سرنوشت دین و حکومت را از هم جدا کنید

نویسنده

» نامه فعالین ایرانی به راشد الغنوشی

شیرین عبادی-برنده ایرانی جایزه صلح نوبل همراه با چند فعال سیاسی و مدنی با ارسال نامه ای به راشد الغنوشی، رهبرحزب النهضه تونس،مصطفی عبدالجلیل رییس شورای ملی انتقالی لیبی و اعضایی این شورا، نگرانی خود را از سخنان عبدالجلیل مبنی بر اینکه قانون اساسی جدید لیبی بر مبنای شریعت اسلامی خواهد بود و قانون منع چند همسری در این کشور لغو می شود، ابراز داشتند.

 این نامه با تهنیت به مناسبت “پیروزی ملتهای سرافراز تونس، مصر و لیبی در حرکتهای آزادیخواهانه و توفیق در سرنگونی دیکتاتوری های حاکم بر آن کشورها” آغاز شده و چنین ادامه یافته: راه سخت تر در پیش است وآن تلاش برای استقرار حکومتی است که سرانجام آن به استبداد و دیکتاتوری منتهی نشود. ملت عزیز تونس طعم اولین انتخابات آزاد را چشید وملتهای مصر و لیبی در انتظار برگزاری انتخابات آزاد و سالم به سر می برند تا سرنوشت خویش را از رهگذر آن تعیین کنند و این همان چیزی است که ما آرزومندیم در کشورمان ایران نیز تکرار شود.

در بخش دیگری از این نامه می خوانیم: در این نامه کسانی با شما سخن می گویند که سالیانی دراز در عرصه اندیشه دینی فعال بوده و نیز از کوشندگان جامعه مدنی و حقوق بشرند. هر یک در طول سی و سه سال عمر جمهوری اسلامی تجربه اندوخته و در راه مبارزه با کژیها وانحرافات مرارتها چشیده و در عین حال عبرتها آموخته اند. سخنان اخیر منسوب به برادر عبدالجلیل هنگام اعلام آزادی کشورلیبی آنجا که گفتند قانون اساسی جدید لیبی بر مبنای شریعت اسلامی خواهد بود و یا شخصا لغو قانون منع چند همسری را در آغاز آزادی لیبی اعلام کردند موجب نگرانی دوستان آزادی خواه و دموکرات و مسلمان شما از جمله امضا کنندگان این نامه شد و لذا با احساس همبستگی و به دلیل تأثیر متقابل سرنوشت ملتهای منطقه بر یکدیگر برآن شدند نامه حاضر را نگاشته و پاره ای از آموخته های برآمده از تجربیات خود را صمیمانه با شما در میان بگذارند باشد که دیگر ملتهای ستم کشیده، اشتباهات را دوباره تجربه نکنند، مبادا آنچه که بهار عربی خوانده می شود زود به پاییزی سرد و زمستانی سخت و یأس آور تبدیل شود.

نویسندگان این نامه افزوده اند: ملت بزرگ ایران نیز پس از عبور از جنبش ناتمام مشروطه خواهی و قانون طلبی در1905 خود حدود هفتاد سال برای دستیابی به آزادی و حقوق انسانی خویش کوشید و متحمل هزینه های بسیار شد تا با انقلاب 1979 موفق شد رژیم مستبد پادشاهی پهلوی را ساقط کند و بر ویرانه های آن نظام نوین با صبغه اسلامی به نام «جمهوری اسلامی» بنیاد نهد. اما متأسفانه نظام جدید به دلایلی چند نتوانست به نهادینه کردن آزادی و رعایت حقوق انسانی مطلوب موفق شود. شاید یکی از این دلایل عدم تأمل کافی در استقرار رژیم جدید بود. ملت مسلمان ایران بر اساس وعده های رهبران دینی درجریان انقلاب، همه آرزوهای خود را در حکومت دینی جستجو می کرد، اما سی و سه سال تجربه تلخ و ناگوار نشان داد که چون دین و حکومت و قدرت در هم آمیخت، به صورت گریز ناپذیری دین به ابزاری در دست صاحبان قدرت بدل می شود. این را تاریخ نظام های مذهبی و متکی به دین بارها نشان داده است. چرا که به گواهی تجارب تاریخی “حکومت دینی” به زودی به “دین حکومتی” تبدیل می شود و این تبدل در فرجام یعنی تباهی دین و حکومت و دنیای مردم. برادران ودوستان عزیز! بی گمان آگاهید که اداره امور یک کشور و پاسخگویی منصفانه به خواسته های یک ملت با همه تنوع و گوناگونی که در عقاید و اندیشه های آن وجود دارد، دارای اقتضائاتی است که جز با رعایت آنها نمی توان حکومتی پایدار وکشوری آباد بنا کرد؛ به گونه ای که مردم در سایه آن با آزادی واحساس امنیت و در پناه عدالت زندگی کنند. در طول تاریخ بارها حکومتهایی بنام دین بنا شده اند، اما هیچیک نتوانسته اند به دین اعتبار و به انسان سعادت و آسایش ارزانی کنند. چرا که همواره، حاکمان عملا دین را به زعم و رأی خویش تفسیر کرده و اراده و اندیشه شخصی و چه بسا خودکامانه خود را بر مردمان تحمیل نمودند. ملت ایران هنگام استقرار جمهوری اسلامی متأسفانه به تجربه های گرانبهای تاریخی وقعی ننهاد و گمان کرد که رهبران دینی او راه را می شناسند و می توانند به شیوه ای متفاوت از گذشتگان آنرا بپیمایند. بودند و هستند کسانی که روزی مدافع حکومت دینی بودند اما تجربه به آنان آموخت که این راه را سرانجامی خوش نیست.

در بخش پایانی این نامه خطاب به«خواهران و برادران تونسی و مصری و لیبیایی»آمده است: این گزارش کوتاه از تجربه ما برای این است که به شما بگوییم خوشبختانه این فرصت برای شما فراهم است که نه فقط ازتجربه های دور تاریخی، بلکه از تجربه های نزدیک و در دسترس و قابل مشاهده همچون جمهوری اسلامی درایران عبرت بگیرید. به شما صمیمانه توصیه می کنیم که سرنوشت دین و حکومت را از آغاز از یکدیگر جدا سازید تا حداقل در صورت عملکرد نادرست مسئولان، مردم دین را مسئول بدبختیهای خود نشناسند. دراستقرار رژیم جدید و ترسیم ساختار آن و تدوین قانون اساسی خود دقت و تأمل کافی مبذول دارید تا قدرت در دست فرد و یا گروهی خاص متمرکز نشود، و حق طبیعی و الهی اعمال اراده و اختیار بندگان خدا بر سرنوشت خود از آنان سلب نگردد و حقوق اقلیت ها نیز رعایت گردد و به هرحال نسلهای آینده نیز بتوانند باکمترین هزینه بر سرنوشت خویش مسلط شوند. برای تحقق حکومت خوب راهی جز این نیست که دولت در هر حال باید متکی به آرای مردم باشد، تفکیک و تعادل قوا رعایت شود، آزادی مطبوعات و احزاب و نهادهای مدنی به عنوان حافظان دموکراسی تأمین گردد. روشن است که امروز مردمان خود را “شهروند” می شناسند نه “رعیت” که بتوان با مفاهیمی چون “الراعی و الرعیه” و یا “دارلاسلام” و “دارالکفر” مناسبات نوین و حقوق شهروندی و “جامعه مدنی” را توضیح داد. هر چند روشن است که حرمت و حریم دین و شریعت در جای خود محفوظ خواهد بود و حتی مسلمانان از طریق نهادهای مدنی و احزاب سیاسی می توانند در قلمرو جامعه مدنی و سیاست عامه فعال باشند. نفی حکومت مذهبی به معنای خلع حقوق مدنی و دموکراتیک شهروندان مسلمان و یا پیرو هر دینی دیگر نیست. نکته مهم این است که از همین آغاز و در سپیده دم پیروزی جان و مال و آبروی انسانها را محترم شمرده، و به ویژه در مجازات خاطیان و حتی جنایتکاران رژیم گذشته از مسیر انصاف و عدالت خارج نشوید و به ملت خود از همین آغازعملا بیاموزید که از کینه و خشونت و انتقام جویی دوری گزینند تا صلح وآشتی در کشوربه بار نشیند. آنچه بر معمرالقذافی رهبر مستبد لیبی و برخی همراهانش در آخرین لحظه به دست انقلابیون گذشت، نه با اصول اسلامی و نصوص قرآنی سازگار بود و نه با آزادی خواهی و دموکراسی طلبی و حقوق بشر. مسئولیت پذیری نخبگان سیاسی و روشنفکری و فعالان جامعه مدنی از شرایط مهم به بار نشستن درخت مبارک آزادی و عدالت و دموکراسی و حقوق بشر است. نیروهای انسانی مجرب و متخصص خود را ارج نهید و هر کاری را به اهلش بسپارید. این راز ماندگاری دولت و مایه آبادانی مملکت و از لوازم رعایت حقوق و اجرای عدالت و انصاف است.

قوانینی را که محصول تجربه و تخصص است به راحتی با قوانین شتاب زده عوض نکنید که این کار ثمره ای جز بی ثباتی و بی عدالتی در پی ندارد.در رفع تبعیض ازهمه آحاد ملت خود به ویژه زنان که نیمی از جمعیت هر ملتی هستند و تحقق برابری حقوق آنان با مردان بکوشید و اجازه ندهید تا تبعیض که محصول جهل بشر است در جامعه شما قانونی و نهادینه شود و یا کسانی تبعیضات را با اسلام توجیه کنند که این کار هم ظلم به انسانهاست وهم اجحاف به اسلام.تجربه و عقل به ما می آموزد که آزادی و عدالت و حقوق بشر بدون رفاه نسبی و امکان زندگی شرافتمندانه برای آحاد ملت ممکن نیست و حداقل ابتر است. طبق اطلاعات منتشر شده یکی از انگیزه های بنیادین در خیزش های بهار عربی فرودستی اکثریت مردم و بیکاری و فقر بخش قابل توجهی از مردمان است. از این رو پیروزی شما زمانی کامل خواهد شد که این مردمان تهیدست و انبوه جوانان بیکار به کار و زندگی انسانی در خور دست یابند.

بی تردید شما از تأثیر پیروزی ملت و به ویژه کیفیت نظام سیاسی جدید خود بر حرکتهای آزادیخواهانه دیگر ملتهای منطقه همچون سوریه و یمن و بحرین آگاهید. امیدواریم شما با استقرار حکومتهایی دموکراتیک و آزاد مشعل دموکراسی وآزادی رادر منطقه بیفروزید و آغازگر تحولاتی نوین و مترقی در جهان اسلام باشید.

پیامبر اسلام فرموده است، هر آنچه را که بر خود نمی پسندید بر دیگران نیز مپسندید و آنچه را که بر خود روا می دارید بر دیگران نیز روا دارید. ما تحقق آنچه را که باشما درمیان نهادیم برای کشور خود و کشورهای شما آرزومندیم و پیروزی شما را دردسیابی به این آرزوهای بلند پیروزی خود می دانیم.

دیگر امضا کنندگان این نامه عبارتند از: عبدالعلی بازرگان- قرآن شناس و فعال سیاسی و مدنی،حسن یوسفی اشکوری-پژوهشگر دینی و محقق تاریخ اسلام،احمد و محمود صدری، جامعه شناس-،رضا علیجانی-روزنامه نگار وصدیقه وسمقی-دانش آموخته فقه و شریعت.