گزارشی تازه از نمایشگاه های هنری تهران، این هفته با نگاهی به نمایشگاه عکس سینا ارباب زاده و دیگر نشستن به تماشای دنیا با چشمانی مسلح در صفحه ی پنجره…
ترکیب خطوط انتزاعی
نمایشگاه عکس سینا ارباب زاده در تالار زمستان خانه هنرمندان برپاشده است. همکارمان در تهران نگاهی به جنبه های تکنیکال فرم و محتوا در تصاویر ارائه شده این نمایشگاه دارد…
پیتر هانتکه: من از آن جهت به سراغ هنر می آیم تا شاید از اشباح گرداگرد روحم خلاص شوم.
سرعت و سهولت عکاسی نسبت به دیگر شاخه های هنری، امکان مناسبی برای رهایی از اشباح است.
عکاسی انتزاعی پس از جنگ جهانی دوم ایجاد شد و وظیفه ثبت فارغ از قید واقعیت رویداد ها را داشت، و عکاسی ذهنی نیز تعبیر فردی از واقعیت است. خیلی از عکاسان نظیر اتواشتاینر در این زمینه تلاش کردند. ویژگی های خاص این نوع عکاسی را باید در مجزا ساختن موضوع از طبیعت، تغییر در پرسپکتیو عکس، اهمیت دادن به ارزش سایه روشن ها دانست. این طور به نظر می رسد که عکسی که در آن فرم نباشد به زودی فراموش خواهد شد، فرم چیز پیچیده ای نیست. همین که حتی رنگ را از عکس بگیریم و کار را سیاه و سفید ارائه کنیم ، خود ایجاد کننده ی یک فرم است . قرن ها پیش شعر را در شرق این کره با خطی خوش و روی کاغذی خاص می نوشتند. این یک بیان فرم است و رفته رفته آن قدر تاثیر خاص خود را داشت که دیگر، مردم بدون آن خط و کاغذ خاص، شعر را پذیرا نبودند.
خلق رویدادهای خاموش و البته جاندار در تصاویر نه تنها در ترکیب بندی های عکاس بلکه در انتخاب آگاهانه ی سیاه و سفید، بارز است حتی زمانی که سینا ارباب زاده رنگی را به میان می خواند، آن؛ یک تک رنگ است.
عکس های او را می توان در دسته عکس های ذهنی گنجاند در حالی که ترکیب بندی هایش تمایلی به سمت انتزاع را کم و بیش نشان می دهند. یا به بیانی دیگر می توان گفت، او در قالب عکس های ذهنی، با فرم و سطوح خلاصه شده و اغلب زاویه دار، نوید نوعی انتزاع هندسی را در مجموعه آثار آینده اش می دهد.
ترکیب بندی های آثارارباب زاده حساب شده است؛ به آن معنا که هر عنصر تصویری در جایگاه مناسبی قرار گرفته است.
عناصر او در نقاط طلایی، خطوط و سطوح او در خطوط طلایی کادر و ترکیب بندی هایش بر تناسبات طلایی کادر استوارند.
ارباب زاده مبحث ترکیب بندی را به خوبی مورد استفاده قرار می دهد اما، این تناسبات از پیش تعیین شده ، به گونه ای واضح، محتاطانه و خط کشی شده اعمال شده اند و این خود موجب شده که نگاه و ذهنیت .او درآثارش آن چنان که شایسته است، بیان نشود، چرا که برخی از عکس های او به گونه ای تکراری اند. اگرچه عکاس، نگاهی شخصی و پخته را عرضه می کند، اما ترکیب بندی های محتاطانه و کلاسیک او از بیان نگاهش کاسته است. شاید اگر جسارت او در شکستن اصول ترکیب بندی از پیش تعیین شده وجود داشت، نحوه و نوع بیانش، به کمک ذهنیتش می شتافت. این ترکیب بندی های ساده، چنان قوی عمل می کنند که گویی جهان در این خطوط و سطوح خلاصه شده است.
انتخاب نماهای درشت ، این فرصت را برای بینندگان ایجاد می کند که درلحظه نخست تنها خطوط و سطوح دیده می شوند وسپس از میان آنها، مفاهیمی جدید بر ما عیان می شوند.
مجموعه عکس های ارباب زاده که هرکدام موضوع ، دید و برخوردی متفاوت با دیگری دارند، تو را باز می دارد تا با روند ذهنی او آشنا شوی. می شود گفت پیش از بررسی تکنیک، اسلوب و مضمون عکس، روند فکری عکاس است که مطرح می شود.اما بررسی نگاه او در این چند عکس پراکنده مقدور نیست و به تعداد بیشتری عکس از او نیازمندیم.
مهم ترین مطلبی که در رابطه با این اثار، مطرح است، برداشت های مختلف و متفاوتی از آنها است که این خود بر جنبه ی هنری آن ها می افزاید.
عکس های ارباب زاده از کنتراست بالایی بهره برده اند به گونه ای که این مطلب به یکی از خصوصیات آثارش بدل شده و با این خصیصه ی بارز بصری است که مجموعه آثارش را از دیگر آثار تمییز می دهی.
عکاس در آثارش یگانه اصول ترکیب بندی را حفظ می کند لیکن آزادانه تر با چیدمان های عناصرش برخورد می کند.
او در عکس هایی که دراندازه های بزرگ تری چاپ شده اند جسورانه تر از دیگر آثارش از حیث موضوع و ترکیب عمل می کند. عکاس دربسیاری از تصاویرکمی از موضوعات عام و تکرار شده ی دست می کشد و جزئیاتی ا سوژه ها و موضوعات امروز را به عنوان دستمایه ی عکسش برمی گزیند یا بهتر است بگوییم از آن فضای تا حدودی شاعرانه و یا اکسپرسیونیستی دیگر آثارش فاصله می گیرد و واقع گرایانه نمادی از معماری معاصر را در ترکیبی همراه با اعوجاج چشمی بیان می کند.
وی در آثارش به فرم های آبستره و بیشتر انتزاع هندسی روی می آورد. گرچه در آثار او تقسیم عناصر به خوبی انجام شده اما باز همان فرم های کلیشه شده.
به نظر می رسد زمانی می توان به انتزاع هندسی متوسل شد و آن را شاخه ی بیانی خود انتخاب کرد که از هر جنبه ای در حد نسبی کمال آن به سر بریم. به بیان دیگر ترکیب و شیوه های دیگر را بارها تجربه کرده باشیم و از منظر اندیشه و ذهن به چنان حدی رسیده باشیم که خود را جایز بدانیم و این توان را در خود ببینیم تا با چند سطح و خط ایده ی ژرف ذهنیمان را به سادگی بیان کنیم.
گرچه عکس های انتزاعی بواسطه عناصر خلاصه شده شان بسیار ساده می نمایند، لیکن جزو سخت ترین شیوه های بیانی اند چرا که درایت و تجربه بالایی را می طلبند.
ارباب زاده شیوه ی انتزاعی را برگزیده اما آثار فرمالیستی او به دور از هر حسی، صرفا خودنمایی فرم هاست. فرم هایی که خوب چیده شده اند!
بسیاری از ترکیب ها پیش از این به عنوان الگویی در اختیار ما قرار گرفته اند و هنرمندبدون اینکه ذهنیت غالب و خاصی ترکیب او را ترتیب دهد، تصویر تثبیت شده ی ذهنی او ناخودآگاه اثر را می آفریند و جایی برای دید خالص و واقعی عکاس نمی ماند.
با تمام دقتی که در ارائه آثار نمایشگاه وجود دارد و تصویرها و کادرهای متناسبی از لحاظ چیدمان شکل میگیرنداما گاهی اوقات متوجه می شویم که دربرخی آثار حس قوی ای در پشت آنها نیست و عکاس پس از انتخاب کادر و زاویه اش تازه به این فکر می افتد که چه مفهومی را میتواند به تصویرش نسبت دهد. گویی همه چیز در خدمت تکنیک و فرم بیان است و کمتر خبری از روح واقعی اثر است.