آش بوش برای روحانیون

نویسنده
سها سیفی

‏ سها سیفی

‏”میداف” در حاشیه سفر اخیر جورج بوش به منطقه خاورمیانه می نویسد:‏

جورج بوش، که هم‌اینک، بادبان برافراشته، به اسکله الصباح الجابر در کویت پهلو گرفته است، ‏یک‌ماه پیش بدجور روی عمامه آخوندها کلاه گذاشته‌ بود و با این ترفند که چون آیات عظام و ‏علمای اعلام دست از تولید بمب اتم برداشته‌اند، پس شیطان بزرگ هم کاری با آنها ندارد و چه و ‏چه. بوشی حتا گفته آخوندها بروند آنقدر اورانیوم غنی بکنند تا بترکند! ‏

ولی از من می‌پُرسی این ترفندی‌ست برای پیاده‌کردن مرحله بعدی برنامه‌! برای سرو کردن آشی ‏که «بوش» و«چینی» در این سال آخر ریاست‌‌جمهوری، برای آخوند‌ها پخته‌اند. حرکت فعلی و ‏مسافرت‌اش به‌کشورهای عرب حاشیه خلیج‌فارس نیز در همین راستا و در پوشش همین واقعیت ‏است که سرانجام به فروش میلیارد‌ها دلار اسلحه بی‌زبان به امیر‌نشین‌ها خواهد انجامید و دعای ‏خیر کارخانه‌های اسلحه‌سازی آمریکا را نصیب شیوخ خواهد کرد.‏

 

تاوان یک پرسشگری ساده! ‏

‏”دانا” راوی یک برخورد دور از انتظار با خود، در اداره گذرنامه شرق تهران است:‏

با رییس اداره‌ی گذرنامه‌ی شرق صحبت می‌کنم و می‌گویم نامه‌ی من را از ابتدا اشتباهی ‏فرستاده‌اید. وی می‌گوید: “نه درست کردیم آنچه که من می‌گویم درست است نه آنچه که تو ‏می‌فهمی”. اصرار می‌کنم قبول نمی‌کند. بخش‌نامه را از شیشه می‌کنم تو و به او نشان می‌دهم. باز ‏هم اصرار می‌کند نه آنچه او می‌گوید درست است. ‏

به من کشیده‌ی می‌زند و اجازه‌ی خروج از اداره به من نمی‌دهد. متهم به دزدی از اداره‌ی گذرنامه ‏شده‌ام. جرمم دزدیدن یک بخشنامه از تابلوی اعلانات و نشان دادن آن به رییس گذرنامه است. ‏استدلالم این است که اگر این بخشنامه است پس به آن عمل کنید. اگر نیست چرا روی شیشه است؟

چیزی حدود یک و نیم ساعت بیشترین اهانتها را که کمترین‌شان هل داده شدن از این سمت به آن ‏سو است را تجربه می‌کنم. وقتی یک سرباز هلم می‌دهد یا سرهنگ ضربه‌ای به سینه‌ام می‌زند یا ‏صورتم را می‌نوازد؛ هیچ کار نمی‌کنم. می‌دانم جرم دست بلند کردن به نیروی انتظامی بس سنگین ‏است.‏

 

عجله نداشته باشیم، بهتر است

‏”وحید” هم با “اق بهمن” موافق است که حرکت به سمت دموکراسی، مستلزم واقع بینی و واقع ‏گرایی بیشتری است:‏

اگر گذشته رو نگاه کنیم، ۳۰ - ۴۰ سال پیش، فعالین سیاسی در ایران هدفشون نابودی ظلم و ستم ‏در جهان و هدایت نسل بشری بود. با گذشت زمان افراد واقع‌گراتر شدند طوری که مثلا ۱۰ سال ‏پیش فعالین سیاسی ایران به دنبال تبدیل ایران به یک کشور دمکراتیک بدون نظام ولایت فقیه ‏بودند. حالا به نظر من ما یک دوره دیگر هم باید واقع‌گرا بشویم و بدانیم که حتی همان هدف هم ‏زیاد است. یعنی هدف فعالیت سیاسی باید صرفا بهتر شدن اوضاع نسبت به گذشته باشد. ‏

اصلا لازم نیست که فکر کنیم قراره با رای دادنمان یا به قدرت آمدن فلان گروه، تحول ‏فوق‌العاده‌ای رخ بدهد. فقط احتمالا اوضاع یک مقدار بهتر می‌شود و می‌توان امیدوار بود که این ‏خرد خرد بهتر شدن اوضاع در آینده - چه بسا آینده‌ی دور- باعث تحقق همه‌ی هدف‌های بزرگ‌تر ‏خواهد شد. ولی بهتره بگذاریم این تحولات خودشون اتفاق بیفته. ما یه بار یه انقلاب نارس داشتیم. ‏هیچ لزومی نداره که دنبال یه تغییر قانون اساسی نارس بریم. بذاریم اوضاع همین جوری با اومدن ‏آدم‌های معقول‌تر بهترشه و در زمان لازم اون تحولاتی که لازمه خودش اتفاق می‌افته. هول نباشیم ‏بهتره.‏

 

شرکت کنیم یا شرکت نکنیم؟! ‏

نیک آهنگ کوثر در “یادداشت های یک تبعیدی” نویسنده مطلب دیگری درباره ضرورت شرکت ‏یا تحریم انتخابات است:‏

بعضی از دوستان معتقدند که باید به خاطر فضای جنگی، برای نشان دادن اتحاد به دشمن، بدون ‏در نظر گرفتن مسائل مختلفی که در طول سالیان گذشته گریبانگیرمان بوده در انتخابات شرکت ‏کنیم. اما چند نکته خاص وجود دارد: دولت هماهنگ با بالاترین مقامهای نظام سیاسی، با عدم ‏شفافیت در مساله غنیسازی، سرکوب مخالفان و منتقدین سیاسی و غیر سیاسی، از بین بردن ‏آزادی رسانهها، موقعیت پرتنشی در صحنه بینالمللی ایجاد میکند. حاکمیت، نیروهای سیاسی ‏نزدیک به خود را نیز دیگر به راحتی تحمل نمیکند و با آمریکایی خواندن منتقدین خودی، عملا ‏نشان میدهد که فضا به چه سمتی حرکت خواهد کرد.‏

 


تجارت آینده، موبایلی است

‏”رکن پنجم دموکراسی” معتقد است با توجه به ضریب نفوذ موبایل در ایران و منطقه، تجارت ‏آینده متکی بر این مدیوم ارتباطی خواهد بود:‏

در حالی که ایران با دارا بودن 57 میلیون کاربر اینترنت و علیرغم افزایش 40 درصدی ‏کاربران اینترنت در سال گذشته در جایگاه پنجم منطقه قرار دارد بنا بر اعلام وزیر ارتباطات و ‏فن آوری اطلاعات تعداد موبایل در کشور به 28 میلیون رسیده است. اگر پیش بینی ثبت نام ‏دوازده میلیون موبایل در سال آینده نیز به تحقق بپیوندد تعداد مشترکان موبایل تا پایان سال 1387 ‏در کشور به چهل میلیون نفر خواهد رسید. مقایسه ضریب نفوذ موبایل (25%) با اینترنت ‏‏(16%) در ایران آیندۀ روشنی را برای سیستم های ارزش افزادۀ پیامک به ارمغان می آورد.‏

بر اساس آمار موجود ضریب نفوذ موبایل در منطقۀ خاور میانه از سایر نقاط دنیا بیشتر است. ‏ضریب نفوذ موبایل در عربستان تا 5 سال آینده به 130% می رسد در حالی که این ضریب در ‏امارات متحدۀ عربی 170 درصد و در فرانسه به 84% رسیده است. ‏

 

دستت درد نکند مرجان خانم! ‏

‏”نرگس” نویسنده نامه ای خطاب به مرجان ساتراپی، کارگردان فیلم انیمیشن پرسپولیس است:‏

سلام مرجان خانم، دستت درد نکند. از دیدن فیلم پرسپولیس خیلی لذت بردم. بیش از همه صداقتت ‏درروایت مرا خوشحال کرد. نه که بگویم هر چه گفتی حقیقت مطلق بود. اینکه نشان دادی همه‌ ‏دریافتت از محیط اطراف‌ بوده‌. اینکه اصرار نکردی بگویی ایران تنها همان‌ست که دیده‌ای. ‏اتفاق‌هایی که برا‌ت افتاده را گفتی، بی‌داوری مستقیم. یا حکایت‌هایی که دیگران تعریف کردند، ‏همان گونه.‏

فیلم را که دیدم، آرزو کردم خیلی‌ها بی‌تکلف و خودمحوری دیده‌هاشان را روایت کنند. آن‌ها که ‏رفتند جبهه، بجنگند، حتا. آنها که می‌ریختند تو خانه‌ها شیشه‌های الکل پیدا کنند، یا مهمانیِ جوان‌ها ‏را به‌هم بریزند. یا جوان‌هایی که به جای مهمانی و رقص‌های شبانه، می‌رفتند حسینیه و مسجد، تا ‏صبح نوحه بخوانند و سینه بزنند. همین‌طور آن‌هایی که نه این قدر تندرو بودند در سنت و مذهب، ‏نه آن قدر فراری.‏

 

کی می ره این همه راه رو؟! ‏

‏”حاجی واشنگتن” هم یا توجه به موضوع امکان ثبت نام الکترونیک می خواسته نامزد انتخابات ‏مجلس هشتم شود. اما خیلی زود می فهمد که فهم مسئولین ایرانی از ثبت نام الکترونیک چیست:‏

گفتم انتخابات، یاد انتخابات مجلس خودمون افتادم. چند روز پیش در یکی از سایت های داخلی به ‏لینک “ثبت نام اینترنتی داوطلبان نمایندگی مجلس” برخورد کردم. پیش خودم گفتم حالا که ثبت نام ‏اینترنتی است، بد نیست ما هم یک امتحانی کنم و ببینم که تائید صلاحیت می شم یا نه؟! ‏

اما وقتی به سایت ستاد انتخابات مراجعه کردم، دیدم منظورشون از ثبت نام الکترونیک، پرینت ‏گرفتن از فرم ثبت نام است. وگرنه برای خود ثبت نام حتما باید حضوری مراجعه کرد. کی می ره ‏این همه راه رو!‏

 

زنان اصلاح طلب، بیش از دیگران شکست خورده اند

سمیه توحیدلو در “بر ساحل سلامت” از موضوع عدم استقبال زنان برای ثبت نام در مجلس هشتم ‏چنین نتیجه می گیرد:‏

از مدتی پیش مجموعه ای از زنان اصلاح طلب فعالیت خود را برای کسب 30 درصدی کرسی ‏های نمایندگی توسط زنان، آغاز کرده بودند. آنچه در خبرها شنیده می شد تلاش ایشان برای ‏راضی نمودن بزرگان اصلاح طلب برای قراردادن 30 درصدی زنان در فهرستها بود. تا بدینجا ‏کار خوبی بود. اعتقاد دارم با توجه به سهم بیش از پنجاه درصدی زنان در جامعه و همچنین ‏افزایش سواد و توانمندیهای زنان، می توان زنانی شایسته را برای تکیه دادن به کرسیهای سبز ‏مجلس انتخاب کرد. ‏

اما حالا که ثبت نام به اتمام رسیده، فکر می کنم زنان اصلاح طلب در خواست خود، پیش از بقیه ‏گروه ها شکست خورده اند. شکستی که برآمده از نوع برخورد و مواجهه ایشان با مسایل زنان در ‏جامعه است.‏