محمود سرابی
مهدی عربشاهی از دانشجویان فعال در انجمن اسلامی و از اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت است. او از جمله دانشجویان ستاره دار است:دو ستاره. وفقی در مقطع کارشناسی ارشد مدیریت تکنولوژی دانشگاه علامه طباطبایی د س می خواند که با این محدودیت ها مواجه شد. مصاحبه با او در مورد روز دانشجو و جریان های دانشجویی است.
به نظر شما تحکیم در چه وضعیتی قرار دارد؟ منظورم این است که آیا به همین صورت قادر به ادامه ی راه است؟
دفتر تحکیم وحدت در چند سال اخیر و پس از اعلام سیاست دوری از قدرت، وارد دوران جدیدی از فعالیتهای خود شده است؛ دورانی که پیوند این تشکل با حاکمیت و قدرت قطع شد و به دنبال آن فشارهای فراوانی بر این مجموعه وارد شد. این روزها شاهد انحلال تعداد زیادی از انجمنها، جلوگیری از برگزاری برنامه و حتی نشستهای تشکیلاتی تحکیم در داخل دانشگاهها هستیم. به نظر می رسد ادامه مسیر در دوران جدید، تنها با شکل گیری فرهنگ سازمانی متناسب با این فضا امکانپذیر خواهد بود. فرهنگ جدید در واقع شامل نگرشی است که در آن عدم وابستگی به بودجه و مجوز حاکمیت یک ارزش تشکیلاتی است که در سالیان اخیر با پوست اندازی مجموعه چنین اتفاقی رخ داده است.
برخی معتقدند تحکیم در یک دو راهی سرنوشت ساز یا همان دو راهی دوره ی گذار قرار دارد؛ نظر شما در این مورد چیست؟
دوراهی سرنوشت ساز تحکیم همان دوگانه استقلال یا وابستگی به حاکمیت بود که گمان می کنم مجموعه فعالان انجمنهای اسلامی تا حدود زیادی انتخاب خود را کرده اند و با وجود آگاهی به دشواریهای مستقل بودن ترجیح داده اند به گونه ای فعالیت کنند که کمترین وابستگی را به مدیریت دانشگاهها و دولتمردان داشته باشند. در این راه هزینه های فراوانی چون زندان، محرومیت از تحصیل، انحلال تشکلها و توقیف نشریات پرداخته شده و با وجود تمام این موانع فعالان دانشجویی در پیگیری آرمانها و اهداف خود مصمم تر شده اند.
به نظر شما چه چیزی بیشتر از همه جنبش دانشجویی را تهدید می کند. منظورم هر تهدیدی به جز فشار حاکمیت است؟
جدا از فشارهای روزافزون حاکمیت بر فعالیتهای دانشجویی، شاهد تلاش برخی احزاب و گروههای سیاسی برای موازی سازی در دانشگاه هستیم. گروههایی که از دانشجویان انتظار دارند تا نقش پیاده نظام را برای آنها ایفا کنند و این روزها با مایوس شدن از دفتر تحکیم، به دنبال آن هستند که با دخالت در مسایل دانشگاه برای خود جای پای محکمی در آنجا ایجاد کنند. از سوی دیگر برخی از فعالان دانشجویی به جای اینکه به اثبات خود و تواناییهای خود بپردازند تلاش می کنند تا با نفی دیگران به ایجاد هژمونی در جنبش دانشجویی دست یابند که به نظر می رسد این مساله نیز یکی از آسیب های پیش روی جنبش دانشجویی است.
آیا جنبش دانشجویی جاده صاف کن احزاب است؟ چرا؟
دانشجویان در برهه ای از زمان بیشتر رویکرد حزبی داشتند و حتی دفتر تحکیم وحدت گاهی در قامت یک حزب تمام به ارائه لیست انتخاباتی می پرداخت. اما این روزها با نقد گذشته خود تلاش داریم تا ضمن حفظ ارتباطی سالم و مناسب با احزاب سیاسی از موضعی برابر با آنها برخورد کنیم. در این راه دانشجویان به انتقال مطالبات مردم به احزاب می پردازند. همچنین استفاده از تجربیات و نظرات فعالان خوشنام و توانا می تواند در پویایی جریانات دانشجویی موثر باشد. البته آنهایی که دانشجو را جاده صاف کن احزاب می خواهند به زودی در می یابند که دانشجویان دیگر به سادگی خام آنها نخواهند شد.
فکر نمی کنید مساله ی روی آوردن دانشجویان به چپ روی به علت این است که تحکیم وحدت و انجمن اسلامی نمی توانستند پاسخ های مناسبی به مسایل مختلف در زمان لازم بدهند؟ به هر حال دلیل تو در این مورد چیست؟
البته من تصور نمی کنم که بخش زیادی از دانشجویان گرایشات مارکسیستی داشته باشند، اماتکثر درونی جریانات دانشجویی امری طبیعی است و بنا نیست که همه فعالان در یک تشکیلات واحد سازماندهی شوند. در واقع تلاش ما بر این است که با وجود همه محدودیت ها، چتری برای دانشجویان دموکراسی خواه و مدافع حقوق بشر باشیم که در این راه به طور نسبی موفق بوده ایم. البته با وضعیت ایده آل فاصله داریم، اما همه تلاش ما معطوف به برطرف کردن مشکلات و سازماندهی صحیح تر دانشجویان دموکراسی خواه است.
شما جنبش دانشجویی را تا چه حد تاثر گذار در جامعه می دانید؟
تاثیر گذاری دانشجویان بر جامعه علاوه بر توانمندی داخلی جنبش دانشجویی، تابعی از آمادگی جامعه نیز هست. شرایط فعلی ایران به دلیل یاس فراگیر ناشی از شکست جنبش اصلاحات، آمادگی چندانی برای پیشبرد پروژه های تحول خواهانه ندارد و نیازمند گذر زمان است تا دوباره توجه مردم به عرصه سیاست جلب شود. با این حال دانشگاه آرام آرام در حال تبدیل شدن دوباره به گروه مرجع است و حتی در این شرایط هم به دلیل گستردگی حوزه اثر فعالان دانشجویی توانایی تاثیر گذاری بر جامعه را دارد.
برخی معتقدند جنبش دانشجویی فقط در طبقه ی الیت جامعه نفوذ دارد و عموم از آن بی خبرند به همین علت هیچ کسی در کلیت جامعه از بازداشت و یا آزادی دانشجویان دلگیر و یا خوشحال نمی شود؟ نظر خود شما چیست؟
این موضوع در شرایط کنونی ایران تا حدود زیادی صحیح والبته طبیعی است. این روزها نه فقط دانشجویان بلکه روشنفکران، سیاستمداران، نویسندگان و… نیز نفوذ قابل توجهی در جامعه ندارند و این ویژگی دوره های انقباض سیاسی است. دورانی که مردم امید چندانی به اثربخشی تلاش در عرصه سیاست ندارند و ماشین سرکوب حاکمیت به سختی در برابر هر حرکتی می ایستد و گفتمان فراگیری برای بسیج همگانی عامه مردم وجود ندارد.
آیا دانشجو تا کنون توانسته راهکار های مناسب و یا استراتزی و تاکتیک لازم را برای مبارزه با فشار حاکمیت به کار گیرد؟
بهترین راه سازگار شدن با فضای جدید و یادگیری چگونگی کار در این دوران است. همین که دانشجویان خود منابع مالی فعالیتشان را مهیا می کنند و دیگر ترس چندانی از زندان و محرومیت ندارند؛ این مسئله باعث مقاوم شدن هر چه بیشتردر برابر این فشارها شده است.
اینکه اکنون تنها صدایی که برمی خیزد صدای دانشجویان است، برای توجیه کارها و اقدامات دانشجویی کافی است؟
چاره ای نیست که در دوران خاموشی روشنفکران، دانشجویان به عنوان زبان گویای جامعه به بیان مطالبات خود و سایر اقشار جامعه بپردازند. البته این مساله نباید باعث این شود که فعالیتهای دانشجویی نقد نشود. دانشجویان که خود بزرگترین منتقد حکومت، مردم و حتی سنت های جامعه هستند باید از نقد شدن خودشان هم استقبال کنند.
نظرشما در مورد اینکه حرکتهای دانشجویی “کارناوالیزه” شده است و مثلا در هر تجمعی حاضران دست در دست هم ”سر اومد زمستون” رامی خوانند چیست؟
البته شاید اعتراضات و برنامه های دانشجویی به لحاظ شکلی حالتی یکنواخت پیدا کرده باشد و این مساله نیاز به نوآوری بیشتری دارد. بخشی از این موضوع هم ناشی از کم توجهی هنرمندان به فعالیتهای دانشجویی است. جنبش دانشجویی در 10 سال گذشته روزهای پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشته، اما متناسب با آن خبری از شعر و موسیقی و فیلم درباره این جنبش اجتماعی نبوده ایم. به طور مثال هنوز سرودی جایگزین یار دبستانی نشده است.
آینده را از آن چه می دانید؟ از آن دفتر تحکیم وحدت و یا تشکلی فراگیر تر؟
فضای ایده آل ما شرایطی است که در آن همه افراد بتوانند متناسب با هویت و نگرش خود آزادانه تشکلهای دانشجویی را شکل دهند. در چنین حالتی، رقابت درونی تشکلهای دانشجویی بازتابی از واقعیات جامعه خواهد بود و البته بخش بزرگی از دانشجویان در مطالبه حقوق صنفی خود متحد خواهند بود. اما تا آن روز تصور می کنم که دفتر تحکیم وحدت می تواند پناهگاه مناسبی برای دانشجویان دموکراسی خواه باشد و بخش نسبتا بزرگی از دانشجویان فعال را نمایندگی کند. هرچند که این نافی تکثر درونی جنبش دانشجویی نیست و ما به تلاشهای همه جریانهای منتقد دانشجویی احترام می گذاریم.