حسین خواه مذهبی و پژاک!

نویسنده

po_memarian_01.jpg

مصونیت آهنین رسانه های محافظه کار در نشر اکاذیب، شایعه و پرونده سازی برای افراد به ‏منظور منزوی کردن آنها از میان دیگر فعالان اجتماعی سیاسی ـ درداخل وخارج کشور- طی ماه ‏های گذشته جریانی روبه گسترش بوده که هر ابعادی جدید به خود می گیرد و افراد جدیدی را ‏طعمه خود می کند. آخرین آن البته مریم حسین خواه است.‏

اگر طی سالهای گذشته ـ بخصوص پیش ازروی کارآمدن محمود احمدی نژاد- تنها روزنامه هایی ‏مانند کیهان و گاه رسالت بودند که ستون اصلی چنین جریانی به شمار می آمدند، این روزها ‏مجموعه ای ازوب سایت ها، برنامه های تلویزیونی وخبرگزاری های دولتی نیز به این جریان ‏پیوسته اند. یکی ازنمونه های بی اخلاقی رسانه ای این دستگاه دروغ پراکنی خبری بود که ‏درخبرگزاری جمهوری اسلامی درخصوص مریم حسین خواه، یکی از فعالان زنان که هم اکنون ‏به دلیل معرفی نکردن همکاران خود در زندان به سر می برد، منتشر شد. مریم حسین خواه گفته ‏بود که آنچه وی درسایت زنستان انجام می دهد و نیزاعضایش، مشخص است ونیازی به ‏خبررسانی به شکل مورد علاقه برداران وجود ندارد. گفتن این موضوع و سرازهمکاری ‏‏(یاهرچیزدیگرمی خوانیدش) باززدن همانا وبند عمومی زندان اوین هم همانا. اما دراین خبرآمده ‏است: ‏

‏” دستگیری مریم حسین خواه به اتهام ضدیت با منافع ملی ، همه رسانه‌های معاند با ملت ‏ایران را حساس کرد و تا به امروز از حجم اخبار آنها در این خصوص کاسته نشده است. ‏اگرچه محور رسانه‌های وابسته به محافل صهیونیستی و وزارت خارجه آمریکا جرم این ‏فرد را فعالیت برای ایفاد حقوق زنان دانستند اما در برخی محافل رسانه‌ای کشور از ‏وابستگی حسین خواه به گروهک تروریستی پژاک صحبت می‌شود. این گمانه‌زنی زمانی به ‏حقیقت نزدیک می‌شود که سایت‌های وابسته به گروههای چپ و کمونیست به صورت ویژه ‏رخدادهای خبری مربوط به حسین خواه را پوشش می‌دهند.“‏

این درحالی است که انتظار می رود خبرگزاری جمهوری اسلامی، به عنوان یک منبع رسمی ‏خبر، صحت مطلب خود راپیش ازانتشار آن مورد توجه قراردهد. حضور نیروهای نزدیک به ‏مدیریت کیهان درخبرگزاری جمهوری اسلامی که موجب گسترش ادبیات کیهانی به رسمی ترین ‏منابع خبری کشور شده، ثمره اش این است که یکی ازافرادی که از مومن ترین خانواده های این ‏سرزمین بوده، پدرش بیش ازپنجاه ماه درجبهه های جنگ خدمت کرده و مادرش از مسجدی ترین ‏و متدین ترین خانواده های شهر تهران می باشد- به گونه ای که در هرجمله ای که ادا می کنند ‏یک حدیث از پیغمبر نقل می کنند - ناگهان یک شبه وبعد ازدستگیری بشود “وابسته گروه ‏تروریستی پژاک”. ‏

بی اخلاقی رسانه ای وآلودگی به مقاصد سیاسی وامنیتی غیرسالم، باعث می شود که درانتشار ‏دروغ وافتراء نسبت به افراد، حتی “خودی” ترین خانواده های نظام نیز اینچنین مورد حمله ‏قرارگیرند. مریم حسین خواه، درساده ترین تعریفی که می توان از او کرد شهروند مسلمان ‏ومعتقدی است که وضعیت موجود قوانین زنان را، حتی به عنوان یک زن مذهبی، شایسته زنان ‏ایرانی نمی داند. خشم “برداران گمنام خبرویژه نویس” البته قابل فهم است. چرا که پیامی که ‏حضور مریم حسین خواه در میان دیگر زنان فعال اجتماعی دارد پیامی گیراست و آن اینکه تغییر ‏وضعیت زنان که از مسیر تغییر قوانین وسنت های اجتماعی می گذرد، درلایه های مختلف ‏اجتماعی سرایت کرده و خواستی عمومی است نه خواست گروهی معدود که خوشی زیردلشان ‏زده باشد.‏

با این وجود به جای اینکه چنین پیامی جدی گرفته و به چنین خواستی عمومی توجه شود، دستگاه ‏دروغ پراکنی وتهمت زنی به راه می افتد تا به مصداق سنت محافظه کاری “هرکه با من نیست با ‏دشمن من است”، طرف را لجن مال کند. حاصل؟ هیچ. جز آنکه مریم حسین خواه همان طور که ‏درگفت وگوی زندان خود گفته نه تنها برای تغییر وضعیت زنان درجامعه مصمم ترشده است، ‏بلکه با دیدن گوشه هایی از عملکرد نظام قضایی درداخل زندان، پس از آزادی برای تغییر ‏وضعیت زنانی که گرفتارزندان می شوند نیز تلاش خواهد کرد. ‏

با چنین مثال هایی تردیدی باقی نمی ماند که دستگاه دروغ پراکنی بعد از روی کار آمدن محمود ‏احمدی نژاد به مقام ریاست جمهوری و با حضورحسین صفار هرندی درکرسی وزارت ارشاد، ‏عملا به یک بخش رسمی فعالیت های رسانه هایی ازاین دست تبدیل شده است. صفار هرندی که ‏خود درروزنامه کیهان ازطراحان بخش اخبار ویژه وهدایت کننده اصلی حوزه ترورشخصیت ‏فعالان اجتماعی، سیاسی وفرهنگی بود. صدالبته انتظار می رفت که استفاده از چنین روش هایی ‏توسط برخی ازرسانه های محافظه کار نزدیک به محافل امنیتی افزایش یابد، اما هیچ گاه انتظار ‏نمی رفت که همزمان دستگاه قضایی نیز چشم برچنین روندی ببیند واجازه بدهد که روزانه چنین ‏هجمه ایی از تهمت ودروغ وافتراء علیه شهروندان ایرانی درداخل وکشور جریان داشته باشد. ‏

روزانه اسامی افرادی متعددی ازفعالان سیاسی واجتماعی داخل وخارج کشور ویا اندیشمندان ‏جهانی به همراه اطلاعات غلط و تهمت هایی که هرکدامشان می تواند دردادگاه های بی طرف، ‏محکومیت را میهمان چنین رسانه هایی کند، مطرح می شود. آنها که دراخل هستند می دانند که ‏شکایتشان به جایی نخواهد رسید. نهایتا جوابیه ای تنظیم می کنند و تلاش می کنند بخش هایی ازآن ‏درهمان روزنامه چاپ شود. آنهایی هم که خارج از کشور به کار و تحصیل و ادامه زندگی ‏مشغولند، دسترسی برای پاسخگو کردن این افراد ندارند. ‏

نتیجه آنکه اگر روزی روزگاری کیهان زحمت همه پرونده سازی ها وتهمت پراکنی ها را یک تنه ‏به دوش می کشید، امروز سعادت آن را دارد که درسایه توجهات دولت مهرورز، این رسالت را ‏با دیگردوستان تقسیم کند تا آلودگی رسانه ای در پناه دردسترس نبودن قوه قضاییه، به صورت ‏کاملی فضای چنین رسانه هایی را پرکند. تنها طی سه ماه گذشته دهها نفر از فعالان سیاسی ‏واجتماعی وفرهنگی داخل وخارج کشور توسط به تهمت ها ودروغ های کیهان مواجه شده اند. این ‏اطلاعات آنچنان نادقیق، غلط ودروغ هستند که برای خواننده ای که هیچ دسترسی به اخبار ‏درست، منابع خارجی و تحلیل های موثق ندارد و کیهان را هنوز با دوران طلایی خاتمی و شمس ‏به یاد می آورد، غلط انداز است و موجب ثبت اطلاعات غلط می شود. ‏

به عنوان نمونه ای دیگر تنها نگاه کنید به سرمقاله اخیر حسین سریعتمداری درروزنامه کیهان. ‏دراین مطلب درکنار افتراهایی که به برخی روزنامه نگاران داخلی زده می شود درشرح زندگی ‏ولی نصر، محقق واستاد دانشگاه که پدرش پروفسورحسین نصر یکی از اسلام شناسان برجسته ‏ایرانی به شمار می رود آمده است: ‏

‏”این آقا، «ولی نصر» به نوشته سایت اطلاعاتی ‏WIKPEDIA‏ مشاور جرج بوش، ‏رئیس جمهور آمریکا در امور مربوط به اسلام و مسلمانان و مخصوصاً شیعیان است. او ‏فرزند سیدحسین نصر مشاور فرح پهلوی است که با حمایت پدرش به کاخ سفید راه یافته ‏است. ولی نصر عضو شورای روابط خارجی آمریکا نیز هست و در مدرسه عالی نیروی ‏دریایی آمریکا هم به تدریس مشغول است. این آقا به طور منظم در برخی از روزنامه ‏های مدعی اصلاحات مقاله می نویسد و مصاحبه می کند.“‏

دراین مطلب چند اشتباه فاحش وجود دارد که آن بخش ازبی سوادی گردانندگان روزنامه را شامل ‏نمیشود بلکه تنها می کوشد با نوعی چیدمان خاص خواننده را گمراه کند. برای مثال “ویکی پیدیا” ‏سایت اطلاعاتی خوانده شده که درفارسی اطلاعات دومعنی دارد یکی خبرو مطالبی درمورد ‏چیزی یاکسی ودیگر همان که برمی گردد به سرویس های اطلاعاتی. دوم آنکه هرکسی که اخبار ‏را ازنزدیک دنبال می کند می داند ولی نصر به دلیل نوشتن کتاب “احیای شیعه” درآمریکا شهرت ‏بسیاری کسب کرد ودر خیلی ازبرنامه های تلویزیونی آمریکا حضوردارد. او یک باربرای ‏توضیح دادن درمورد شیعه وسنی وویژگی هایشان میهمان رییس جمهوری امریکا بود. الان هم ‏دیگر درمدرسه عالی نیروی دریایی آمریکا درس نمی دهد بلکه دردانشگاه تافت بوستون است ‏‏(اطلاعات قدیمی کیهان) و خیلی بیش از پدرش رسانه ای است ورفتنش به کاخ سفید ربطی به ‏پدرش وفرح ندارد که نامی ازآنها دراین سرزمین برده نمی شود. بنده خدایی که خبرویژه را به ‏سفارش نوشته گمان کرده که آمریکا هم مانند خیابان پاستور است که پیشوندی درکنار نام پدربرای ‏پسرموهبت به شمار می رود ودرهای رحمت ورانت ومصونیت را برایش باز می کند. ‏

روزنامه کیهان چنان از ولی نصر صحبت کرده است که وی یکی ازنئوکان های آمریکایی است ‏ونمی خواهد سربه تن جمهوری اسلامی باشد. درحالی که ولی نصر هم درکتاب خودش و هم ‏درمباحثی که درمورد ایران مطرح می کند یکی از طرفداران پروپاقرص گفت وگو با ایران، ‏جدی گرفتن نقش منطقه ای تهران و فراموش کردن گزینه جنگ است. ‏

برای مثال چندی پیش که شبکه تاریخ آمریکا یک برنامه درخصوص برنامه هسته ایی ایران پخش ‏کرد، ولی نصر تنها کسی بود دراین فیلم که بارها هشدار داد هرگونه حمله نظامی آمریکا به ایران ‏عواقب بسیار دهشتناکی خواهد داشت. این همان فیلم معروفی بود که صراحتا گفت ایران به دنبال ‏بمب اتمی است. فیلمی که درآن ادعا شده بود ماموران اطلاعات ایران که برای دسترسی به نقشه ‏های بمب اتمی به آفریقای جنوبی رفته بودند، با آگاهی سیا دستگیر می شوند وپس ازاینکه کلی ‏کتک می خورند آنها را سوارهواپیما می کنند وبرمی گردانند به تهران تا دیگر ازاین کارها نکنند. ‏درچنین فیلمی که نام “فراسوی فوق محرمانه” داشت، ولی نصر از این صحبت می کند که نباید ‏به ایران حمله کرد واین اشتباه محض است. حالا خواننده کدام را باور کند؟ خواننده چگونه با این ‏سانسورخبری که وجود دارد باید بدانند چه خبری درست است؟‏

این پایان ماجرانیست. این روزنامه همان روز درباره یکی ازروزنامه نگاران خوب کشور می ‏نویسد:‏

‏” یادداشت نویس روزنامه «اعتماد ملی» که درمحافل مطبوعاتی خود را «جوجه اردک ‏زشت» معرفی می کند، به انگلیس رفت. «م. ع» که پیش از این خبرنگار پارلمانی یکی ‏از روزنامه های زنجیره ای درمجلس هفتم بود، به سبب زیرپا گذاشتن شان حرفه ای ‏روزنامه نگاری، از مجلس اخراج شد….“‏

این روزنامه با شروعی بی ادبانه و تهمت به روزنامه نگار یادشده به طرح مطالبی می پردازد که ‏اگردستگاه قضا هوشیار بود ومی توانست چنین رسانه هایی را به پاسخگویی وادار کند، هر ‏کدامش می توانست مدیرمسئول را به دادگاه بکشاند. دروغ پراکنی های رسانه های نزدیک به ‏محافظه کاران فراتر ازاین این نمونه هاست. این سه نمونه داخلی وخارجی، گوشه ای ازصدها بی ‏اخلاقی رسانه های محافظه کاراست که هم اکنون بیش از هر زمان دیگری برای نوشتن مطالب ‏کذب دستی رها دارند. ‏

سکوت قوه قضاییه ودست روی دست گذاشتن افرادی که درنهاد قضا جرات نمی کنند این افراد را ‏به پاسخگویی بخوانند باعث شده است که فضا برای این افراد بیش از پیش باز شود آنگونه که به ‏دنبال کیهان، خبرگزاری جمهوری اسلامی، سایت های نزدیک به دولت، برخی برنامه های ‏تلویزیونی(همچون برنامه سابقاحرفه ای 20:30) نیز به این جمع بداخلاق پیوسته اند.‏

متاسفانه تا کنون عزمی جدی درجهت برخورد با چنین جریان رسانه ای مسمومی دیده نشده است. ‏شایدانجمن های تخصصی روزنامه نگاری و یا وکلای مدافع حقوق بشر در قالب انجمن هایی که ‏می توانند دراین زمینه فریادرس باشند بتوانند گامی درجهت بهبود وضعیت بردارند تا افرادی که ‏حقوق شان دراین زمینه تضییع و با حیثیت حرفه ای وشخصی شان به این راحتی بازی می شود، ‏ازجمله کسانی مانند مریم حسین خواه، بتوانند صدای خود را به جایی برسانند. ‏

‏- سرمقاله روز سوم آذرروزنامه کیهان

www.kayhannews.ir/860903/2.HTM

‏-خبرگزاری جمهوری اسلامی، شنبه سوم آذر: به نام “زنان” به کام “پژاک”‏

www1.irna.com/fa/news/view/line-28608306986160820.htm