شگفت سرزمینی ست سرزمین ایران؛ همان دیاری که صلح طلبی وجنگ افروزی را در آن با یک چوب می رانند.
وقتی نرگس برای تحصیل دردانشگاه بین المللی به قزوین رسید یکسره و به تمامی شورونشاط جوانی را باخود توامان داشت؛ همان نشاطی که اوو تمامی هم نسلانش رابه این باوررسانیدکه درتغییر صفحه ی تاریک وتلخ ایران باید هنرمندی کنند وبه جای تسلیم به شرایط غزل خویش رابرای ایرانی دیگربسرایند؛ یعنی همان دوران اصلاحات که قراربود درآن دست به دست هم دهیم به مهرومیهن خویش را کنیم آباد و نسلی ازایشان که چنین آرزویی می داشت تلاش کرد.
اماواقعیت آن بودکه نیروی هایی قوی درایران وجود داشته ودارند که هنوز به این قبیل باورها نرسیده اند ویانمی خواهند برسند؛ پس اصلاح طلبی با سنگلاخ اقتدارگرایی زمین گیرشد.
اولین ماههای ازدواج اووتقی مصادف بااولین احضارها به زندان شهرکردبود. نرگس وتقی اولین سالگردازدواجشان رابدون هم جشن گرفتند وهمچنین سال های بیشماری را… بدون یکدیگروخلاصه دهمین ـ 89 ـ ویازدهمین ـ ۹۰ ـ را.
نرگس در سال های زندگی دورازتقی و درکنارسایرخانواده های ملی ـ– مذهبی در تمامی نهادهای قانونی دراین کشوررابه صدادرمی آورد؛ صدایی که هرگزاز طرف این نهادهابدون پاسخ نماند وباهشدار، قطع ملاقات ودستگیری ومحرومیت های پیاپی وی همراه شد.
خلاصه اماتلاش های هاله، نرگس، مینو، پروین، فیروزه، فریده، منصوره، زهراو… مفهومی تازه به پی گیری وضعیت زندانیان درایران بخشید واز این پس باب پی گیری و… باهرسختی وشدتی بودبازشد.
دراین ایران پرتلاطم نرگس که دوران فعالیت دانشجویی اصلاح طلبانه راتجربه کرده بودوانتخابات و… ودستگیری های پس اززمین گیری اصلاحات وهم دوشی باخانواده های ملی مذهبی را به تجربه ای دیگررسید وآن تجربه حقوق بشربود.
حال به هردلیلی وباهرتحلیلی اووخانم شیرین عبادی برنده جایزه جهانی صلح نوبل به هم رسیدند. تاریخ به یاددارد اصول گرایانی مانند آقای حبیب الله عسگراولادی نیزاز این جایزه بردن به وجدآمدند.
به نظرمن اما تجربه حقوق بشری نرگس یک تجربه طبیعی بود:خاطرات خانوادگی نرگس از دوران انقلاب ودهه 60، پیونداوبه دوران اصلاحات، وخانواده های فهیم ملی مذهبی وروند عدم خشونت مهندس سحابی و… نرگس رابه فعالیت مسالمت آمیزدیگری سوق دادوآن پی گیری مطالبات حقوق بشری بود. ازطریق یک نهادقانونی ودارای مجوز. حقوق بشردرایران شایدباابهامات بسیاری توام باشد اوامادریکی ازمسافرت هایش خاطره ای تکان دهنده رابرایم تعریف کرد ومن توانستم عشق اورابه این مقوله اندکی درک کنم. نرگس می گفت دریکی از سفرهایش یک فلسطینی ویک اسرائیلی رادیده است که از هم جدانمی شدند طوری که برایش این سئوال پیش می آید که چرا این دواین همه باهمند؟ سئوالش پاسخ می یابد. مادراسرائیلی تعریف می کند که تنها فرزندش رادرجنگ بافلسطینیان ازدست می دهد زان پس تصمیم می گیرد مادری چون خودتک فرزنداز دست داده رادرمیان فلسطینیان بیابد وبااو یک نهاد ضد جنگ راسروسامان دهد، پس چنین می کند ودرسرزمین زیتون وصلح کسی چون خودرامی یابد وبااونهادی ضد جنگ راتشکیل می دهد که به گفته نرگس اقدامات بسیاری رابرای سرزمین های مشترکشان به انجام رسانیده اند.
خوداوهمین طراحی رابرای ایران ضروری می دانست. به نظراو همان سان که آن دوتوانسته اند بسیاری کارهابرای سرزمین شان کنند چرا ایرانیان با یکدیگرچنین نکنند. آیادرمیان همسران ومادران ایرانی ومسلمان وشهیدازکف داده چنین کسانی پیداخواهندشدکه صرف نظراز عقیده ومرام وصف بندی های دیگربرای حقوق مخالفان دربند توجه کنند.
به حقوق کودکان خردسالی چون کودکان نرگس که داغ هجران، هم مادروهم پدرمی آزاردشان واین سخن را مکرربه زبان می آورند که دلشان برای مادرشان تنگ است وهرچه را نشان ازمادرداشته باشد به تمامی وکودکانه درآغوش می گیرند، کودکانی که درطی دوسال شاهدسه باردستگیری یکی از والدین خویش بوده اند؛ کودکانی که بامفهوم مامورامنیتی، زندان، بیماری، مرگ، مصاحبه، دستگیری، بی بی سی وانباری از این کلمات آشنایند. دوطفل معصومی که درهیچ شهروخانه ای دراین سرزمینی که درآن به دنیاآمده اند امنیت وآرامش ندارندوآغوش مادربزرگی 68 ساله بایدآنان راازمحبت سیراب کند؛ مادری که خودبیش از هرکس درتنگنای دوری تنهاپسرش آرام وقرارنمی یابد.
داستان این کودکان راازآن رومکررمی کنیم که اگرچه داستان کودکان بسیاری رادردهه60 بابی توجهی ورق زدیم کودکان دهه های دیگررادریابیم چراکه هنوزهم وقتی زمین خدا تاریک می شود کودکانی دلتنگ، خاطرات مادرانشان رادرآغوش می گیرند وبا بغض دلتنگی می خوابند وصبح که خورشید برمی فرازداگربالبخند پیوندشان ندهی تادل شب بابغض و دلتنگی دیگری کتیبه زندگی رابالا و پایین می گیرند. قرارنیست دراین سرزمین بغض وکینه مکررشودبلکه قراراست تامحبت خارهاراگل کند وماآنقدرترانه های مملوازصلح ودوستی مان رامکررمی کنیم تابه قول مادرم، فرزندان دیگران چون فرزندان ونوه های او ناامن وسخت زندگی نکنند؛ کودکانی که سزاوارزیستن درسرزمین عاری ازخشونت اند.
باامیدوآرزوی سلامتی، ایستادگی واستقامت توام باشاخه گل صلح برای همه نرگس ها.
خواهر تقی رحمانی