عبدالله نوری، وزیر کشور دولت اصلاحات، در دیدار با اعضای شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران، گفته است که میان جنبش سبز و جنبش اصلاحات همپوشانی وجود دارد و محور این دو حرکت، قانون اساسی است. به گفته وی “اصلاحطلبان به حکومت اعتماد ندارند همان طور که حکومت به جریان اصلاحات اعتماد ندارد”.
نوری در این دیدار با اشاره به انتخابات ریاستجمهوری پیش رو و تلاش اصلاحطلبان برای حضور در آن، گفته است: “نوع عمل و برنامه حاکمیت نشان میدهد هنوز برای رجوع به جریان اصلاحات ضرورتی احساس نمی کند و همچنان به پشتوانه قدرتی که در دست دارد از تریبونهای مختلف و ابزار و رسانه های گوناگون با شگردهای غیر اخلاقی جریان مردمی اصلاحات و جنبش سبز و بزرگان آن را مورد اتهام و هجمه های سنگین قرار می دهد. در این فضای غبارآلود و مسموم، اصلاح طلبان برای خنثی شدن ترفند جریان تخریبی مقابل که هدف اصلی آن تقویت فضای انفعال، بی عملی و محافظه کاری در میان جبهه اصلاحات می باشد، باید با دوری از فعالیت های فردی با تدبیر بیشتر و جمع بندی دقیق تر بدون حب و بغض، موضع مناسب تری اتخاذ نمایند و واقع بینانه تر به مسایل نگاه کنند و با تقویت تصمیمات گروهی و برآمده از خرد جمعی تلاش و کنش خود را هوشمندانه تقویت و ارتباط با بدنه اجتماعی را افزایش دهند”.
نوری همچنین با اشاره به برخی موضعگیریها، به انتقاد از “مواضع افراطی” پرداخته که به نظر وی بر مبنای “منطق قهرمان بازی و قهرمان سازی” است: “چه مجیز حکومت گفته شود چه در تمجید براندازان صحبت شود، نتیجه ای عملی برای بهبود معیشت و زندگی مردم و ارتقاء حقوق مدنی و کرامت انسانی آنها ندارد. اگر بگوییم اساس جمهوری اسلامی مشکل دارد و دیگر قابل اصلاح نیست و گروهی تشویق مان کنند و از ما خوششان بیاید، چه نتیجه ای به دست میآید؟ آیا مشکلات گوناگون مردم حل می شود؟ موضع تند و افراطی گرفتن جز این که عده ای ما را قهرمان بدانند و سازشکار نخوانند خاصیت و ارزش دیگری ندارد. به جای کوشش برای قهرمان شدن در نزد افکار عمومی به این بیندیشیم که سخنان و اقدامات ما چه تاثیری در بهبود وضعیت مردم و آتیه کشور دارد.”
عبدالله نوری، در چند ماه گذشته، با گروههای مختلف سیاسی دیدار داشته و در عرصه سیاسی فعالتر شده است. وی در سال ۸۷ از سوی سازمان ادوار تحکیم وحدت، به عنوان کاندیدای انتخابات مطرح شد، اما حاضر به ثبت نام در انتخابات نشد. نوری پس از آزادی از زندان، کمتر به موضعگیری علنی پرداخته بود.
وی پیش از این نیز به اصلاحطلبان پیشنهاد کرده بود که اقدام به راهاندازی یک “اتاق فکر” کنند. نوری دربارهی پیشنهاد خود٬ چنین توضیح داده بود: “این پیشنهاد بیشتر جهت خروج اصلاح طلبان و بدنه اجتماعی حامی اصلاحات و جنبش سبز از حالت یأس و از هم گسیختگی و تلاش برای برنامه ریزی، بازسازی و انسجام، جهت حرکتی منطقی و منطبق با شرایط موجود می باشد. همچنین این نهاد باید دارای سازوکاری باشد که بتواند همه یا اکثریت جریانات اصلاح طلب را در دل خود جای دهد و به صورت مؤثر از آنها در روند تصمیم گیری استفاده کند”.
وی پیش از این نیز دربارهی برنامهی پیشنهادی خود برای اصلاحطلبان در شرایط فعلی٬ گفته بود: “شکافتن معنای اجرای بدون تنازل قانون اساسی می تواند یکی از مهمترین ابعاد برنامهی اصلاحات در شرایط فعلی باشد”.
به گفته وزیر کشور دوران اصلاحات: “حرفهای کلی و مبهم مشکلی را حل نمیکند، ما باید دقیق و صریح حرف بزنیم، صرف تکرار حرفهایی مثل اینکه دموکراسی خوب است یا آزادی بیان خوب است یا زندانیان سیاسی باید آزاد شوند مشکلی را حل نمیکند. وقتی که یک برنامه و ارادهی سیاسی روشن پشتوانهی این مطالبات به حق نباشد تکرار اینها نتیجهای جز ایجاد یأس و ملال در افکار عمومی ندارد”.
نوری اکنون نیز درباره پیشنهاد خود میگوید: “بعد از جریان انتخابات سال ۱۳۸۸، به دلیل برخورد های صورت گرفته، در میان دوستان اصلاحطلب و جنبش سبز در سطح کشور حالت انفعال و ناامیدی پیش آمده است و باید در حد توان، برای خروج از این حالت تلاش شود. گرچه ممکن است دست اندر کاران امور چنین اجازه ای را ندهند، همانگونه که در پیدایش روحیه یاس و سرخوردگی میان نیروهای اصلاح طلب هم، شرایط حاکم بر فضای سیاسی کشور موثر بوده است. از سوی دیگر ارتباط بین اصلاحات و حکومت نیز با مسائل و دشواری های زیادی روبرو است که به برخی اشاره کرده ام، مثل عدم اعتماد. هم حکومت به جریان اصلاحات اعتماد ندارد و هم اصلاحطلبان به حکومت اعتماد ندارند. شاید یکی از راهها برای برونرفت از وضعیت فعلی ایجاد اعتماد متقابل باشد. گاهی از سخنان و عمل سیاسی برخی از چهره های شاخص اصلاح طلب احساس می شود برای خروج از این بحران بی اعتمادی و به خاطر مصالح ملی و حل مشکلات کشور، آمادگی برای برداشتن گامی در این جهت را دارند، اما تاکنون روزنهای از سوی جریان حاکم باز نشده است. البته واقعیت عمل و کار سیاسی ایجاب می کند که حاکمیت فرصت های به دست آمده جهت گفت و گو و مصالحه با جریان اصلاحات و جنبش سبز که دارای پایگاه گسترده ی اجتماعی نیز می باشند را به سادگی و با غفلت از دست ندهد چرا که شاید تاخیر در این امر فرصت های جریان حاکم را کم تر و کمتر نماید.”
وی در بخشی از صحبتهای خود به بحث رابطه میان جنبش سبز و جنبش اصلاحات نیز اشاره کرد و گفت: “متاسفانه تعریفی روشن از اصلاحات و جنبش سبز ارائه نشده است و معیار و مرزبندی مشخص و مدونی برای اصلاح طلبی و جنبش سبز موجود نیست. از جنبش سبز می توان تعریف اعم یا تعریف اخص کرد. درخصوص جریان اصلاحات هم همین طور است. با این وجود، هم اصلاح طلبان و هم جنبش سبز همراه با رهبران و نخبگان این جریانات مدعی پایبندی به قانون اساسی هستند و شاید بشود همه جریانات منتقد و غیربرانداز را حول محور قانون اساسی شکل داد و منسجم کرد. من فکر می کنم اصلاحات و جنبش سبز هم پوشانی زیادی دارند و محور آنها قانون اساسی است.”
وی پیش از این درباره جنبش سبز و جنبش اصلاحات و رابطه میان آن دو، گفته بود: “جدایی اصلاح طلبان از جنبش سبز از سوی دو گروه مطرح می شود، نخست کسانی که در ذهن خود این جنبش را حرکتی افراطی فرض میکنند که البته با توجه به طیف گسترده ای از افراد و گروه هایی که در این جنبش وجود دارند، نمی توان وجود رفتارهای افراطی را به کل انکار کرد اما متهم کردن کلیت جنبش سبز به افراطی یا براندازانه بودن، داوری نادرستی است. گروه دوم کسانی که تصور می کنند تنها دغدغه اصلاح طلبان بازگشت به قدرت است و آنان را به سازش کاری و مماشات متهم می کنند. این برداشت نیز درست نیست زیرا اصلاح طلبی ضرورتا با کوشش برای ورود به حکومت تلازم ندارد، بلکه ویژگی اصلی آن پرهیز از خشونت و تندروی در ایجاد دگرگونی سیاسی است.”
مدیرمسوول روزنامه توقیف شدهی خرداد تأکید کرد که “قانون اساسی کتاب مقدس نیست”، اما افزود که این قانون “یک دوره بازنگری شد و در خودش هم پیش بینی شده که قابل اصلاح است. البته قابل پیش بینی نیست که در زمان و شرایطی که تصمیم به بازنگری مجدد قانون اساسی گرفته شود الزاما نهادهای مدنی و مدافع حقوق ملت دارای نقش و اثرگذاری بیشتر و پررنگ تری گردد یا بالعکس و این موضوع قابل تامل و دقت است که با گذشت زمان مشخص خواهد شد.”
وزیر کشور دوران اصلاحات با اشاره به طیفبندی گروههای سیاسی در کشور نیز گفت: “جامعه ایران به لحاظ سیاسی، متشکل از طیف های گوناگون است. طیفی وابسته به حاکمیت است که البته همان طیف هم در داخل خود انشعابات گوناگونی دارد. درصد زیادی هم تحت عنوان جریان اصلاحات و جنبش سبز تعریف می شوند. عده محدودی هم زیر تابلوی اصلاحات و جنبش سبز ایستاده اند ولی رفتار و گفتار آنها با تعاریف رهبران این جریان همخوانی ندارد. گروه چهارم هم کسانی هستند که اصلاح جمهوری اسلامی را غیرممکن می دانند و پیگیر راه های منتهی به براندازی هستند. مجموعه ی قریب به اتفاق جریانی که اصلاحات و جنبش سبز را دنبال می کنند و بر مواضع رهبران آن تاکید دارند در دو طیف سوم و چهارم نمی گنجند، گرچه در طرف مقابل، متاسفانه هستند کسانی که تلاش می کنند جریان اصلاحات و جنبش سبز را در طیف مخالف جمهوری اسلامی و برانداز معرفی کنند”.
بحث انتخابات آینده ریاستجمهوری نیز بار دیگر مورد تاکید نوری قرار گرفته است: “انتخابات باید بستری برای انسجام و همگرایی اصلاح طلبان باشد نه واگرایی آنها… انتخابات در صورتی، سازماندهی یک جریان سیاسی را در پی دارد، که آن جریان با تدبیر و تعقل جمعی و یکپارچگی در آن حضور پیدا کند. در بین اصلاح طلبان دیدگاه ها و برداشت های گوناگونی در ارتباط با اصل شرکت در انتخابات و چگونگی آن وجود دارد. به اعتقاد برخی بدون فراهم شدن شرایط انتخابات آزاد، سالم، عادلانه و رقابتی شرکت در آن بی معناست، در حالی که برخی دیگر معتقدند با توجه به فرصت ها و زمینه هایی که انتخابات برای تغییر و اصلاح فراهم می آورد نمی توان از آن چشم پوشی کرد. به هر حال اگر قرار باشد در انتخابات هر شخص یا گروهی دیدگاه و نظر خودش را معیار قرار دهد، نتیجه آن به جای سازماندهی، ناهماهنگی و پراکندگی بیشتر خواهد بود. از این رو در بحث انتخابات مهمترین وظیفه جریان اصلاحات این است که تا حد ممکن براساس یک تصمیم جمعی عمل کنند و انتخابات موجب انشعاب در جریان اصلاحات و جنبش سبز نشود.”
به عقیدهی نوری تصمیم گیری در مورد انتخابات به عهدهی همه ی طیفهای اصلاح طلبان و جنبش سبز است و بر این مبنا این مجموعه باید به یک تصمیم واحد و مشترک در این امر برسد: “برای تصمیم گیری نسبت به انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ و رویکرد جریان اصلاحات و جنبش سبز نسبت به آن، باید در جلساتی با حضور چهره های شاخص و موثر اصلاحات و نمایندگان احزاب و گروه های اصلاح طلب و نخبگان مستقل و کسب نظر عزیزان در حصر جناب آقای موسوی و جناب آقای کروبی و دوستان در حبس، بحث شود و در نهایت نظر اکثریت احزاب اصلاح طلب و شخصیتهای بارز اصلاحات مورد توجه قرار گیرد. اساس بحث نیاز به تامل جدی و اجماع نسبی دارد. اگر اجماع حاصل شود و در تبادل نظر های جمعی به این نتیجه رسیده شود که با حضور در انتخابات می توان بهره برداری مناسب برای کشور داشت، میتوان از این فرصت استفاده نمود لکن همه اینها اما و اگر دارد. نباید بگونه ای انفرادی و جدای از جمع تصمیم گیری نمود و موجب انشعاب در جریان اصلاحات شد که این زیبنده جریان قدرتمند و مردمی اصلاحات نیست. همه باید تلاش کنند که به یک وحدت رویه و وحدت نظر نسبی برسند. در حال حاضر نظرات گوناگونی وجود دارد، برخی دوستان میگویند عجله نداریم و میگذاریم این دوره هم بگذرد، گروهی می گویند مشکلات غیر قابل حلی در کشور وجود دارد و نباید وارد صحنه شد، ویا می گویند جریان اصلاحات نباید تنور انتخاباتی که ابهام های فراوانی در آن هست را برای دیگران گرم کند، بعضی می گویند با شرکت در انتخابات نباید به نحوه عمل حکومت مشروعیت بخشید. در پاسخ گروهی دیگر از دوستان میگویند کشور برای جریان و گروه خاصی نیست و اگر کشور آسیب ببیند، همه آسیب می بینند و اگر تخلفی در انتخابات وجود دارد با مشارکت در انتخابات باید کارهای خلاف را فاش کرد و از بهره برداری از این حق ملی نباید به راحتی گذشت، برخی معتقد هستند فرصت انتخابات با تمامی محدودیت های متصور و حتی غیر قابل تصور آن، فرصتی مطلوب برای جریان اصلاحات است که افزون بر طرح جدی خواسته ها و مطالبات، بر اساس آمار وضعیت کشور را در حوزه های مختلف نقد و بررسی کنند و برنامه های خود را ارایه دهند و شهروندان نیز سخنانی متفاوت از سخنان جریان حاکم بشنوند، معتقد هستند، فرصتی است که جریان حاکم را به پاسخگویی به چرایی معضلات و گرفتاری های موجود جامعه می کشاند و فرصتی است که در صورت مشارکت و فعالیت گسترده احزاب و گروه های مختلف سیاسی در عرصه انتخابات، درصد بیشتری از مردم را درگیر، ناظر و پیگیر فرایند انتخابات و صحت و سقم آن می کند. برخی دوستان استدلال می¬کنند در شرایطی که عزیزان بزرگوار، آقایان کروبی و موسوی و سرکار خانم رهنورد درحصر و یا عزیزان دیگری در حبس هستند در انتخابات شرکت نمیکنیم، در پاسخ گروهی از دوستان می گویند که در همه دنیا در انتخابات شرکت میکنند تا چنانچه برنده انتخابات شدند مشکلات سیاسی و اقتصادی را بر اساس برنامه های خود حل کنند و ایدهها و برنامه های خود را عملی کنند نه اینکه احزاب منتقد از جریان حاکم بخواهند اگر ایدههای ما را عملی کنید و دغدغه های ما را برطرف کنید در انتخابات شرکت میکنیم. به هر حال بحثها زیاد است و باید به یک جمعبندی رسید. البته فعلا بحثها در مراحل مقدماتی است. ولی به نظر می رسد در صورت ایجاد اجماع میان بزرگان اصلاحات و جنبش سبز و گروه های مختلف اصلاحطلب و جمع بندی در خصوص حضور و شرکت در انتخابات و معرفی یک چهره مقبول و دارای شاخصه های یک اصلاح طلب مردمی، قدرتمند و سیاستمدار به عنوان کاندیدای جریان اصلاحات و جنبش سبز، چنانچه برای مردم توضیح داده شود که برای اصلاح امور و تغییر فضا و بهبود وضع مردم و دفاع از حقوق ملت باید در انتخابات حضور پیدا کرد و از این حق مسلم و قانونی نباید به سادگی چشم پوشی کرد، مردم نیز همراهی خواهند کرد و این حضور و همراهی می تواند به اثر گذاری و نهایتا پیروزی بیانجامد.”
عبدالله نوری در ادامه سخنانش ضمن انتقاد از جو یأس و انفعال، خواهان ارتباط مستمر اصلاح طلبان با جامعه شد: “برخلاف برداشت کسانی که تصور می کنند قدرت در دست حکومت ها است، دارندگان اصلی قدرت مردم اند، بنابراین موفقیت هر جریان سیاسی وابسته به نوع ارتباط و تعاملی است که با جامعه و مردم دارد. در خصوص انتخابات ابتدا تاکید می کنم برخورداری از انتخابات سالم، آزاد و رقابتی از حقوق مسلم و خدشه ناپذیر تمام مردم است و با تهدید و حتی وضع قانون این حق را نمی توان محدود و تضییع کرد. نکته بعدی اینکه بخش هایی از جریان و تفکر حاکم با هرگونه فعالیت، عمل سیاسی و حضور موثر اصلاح طلبان و جنبش سبز در هر سطحی مخالف می باشند و فعالیت و حضور جدی اصلاح طلبان در عرصه هایی چون انتخابات را مخل برنامه و استراتژی خود می دانند و به همین دلیل از انفعال اصلاح طلبان استقبال می کنند و ممکن است برای آرامش سیاسی خود این تفکر را تشویق کنند و شرایط را برای هر تلاش و فعالیتی سخت و پر هزینه نمایند. من براین باور هستم اصلاح طلبان و جنبش سبز باید با عمل سیاسی و فعالیت مستمر و مداوم خود در عرصه های گوناگون، معادلات کسانی که حضور خود در عرصه های مختلف را، در بی عملی، ناامیدی و یاس از اصلاحات می دانند، برهم بزنند. فرایند انتخابات یکی از مهم ترین عرصه های فعالیت و تلاش می باشد و به نظر می آید بخش هایی از جریان مقابل از عدم حضور و بی عملی اصلاح طلبان در فرایند انتخابات استقبال می کنند و برای آنها آرامش فکری به همراه می آورد. در مجموع معتقد هستم فواید حضور پرشور اصلاح طلبان درانتخابات سال 1388، که منجر به روشنگری های بسیار و آگاهی های فراوان مردم و جامعه نسبت به وضعیت کشور شد، از عدم حضور آنها در انتخابات مجلس نهم بیشتر بوده است. درشرایط کنونی این جریان اصلاحات است که باید ارزیابی فایده هزینه کند و برای حضور و عدم حضور خود تصمیم بگیرد.”
عبدالله نوری، که خود سه سال را در دوران اصلاحات در زندان گذراند، در ادامه با طرح این سوال که “چنانچه اولویت و محور فعالیت جریان اصلاحات و جنبش سبز رفع مشکلات مردم و کشور باشد، آیا آقایان موسوی و کروبی و زندانیان سیاسی در شرایط حصر و حبس اولویتی غیر از این دارند؟”، افزود: “در زمان دولت اصلاحات مرحوم آیت الله العظمی منتظری سال ها در حصر بودند، آیا اصلاح طلبان فعالیت اصلاحی و تلاش سیاسی و انتخاباتی خود را تعطیل و مشروط به رفع حصر و یا آزادی زندانیان سیاسی کردند؟ آیا اصلاح طلبان ازحضور در اداره کشور و جامعه و فعالیت های سیاسی، اجتماعی کنار رفتند؟ در حال حاضر بسیار مهم است که هر چه در توان داریم تلاش کنیم تا عزیزان بزرگوار آقایان کروبی، میرحسین موسوی و خانم رهنورد و زندانیان سیاسی آزاد شوند. با وجود این تاکید بر این موضوع به گونه ای نباشد که فرصت های موجود برای فعالیت سیاسی را از بین ببرد و به تعطیل اصلاحات بیانجامد و آن را در بن بست قرار دهد که بن بست در گفتمان اصلاحات راه را برای جریانات تند و افراطی حاکمیت و یا در طیف برانداز هموار می کند.”
عبدالله نوری در ادامه این بخش از سخنانش افزود: “در شرایط کنونی اولویت اصلاح طلبان باید رفع مشکلات و معضلات مردم و کشور و نجات ایران از بحران های پیش رو باشد. باید جمع بندی معقول و غیر احساسی و هوشمندانه داشته باشیم. آنچه اهمیت فراوان دارد این است که خواست واقعی مردم، مصلحت کشور و منافع ملی و اولویت فعالیت اصلاح طلبان بدرستی تبیین شود. در این مسیر البته باید نظرات آقایان موسوی، کروبی و زندانیان سیاسی را هم داشته باشیم. حال اگر جبهه اصلاحات و جنبش سبز به این نتیجه رسیدند که باید در فرایند انتخابات شرکت کرد، جامعه را باید براین تصمیم قانع کرد. اما اگر اجماع بر عدم شرکت بود باز دلایل و منطق آن را شفاف برای مردم توضیح دهند. هرگونه جمع بندی باید معقول و با تدبیر و حاصل خرد جمعی باشد و نه اسیر احساسات و حالات عاطفی و برآمده از تصمیمات انفرادی و یا نظر گروهی خاص.”
وی در پایان با طرح این سوال که مسائل خاص اصلاح طلبان چه قدر برای مردم موضوعیت دارد، گفت: “مهمتر از مسائل خاص اصلاحات و جنبش سبز، مسائل و گرفتاری های مردم است. به اعتقاد من در شرایط کنونی اولویت برای مردم رفع معضلات در تامین معیشت خانواده، بهبود وضعیت اقتصادی و برخورداری از امنیت واقعی در سطح جامعه است. اگر صبح تا شب برویم داخل ده تا صف و یا در فضاهای عمومی دیگر مثل تاکسی، مترو، اتوبوس یا مراکز درمانی و آموزشی، واقعا درد دل چند نفر راجع به مسائل اختصاصی اصلاح طلبان و جنبش سبز است و چند نفر راجع به مسائل و مشکلات و گرفتاری های روزانه زندگی صحبت می کنند؟ به نظر می رسد، بیشتر، باید حل مسائل و مشکلات عموم مردم در سطح کشور برای جریان اصلاحات موضوع اصلی باشد نه گرفتاری های خاص خودشان، اگر چه مسایل خاص جریان اصلاحات نیز مورد توجه قشر وسیعی از جامعه است و به این مسایل هم باید پرداخته شود اما اصلیترین مسالهای که باید مورد توجه جریان اصلاحات قرار بگیرد، دفاع از حقوق مردم در حوزه های معیشتی و اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، امنیتی، بهداشتی و سیاسی است. جریان اصلاحات باید به طور جدی با بهره گیری از کارشناسان فرهیخته و مجرب به گونه ای علمی و دقیق به مبحث اقتصاد بپردازد و با بیان مشکلات کشور در بخشهای گوناگون اقتصاد، جهت رشد و توسعه کشور و کاهش آلام و احقاق حقوق مردم، راه حل های واقع بینانه خود را ارایه دهد.”