کارتون خواب در نیویورک

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

خیلی بد است که آدم بخواهد از حقوق سرخپوستان در آمریکا دفاع کند، ولی حاضر نباشد مثل خیلی از پابرهنه های نیویورک کارتون خوابی کند و حتما و الا و بالله بخواهد در هتل هفت هشت ستاره کپه مرگش را بگذارد. حالا هم که به حول و قوه الهی چنین شانسی دست داده، به نظرم الفنون برای درک رنج ها و مصائب فقرا و پابرهنگانی که در استکبار جهانی از گرسنگی شب نمی توانند بخوابند، بد نیست دو سه شبی را هم در نوانخانه بگذراند. بر اساس خبرهای واصله تا حالا سه تا از هتل های درجه یک نیویورک که الفنون با پول ملت ایران می خواهد برود در آنجا ضیافت بدهد به کوروکچل های هوادارش در نیویورک، اعلام کرده اند که برای احمدی نژاد جا ندارند.

 

خبرها هم نشان می دهد که دوستان ایرانی مقیم نیویورک با تمام وجود، از جمله با دست و پا و لگد و دندان و تخم مرغ و گوجه فرنگی، آماده هستند تا از الفنون پذیرایی شایانی در نیویورک بعمل بیاورند، صبحانه گوجه و تخم مرغ، خودش می شود املت نیویورکی. شنیده شده است که دوچرخه سوارهای تورنتو هم راه افتادند به طرف نیویورک و دوستان نیویورکی هم خودشان را با تمام وجود آماده کرده اند، مطبوعات و تلویزیون ها هم آماده اند که تصاویر روز قدس و مصاحبه های مموتی را پخش کنند. فعلا احمدی نژاد از این وقایع سه ماه گذشته شدیدا خسته است و نیاز به استراحت دارد، بخصوص که جمعه روز قدس کلی اظهارات اساسی در مورد اسرائیل هم کرده که ممکن است برای برخی ساکنان نیویورک سووالاتی پیش آورده باشد. نیویورک هم تهران نیست که وقتی کسی سووال دارد، مجبور باشد برود به اوین یا کهریزک، بیایید دست به آسمان بلند کنیم و برایش دعا بخوانیم، جای دوری نمی رود.

 

زنده باد مخالف من

 

رو که داشته باشید مساله حل است. به نظرم همین که طرف فرض کند که هرچه بگوید دیگران می پذیرند، خودش یک مرحله مهم از زندگی و چیزهای دیگر است. الآن حرف زدن در ایران واقعا و خدائیش که فکر کنیم، مشکل خاصی ندارد. یعنی شما می توانید هر چه دل تان خواست به احمدی نژاد بگوئید، مثلا خود من، من می توانم هر چه در مورد احمدی نژاد خواستم بگویم، حتی می توانم به او فحش بدهم، یا بطور جدی او را نادان و عقب مانده بدانم. البته من را نمی توان زیاد به حساب آورد، چون من در بلژیک زندگی می کنم و منظور احمدی نژاد این است که “ مخالفین من براحتی حرف هایشان را می زنند.” و “ آزادترین نوع بیان در ایران است.” منظورش کسانی است که در ایران هستند.

 

حالا من هیچی، مثلا مراجع تقلید مثل آیت الله صانعی می تواند هر چه راجع به احمدی نژاد خواست بگوید، یعنی دولت به مراجع تقلید شیعه که اگر زمانی اگر انگشت شان را تکان می دادند، یک حکومت سقوط می کرد، اجازه می دهد از رئیس جمهور انتقاد کنند. البته دولت هم می تواند از هر کسی حرف می زند شکایت کند و او را زندانی کند، مثلا همین الآن دولت از مرجع تقلیدی مثل آیت الله صانعی شکایت کرده و یا پسر آیت الله خزعلی بخاطر این که براحتی در مورد احمدی نژاد حرف زده، زندانی است. البته احمدی نژاد نگفته که زندانی نمی کنیم، گفته می توانند براحتی حرف بزنند، خوب، آنها براحتی حرف می زنند، الفنون هم براحتی زندانی شان می کنند.

 

یا مثلا سعید حجاریان براحتی می تواند حرف بزند، البته سعید حجاریان بطور طبیعی هم نمی تواند براحتی حرف بزند و دولت برای اینکه او بتواند براحتی حرفش را بزند، سعید شریعتی را به زندان حجاریان منتقل کرده که او بتواند براحتی حرفش را یکی دیگر بنویسد و برایش بخواند و او سرش را تکان بدهد که با حرفی که زده است موافقت کند. یعنی حتی آدمی مثل سعید حجاریان که قبلا جزو حکومت بوده و طبیعتا در هیچ کشوری به چنین آدمی اجازه حرف زدن نمی دهند، احمدی نژاد اجازه حرف زدن داده است. البته اینکه حجاریان زندانی است، مساله خودش است و می تواند اگر دوره زندانش تمام شد، برود به خانه شان. یعنی هر کسی می تواند با احمدی نژاد مخالفت کند، ولی ممکن است برود زندان. یا مثلا در همان زندان تصادفا کشته شود.

 

یا مثلا در مورد ابطحی که در گذشته معاون رئیس جمهور بوده، طبیعی است که هیچ حکومتی اجازه نمی دهد که معاون رئیس جمهور سابق حرف بزند، در حالی که ابطحی حرف می زند، گیریم توی زندان حرف می زند. حتی از داخل زندان هم به زور مجبورش کرده اند که وبلاگش را به روز کند. کجای دنیا دیدید که کسی را ببرند زندان و مجبورش کنند هر روز هر چیزی که دلش می خواهد بنویسد؟ حالا هی ابطحی می گوید من خوابم می آید، و آنها اصرار می کنند که نه، باید بنویسی. به نظر شما بیشتر از این آزادی بیان را می شود تصور کرد؟

 

و در پایان همین آیت الله منتظری، هر چه دلش می خواهد می گوید، یعنی آزادی تمام و کامل دارد، البته حق ندارد از خانه اش بیرون برود و این هم خیلی طبیعی است، در خیلی کشورها، مثلا……. چرا هیچی یادم نمی آید…… مثلا فرض کنید که در بعضی کشورها افرادی که با رئیس جمهور مخالفت می کنند، دیگر حق خروج از خانه ندارند، حتی اگر هم قرار باشد کسی را بخاطر حرف های او بگیرند، دولت کاری به خودش ندارد، پسرش و دخترش و نوه اش و نتیجه اش و ندیده و نبیره و پسرخاله اش را می گیرند، اما با خودش کسی کاری ندارد، چون واقعا خودمانیم، دموکراسی در ایران وجود دارد. نمی دانم چرا این همه توضیح می دهم نمی فهمید. به هر حال این مشکل من نیست، شما می توانید برای دیدن این آزادی بیان به ایران بیایید و مثل کلوتیلد ریس فرانسوی که با چشم خودش آزادی بیان را دیده است، وقتی از زندان آزاد شدید به کشورتان برگردید و بگوئید که آزادی بیان یعنی چی؟