کشور به دست متعصبان مذهبی نمی دهیم

نویسنده

» گفتگوی تسایت با دو جوان اصفهانی

جوانان ایرانی احساس می کنند منزوی شده اند و تحت کنترل هستند. برخی تلاش می کنند تا با خارجی ها ارتباطی حتی اندک برقرار سازند تا بدین ترتیب از جهان فاصله نگیرند.

زیرزمین خانه امید از بوی دود سیگار اشباع شده. روی فرش ایرانی، روی تشک و کوسن های صندلی را دود گرفته. پنجره ای وجود ندارد. او به همراه دوستش سینا و دو دانشجوی اتریشی در این زیرزمین نشسته اند و صحبت می کنند.

آنها در مورد سیاست و رهبر مذهبی علی خامنه ای صحبت می کنند. امید او را “شیطان” یا “آخوند لعنتی” می خواند. ساعت دو بعد از نیمه شب است و جوان ۲۳ ساله اهل اصفهان سیگار روی سیگار روشن می کند. او می گوید که به نیکوتین معتاد شده. او با اشاره به نشست و برخاست با خارجی ها می گوید: “اگر این صحبت ها هم نباشد، دیگر چیزی از ما باقی نمی ماند.” او با افسوس می گوید که ایران در صحنه بین المللی منزوی شده است.

امید به همراه دوستش سینا یک زیرزمین ۹۰ متری در منزل پدری اش را به توریست های خارجی اختصاص داده. او یک سیستم صوتی نیز در آن نصب کرده. در اینجا هرکسی می تواند به صورت رایگان شب را سپری کند. این جوان می گوید: “می توانیم ۲۰ تا ۳۰ نفر را به طور همزمان اسکان دهیم.” او و سینا از سال ۲۰۰۹ تاکنون بیش از ۱۰۰ نفر را اسکان داده اند: اسپانیایی، آلمانی، شیلیایی و استرالیایی.

 

“ارتباط با خارجیان بیش از حد معمول ممنوع است”

امید و سینا می خواهند بدانند خارج از ایران چه خبر است و همچنین این ذهنیت را ازبین ببرند که مردم ایران همه مثل احمدی نژادند. امید با اشاره به آزادی احزاب در آلمان یا اتریش می گوید: “اینجا ما هیچ کار نمی توانیم بکنیم. با این آخوندهای دیوانه و این رییس جمهور احمق چه کار می توان کرد. برای سرنگون کردن شان هم کاری ازپیش نبردیم.”

امید و سینا تحت کنترل حکومتی زندگی می کنند که از زمان انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ صرفاً می خواهد مردم اش را از تأثیر غربی ها دور نگاه دارد. اکثر فیلم های هالیوودی سانسور و سایت های خبری بین المللی فیلتر می شوند. روز به روز هم کنترل بر مردم افزایش می یابد. دولت جمهوری اسلامی از اوایل سال ۲۰۱۰ “شهروندانش را از داشتن ارتباط بیش از حد معمول با خارجی ها منع کرده”.

سینا که انگلیسی و آلمانی خوانده می گوید: “تعداد قوانین بسیار زیاد است. نمی توان در آن واحد نسبت به همه آنها اعتراض کرد.”

 امید از تظاهرات سال ۲۰۰۹ می گوید. او نیز یکی از معترضان به نتیجه انتخابات تقلبی بوده است. او می گوید: “ابتدا ۱۰۰ نفر بودیم. فردای آن روز حدود ۲۰۰۰ نفر شدیم. پس از آن طوری شد که دیگر شمارش ممکن نبود.”

ولی همان طور که سریع آغاز شده بود، سریع هم تمام شد. شبه نظامیان بسیجی بی رحمانه تظاهرکنندگان را مورد ضرب و شتم قرار دادند. امید هم قبل از اینکه بتواند فرار کند، در زد و خوردها زخمی شده بود. امید و سینا هنوز هم پیامدهای سرکوب را احساس می کنند. هدف “پلیس توریست” که در برخی از شهرهای ایران راه اندازی شده، حمایت از توریست ها در برابر جنایات است. ولی سینا مطمئن است که هدف اصلی آن امنیت توریست ها نیست، بلکه افزایش کنترل بر ایرانیان است.

به گفته سینا تاکنون هیچ اتفاقی نیفتاده، ولی اخیراً پلیس ها زمانی که او را اغلب با توریست ها در میدان امام اصفهان می بینند، تذکر می دهند. او می گوید: “آنها می خواهند بدانند که این توریست ها کجا می خوابند و گاهی اوقات به من می گویند دست از سر آنها بردارم.”

امید و سینا احساس می کنند زندانی اند و این یک احساس فزاینده است. ولی درحالی که اکثریت مردم ایران تمایل به مهاجرت دارند، این دو نمی خواهند ایران را ترک کنند. امید می گوید: “اینجا کشور ماست. ما آن را به دست این متعصبان مذهبی رها نمی کنیم.”

منبع: تسایت، ۷ دسامبر