تیرگی روز افزون روابط ایران و حماس

نویسنده
نازنین کامدار

» تُرَک در محور جهاد

سوریه متحد اصلی ایران در منطقه، روزهای دشواری را سپری می کند. با این حال در ایران هر گونه خبری پیرامون تحولات داخلی و البته منطقه ای این کشور کاملا سانسور می شود. تحولاتی که با خروج حماس از سوریه وارد مرحله تازه ای شد و هم اکنون به تیرگی روابط ایران با تشکیلاتی انجامیده که سالهاست در تبلیغات داخلی به عنوان محور مقاومت فلسطین معرفی می شود.

 در ابتدا خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی حماس و بلندپایه ترین مقام این تشکیلات از دمشق خارج شد و سپس در برابر نگاه متعجب حکومت ایران با محمود عباس، رهبر جنش فتح و رئیس تشکیلات خودگردان در کرانه باختری، دیدار و صلح کرد. صلحی که دوحه انجام شد و البته به هیچ وجه خواسته مقامات تهران نبود و موجب شد تا روزنامه کیهان در سرمقاله خود با عنوان “گرگ و میش مذاکرات عباس- مشعل” خالد مشعل را به همکاری با سرویس های اطلاعاتی اسرائیل متهم و به جای وی اسماعیل هنیه را مرد شماره یک حماس معرفی کند.

کیهان نوشته بود: “نباید کمترین تردیدی در این داشت که همان سران فاسد عربی که با اهرم کمک مالی، ساف و خودگردان را به لجن زار تبدیل کرده و حیثیت فلسطینی ها را پیش پای جلادان صهیونیست قربانی کردند از مدت ها قبل به سراغ حماس و جهاد و گروههای، جهادی تابعه آنان رفته و درصدد تکرار نسخه عرفات برای رهبران این نیروها برآمده اند طبعاً در این میدان آن دسته از رهبران گروههای جهادی که از «میدان» دورتر بوده و دیپلمات تر بوده اند، بیشتر در معرض وسوسه های سران عرب و عملیات نفوذ قرار داشتند. این موضوعی پنهان نیست اگر نگاهی به لحن های رهبران مستقر در غزه و رهبران مستقر در کشورهای همجوار فلسطین بیاندازیم، این تفاوت را درمی یابیم. شاید این دوگانگی و این تجربه به این موضوع برگردد که کار جهادی و کار دیپلماتیک را دو گروه مجزا بعهده گرفتند و در همان حال آنکه دیپلماسی را تجربه کرد به نقطه لزوم هماهنگ شدن با جبهه عربی رسید و آنکه در میدان بود، نتایج مبارک در میدان بودن را لمس کرد و بر آن، بعنوان تنها راه آزادی فلسطین تأکید کرد. بی جا نیست که اسماعیل هنیه علیرغم آنکه 5 سال محاصره ظالمانه غزه را با گوشت و پوست خود لمس کرده و تلخی های آن را چشیده است با نگاه به گشایش نسبی امروز، با صراحت می گوید ما از شرایط شعب ابی طالب خارج شده و در شرایط بدر و خیبریم و تحقق استراتژی آزادی فلسطین از بحر تا نهر را در چند قدمی می بیند اما هم زمان بعضی که اصلا در میدان نبوده اند احساس خستگی می کنند. در داخل ایران هم ما همین حکایت را داریم افراد هر چه به میدان نزدیکترند نشاط بیشتری دارند و هر چه دورترند تحلیل های عجیب و غریب تری دارند مگر در جنگ 8 ساله هم همینطور نبود؟”

روزنامه جمهوری اسلامی هم در انتقاد مستقیم از خالد مشعل چنین نوشت: “آشکار شده است که رهبران جنبش حماس، از امضای توافق‌نامه با جنبش فتح ناراضی هستند و خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی را به تک روی و عدم کسب موافقت رهبران حماس متهم می‌کنند. به نظر می‌رسد این آغاز یک اختلاف اصولی در جنبش حماس باشد که سرنوشت این جنبش در گرو آن است… خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی حماس پشتوانه حمایتی و نفوذ خود را در میان رهبران حماس از دست داده و نمی‌تواند بدون کسب موافقت آنها تصمیمات مهمی از قبیل آنچه در دوحه رخ داد اتخاذ کند. این واقعیت، خود را در بدنه جنبش حماس بیشتر نشان خواهد داد و مشکلات زیادی را برای این جنبش پدید خواهد آورد”.
نارضایتی تهران از رفتار ناسپاسانه خالد مشعل موجب شد تا حکومت ایران اسماعیل هنیه، رئیس دولت حماس در نوارغزه را برای سالگرد انقلاب 57 به تهران دعوت کند، تا شاید حضور وی در میدان آزادی و دست تکان دادن برای شرکت کنندگان در جشن حکومتی 22 بهمن، مرهمی باشد بر زخم خروج حماس از سوریه و پشت کردن رهبر بلندپایه آن به سیاست خارجی ایران.

با این حال اسماعیل هنیه نیز اگرچه به تهران آمد، برای شرکت کنندگان در راهپیمایی 22 بهمن دست تکان داد و با آیت الله خامنه ای بر سر مسئله فلسطین و “بیداری اسلامی” دیدارو گفت و گو کرد، اما قبل از ورود به تهران با پادشاه بحرین که ایران او را “جلاد” خطاب می کند دیدار داشت و پس از آن نیز به قاهره رفت تا در جمع انقلابیون مصری در مسجد الازهر از “بهار عربی” سخن بگوید و آرزو کند که مردم مبارز سوریه بتوانند دولت بشار اسد را سرنگون و خونریزی ها را متوف کنند.

این سخنان، تیر خلاصی بود بر سیاست های تبلیغاتی ایران در باره حماس. هر چند که انتخابات مجلس بهانه ای شد تا حکومت ایران راحت تر بتواند عدم انعکاس اخبار منطقه را در دستور کار قرار دهد و از واکنش رسمی به تغییر سیاست های تشکیلاتی که آیت الله خامنه ای در سخنرانی بهمن ماه خود از حمایت مالی از آنها پرده برداشته بود، طفره رود.

با این حال، در لابلای اخبار مربوط به انتخابات مجلس، این حسین شیخ الاسلام، دبیر کل جمعیت دفاع از انتفاضه فلسطین بود که با خبرگزاری مهر گفت و گو کرد و در انتقاد از سخنان هنیه چنین گفت: “جنس حماس از جنس اخوان المسلمین است و در امتداد ان قرار دارد و از طرف دیگر زادگاه حماس سوریه است به همین جهت هم اکنون در تناقض افتاده است. زمانی که هیچ کشوری حاضر نبود به حماس جایی برای فعالیت بدهد این سوریه بود که به آنان اجازه فعالیت داد و کمک کرد تا حماس رشد کند و در جنگ غزه نیز سوریه تا توانست به حماس کمک کرد”.

وی با تاکید بر اینکه “فشار بر روی حماس در چند وقت اخیر بسیار زیاد بود”، افزود: “حماس نتوانست در برابر این فشارها مقاومت کند تا اینکه در نهایت این مواضع اخیر هنیه اتخاذ شد و این کار خطرناکی بود که حماس کرد. حماس باید تا می تواند خود را از مسائل داخلی کشورها کنار بکشد و تمرکزش بر روی فلسطین باشد چون این مواضع می تواند به مقاومت لطمه بزند به خصوص اظهارات علیه سوریه که این همه در کنار حماس بوده مایه تاسف است”.

سایت الف، نزدیک به اصولگرایان هم در یادداشتی به نام “این بود منافع ملی آقای هنیه؟” خطاب به هنیه چنین نوشت: “چه کسی است که از یاد ببرد روزگاری نچندان دور که همین آقای هنیه و دوستانش در خاک همین دولت به قولشان خونریز در ارامش و امنیت کامل تحت حمایت همین دولت به حیات ادامه میدادند و از حمایت های آقای بشار اسد برخوردار بودند.آری اقای هنیه افکار عمومی حافظه ضعیفی دارند و شما با علم به این مطلب تا اوضاع سوریه را نابسمان دیدید در چرخش ۱۸۰ درجه ائی سخنانی را بر زبان میرانید که با صحبت های گذشته شما کاملا در تضاد است , ولی این را بدانید معترضان سوری اگر بر دولت اسد غلبه کنند برای شما نوشابه باز نمیکنند و اجازه نمیدهند از خاک کشورشان به عنوان پایگاه مقاومت علیه اسرائیل استفاده کنید”.

الف افزود: “شما را چه شده است که اینچنین کم حافظه شده ائید آن روز که هیچ کشور و دولتی راضی به رسمیت شناختن شما نبود همین دولت که حال شما جبرش میخوانید از شما حمایت کرد و در دیدار هائی که شما از سوریه داشتید تشریفاتی در حد استقبال از یک رئیس جمهور برای شما برگزار میکردند حال در این اوضاع حساس متحد دیرین خود را رها کرده ائید و در کمال تعجب از نزدیکی با آن ابراز براعت می کنید”.

این واکنش ها در حالی ابراز شد که فوزی برهوم، سخنگوی حماس در واکنش به آنها به شبکه العالم، وابسته به ایران گفت: “موضوع عجیبی در اظهارات اسماعیل هنیه نمی‌بینم. آنچه را که هنیه برای ملت سوریه آرزو کرد، جنبش حماس برای همه ملتهای دنیا و حتی ملت فلسطین خواستار است. همه دنیا باید برای آزادی، دموکراسی و اصلاح تلاش کند… این چیزی است که ما برای سوریه و دیگر کشورها خواستاریم. قلب ما از ادامه خون ریزی‌ها در سوریه به درد می‌آید. زیرا ما خواستار ثبات، امنیت، اصلاح و دموکراسی در سوریه و همچنین مصر، تونس و هر کشور عربی و اسلامی هستیم”.

بنابراین گزارش، این بخش از سخنان برهوم در رسانه های داخلی بازتابی نداشت و تنها این جمله وی بود که به عنوان “ادامه همکاری حماس با سوریه” مدام پخش شد: “ارتباط ما سوریه قطع نشده… فلسطینی‌ها در سوریه هرگونه امکانات و اختیاراتی را در اختیار داشتند، و بدون شک وضعیت آوارگان فلسطینی در این کشور نسبت به دیگر کشورهای عربی بهتر بوده است. ما از سوری ها بابت کمک های شان به مردم فلسطین قدردانی می کنیم”.

در برابر این تحولات، روزنامه اصلاح طلب اعتماد روز گذشته در یادداشتی به قلم عباس عبدی، به دفاع از سیاست حماس در برابر اعتراضات مقامات تهران پرداخت و چنین نوشت:” در مقایسه میان جنبش فتح و جنبش حماس، گروه اول نیرویی ملی گرا شناخته می شود که درصدد حفظ منافع فلسطینی ها (در حدی که در توان دارد) است، درحالی که گروه دوم جریانی اسلامی معرفی می شود که نه فقط برای خاک، که برای اعتقادات فراملی خود مبارزه می کند و از موضع ایدئولوژیک گام بر می دارد. به همین دلیل نیز برخی گروه های سیاسی و نیز سیاست رسمی درایران کوشیده اند که نیروی متناظر با ایده های خود در میان فلسطینی ها که جنبش حماس باشد را تقویت کنند. ولی واقعیت چیست؟ واقعیت آن است که هر تفاوتی میان فتح و حماس وجود داشته باشد، که وجود هم دارد، از حیث تقدم داشتن تعلق خاطر آنان به مساله فلسطین و منافع آن با یکدیگر تفاوت ندارند، هرچند در شیوه های تحقق این هدف متفاوت فکر می کنند. چندسال پیش و هنگامی که صدام حسین اعدام شد، واکنش حماس و فلسطینی های ساکن غزه در دفاع از صدام حسین باید به ما می آموخت که مساله حماس هم مثل سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) بیش از آنکه دفاع از حق انتزاعی و فلسفی و اسلام باشد، دردرجه اول حقوق و منافع فلسطین و گروه خودشان است، ولی ظاهرا گمان کردیم که این فقط یک ابراز احساسات زودگذر است، در حالی که اکنون و با خارج کردن دفتر حماس از دمشق و خالی کردن پشت رژیم سوریه، نشان دادند که در جهان امروز مساله اصلی هر نیروی سیاسی در درجه اول دفاع از منافع ملی و حقوق مردم خودشان است و دوستی و دشمنی ها در مرحله بعد قرار دارند، و اگر قرار باشد که با حمایت از رژیم سوریه این منافع از دست برود، چنین حمایتی را انجام نخواهند داد، هرچند رژیم سوریه در گذشته و در موقعیت مناسب از آنان حمایت کرد، و به آنان جا و مکان و پول و اسلحه داد و معبر حمایت های تسلیحاتی آنان هم بود”.