به دنبال داستان خود می ایستد و ریتم و تمپوی جایگاه خود را تعریف می کند.

 

خوب است در این باره مثالی بزیند.

صحنه سوم درست در مکانی رخ می دهد که برای تماشاگر نامعلوم است و افرادی را بر صحنه می بینیم که شناسنامه ای را به مخاطب نمی دهند.این داستان به تدریج خود را آنالیز می کند و رجوع نشانه ها به صحنه های پیشین است که به تدریج نقاط کور آن پرده را برای مخاطب واگشایی می کند.

 

وضعیت قرارداد اجرای نمایش شما چگونه است؟

فعلا در مورد نمایش قبلی تسویه حساب ها صورت نگرفته است. یعنی الان نزدیک به یکسال از اجرا نمایش گل می گذرد و ما هنوز مبالغ قرارداد خود را دریافت نکرده ایم. به این شکل دردناک عادت کرده ایم و فعلا انتظار هیچ پولی را برای این نمایش جدید نداریم.

 

آیا وضعیت قراردادهای همه گروه های تئاتر به این شکل است؟

معمولا گروههای تئاتری به همین گونه کار می کنند مگر اینکه خلاف آن ثابت شود.

 

یعنی چی؟

یعنی اگر فلان کارگردان مهم سینما به تئاتر بیاید در حین تمرینات رقم های کلانی پرداخت می شود.همه تئاتری ها می دانند که کارگردان رده اول سینمای ایران که تا به حال تئاتر کار نکرده است و در حال تمرینات نمایشی خارجی است پرداخت قسط دوم اجرایش را در گردش  مالی گروهش می بیند اما دهها گروه جوان و پرانرژی با کارهای بسیار خوب همچنان در پیچ و تاب های قسط بندی های بلند مدت و فرسایشی اسیرند.

 

خب، چرا به این شکل ادامه می دهید؟

فراموش نکنیم که تئاتر برای قدرت سم است و دیکتاتوری را همچون افلیجی خانه نشین می کند. ما که نمی خواهیم تئاتر نابود شود.همین کمترین نفس را هم در این وضعیت غنیمتی بزرگ می دانیم.