خشونت مقدس

مرتضی سیمیاری
مرتضی سیمیاری

افراط گرایان اولین قربانیان خشونت های پیش ساخته خود هستند؛ انها بیش از انکه پیرو ایدئولوژی باشند پیرو نتایج و تاثیرات سرکشی های روانی خود می باشند عواملی چون غرور، تحقیر و خصلت های فردی. فاشیست های ایتالیا مغرور بر بازسازی امپراطوری باستانی خود بوده اند و نازی ها در تئوری یکسان سازی بیولوژیک، بر اریکه خصلت های تحقیر شده رهبران خود سوار بودند.

حتی اکبر گودرزی، بنیان گذار فرقان بیش از انکه منطبق بر نظریات نیمه کاره شریعتی باشد از واکنش های فردی موجود در حوزه موثر بود و دچار چنان تحقیری بود که تز اسلام منهای روحانیت را نه از سر سودای شریعتی که از بازماندن از روحانیون درون حوزه در خود پرورش داده بود.

افراط گرایان چون با خصایل روانی حرکت می کنند اگر خواسته های خود را بر ایدئولوژی سوار کنند ان را مقدس می سازند و به وسیله ان انواع فجایع انسانی را رقم می زنند و توجیه می کنند.

رفتار گروه تروریستی جند الله (بعنوان شاخه ای از القاعده) نیز از همین زاویه قابل تفسیر و تحلیل است.

جریانی نوظهور که در بیانیه های خود مدعی دفاع از حقوق اهل سنت می باشد در آراء ارائه شده توسط انها که با زبان بسیار ساده ای هم بیان شده مشاهده می گردد که  تحقیر بر ایدئولوژی تسلط یافته است و خشونت ناشی از تحقیر توسط ایدئولوژیِ توجیه می گردد و حتی مقدس می شود در حالی که محتوای ایدئولوژی انها خشونت را توجیه نمی کند.در واقع این خشونت مقدس است که ایدئولوژِی را در بر می گیرد.

وقتی خشونت مقدس می شود هوادار پیدا میکند و از میان آن،  فرقه تاسیس می گردد و به قول انور ابراهیم، مسلمان نوگرای میانه رو مالزیایی انها تبدیل به مردانی می شوند که از اسلام جز موج نفرت و خشونت چیزی را نشان نمی دهند و این نفرت هم انها و هم دیگران را قربانی میکند.

در برخورد با خشونت گرایان ایدئولوژِیک اگر صرفا از ابزار سرکوب استفاده شود، برهان ایدئولوژی آنها محکم تر میگردد و احساس حقانیت بر عمل در انها ایجاد می شود و ترور و جنایت با مظلوم نمایی همراه میشود. همچنین میتواند با ناسیونالیسم منطقه ای پیوند بخورد و در مسیر تجزیه طلبی قرار بگیرد.

راه کار مهار انها محدود کردن انها می باشد و این محدودیت تنها به وسیله اعمال دموکراسی با پرهیز از هرگونه رفتار های ایدئولوژیک است، تاسیس احزاب محلی قانون مند ،ان جی او ها و نهاد صنفی و مشارکت شهروندان در منطقه سیستان و بلوچستان خود به خود فضایی را برای جولان دادن انها فراهم نخواهد کرد. امری که در دوره اصلاحات تا حدودی به ان پرداخته شد و از شدت خشونت های فرقه ای به شدت کاسته شد.

برداشتن شکاف های سیاسی –اجتماعی ظرفیت افراط گرایان را به حداقل میرساند و انها را از متن به حاشیه بی سرانجامی میرساند.و از سویی دموکراسی مبتنی بر رئیس قبیله یا مذهب  را (که در میان اهل سنت متداول است)به مشارکت اقشار اجتماعی مبدل خواهد کرد.