مصاحبه♦ تئاتر ایران

نویسنده

نمایش” لبخند باشکوه گیل”یکی از نمایشنامه های اکبررادی است که با شناخت وتحلیل نویسنده آن برروی تاریخ و سرنوشت ایران طعنه های فراوان نمادین وشمایلی را بردولتمردان ایران درگذشته وحال می زند.این نمایش هرروز درسالن اصلی تئاتر شهربه کارگردانی هادی مرزبان به صحنه می رود.هنرروزدراین شماره خود گفتگویی راباکارگردان ترتیب داده که می خوانید.

hadimarzbanb.jpg

حرف های هادی مرزبان

اشرافیت هنوز وجوددارد

این نمایشنامه درسالهای پیشین توسط رکن الدین خسروی اجرا شده است.چطور شد که شما تصمیم براجرای مجدد آن گرفتید؟

معروف است که می گویند جوهر نمایشنامه های رادی خشک نشده و من آنها را اجرا می کنم.یک بار درسال گذشته به رادی گفتم که من نه اثر از شما را اجرا کرده ام و تصمیم بر این دارم تا دهمین کار را به امسال به صحنه ببرم.او هم درجواب گفت تو می توانی تا هرچه قدر دوست داری نمایشنامه های من را اجرا کنی.بنابراین این نمایش که را که قبلا هم درتهران اجرا شده بود به من داد.زیاد مایل به اجرای مجدد آن نبودم.یکبار با چشم خریدار به آن نگاهی کردم وکنار گذاشتمش.از من پرسید چطور بود؟گفتم :بد نبود.دوباره از من خواست آن را مطالعه کنم.من هم همین کار را کردم وگرفتار اثر شدم.بعد از اتفاقی که برای نمایش “دکترنون”افتاد پیش خودم فکر کردم که این بهترین فرصت برای اجرای این نمایش است.بنابراین با گروهی متفاوت از نمایش دکترنون که چند جلسه تمرین هم کرده بودیم شروع به تمرینات آن کردم.

مدت تمرینات این نمایش برای اجرای آن چه قدر بود؟

من معمولا نمایشهایم رازمان زیادی تمرین می کنم.“لبخند باشکوه آقای گیل”از جمله کارهایی است که بسیار فشرده وکم تمرین شد.اما درمجموع از شکا اجرای آن راضی هستم.تقریبا دو ماه ونیم مشغول تمرین آن بودیم.

ویژگی آثار رادی چیست که شما به این حد شیفته اجرای آنها هستید؟

اول از همه و از صمیم قلبم بگویم که رادی همیشه معلم من بوده و درس های زیادی از او گرفتم.نگاه من به شخصیت او همیشه از زاویه پائین است.به دلیل اینکه جایگاه او به مراتب بالاست.روزی آقایی از من پرسید چرا همیشه فرزانه کابلی در اجراهای شماست؟من به گفتم :به هزارو یک دلیل.پرسید:مثلا؟گفتم:یکی اش به دلیل اینکه زن من است(می خندد)اجرای آثار رادی هم برای برای من مصداق همان هزارویک دلیل دارد با این تفاوتها که درآثار این نویسنده بزرگ به روابط انسانها تاکید ویژه ای می شود.چیزی که به نظرم درتئاتر مبدا و مقصد همه چیز است ومن به عنوان کارگردان تئاتر عاشق آن هستم.مضاف براینکه یک درد مشترک بین خود ورادی پیدا کرده ام.دغدغه من بی عدالتی و گرسنگی است که درآثاراو به شکل اعجاب آوری نشان داده می شود.درضمن رادی دیالوگ نویس بسیار قهاری است که از آن طریق من با آدمهای نمایشنامه هایش احساس نزدیکی می کنم.

نوعی ازرئالیسم اجتماعی درهمه کارهای او واز آن دست دراجراهایتان دیده می شود.درمورد آن توضیح می دهید؟

کاملا با نطرتان موافقم.درایران همه می گویند که رادی یک چخوف ایرانی است.جالب است بدانید وقتی اول بار برای ملاقات رادی به دفترش رفتم سال 1362 بود.یک عکس از ایبسن،یک عکس از چخوف وعکس دیگری که خودشان بودند به دیوار آویخته شده بود.من هم باور دارم که رادی ،چخوف وایبسن ایرانی است.

کار کردن با بهزاد فراهانی که خود از کارگردانان ونویسندگانی است که به شدت علاقمند به آثار ایرانی است ،چطور بود؟

بهزاد فراهانی را همه می شناسند ونیازی به توضیحات من ندارد.او آنقدر بزرگوارانه در تمرینات با پیشنهادات بی شمار حاضر می شد که باعث شیفتگی همگان می شد واین برای همه گروه که تقریبا نسل جوانی هستند باعث شگفتی بود.آقای رادی به دلیل بیماری نتوانستند به دیدن این نمایش بیایند ولی یک شب پس از پایان اجرا خانم وپسر آقای رادی به شدت به دلیل اجرای گرم وپر از انرژی فراهانی در صحنه آخر ابراز نگرانی کردند.این چیزی است که بسیاری از بازیگران نسل امروز ندارند و به نظرم که باید از امثال فراهانی دربازیگری همین نکات را آموخت.

چرا نسل جوان ما امروزه بسیار کمتر یا اصلا به سراغ اجرای آثار استاد رادی نمی روند؟

ببینید به دلیل اینکه من حساسیت ویژه ای برنوشته های ایشان دارم توصیه کردم که مجوزاجرای آثارشان را به سادگی به هرکسی ندهند.این اتفاق هم افتاد.الان کمی دررابطه با اجرای نمایشنامه هایشان سخت گیری می شود.البته این بنابرتصمیم خودشان بود.ولی این که می گویید کسی به سراغ آثار ایشان نمی رود را قبول ندارم.به دلیل اینکه همین الان در سه چهار استان کشور مشغول تمرینات نمایشنامه های او هستند.

به نظر خودتان چه تناسباتی بین اجرای شما واثر رادی وجوددارد؟

به اعتقاد من ما یا جامعه را می شناسیم وحرف می زنیم یا اینکه فقط حرف می زنیم تا دیگران خوششان بیاید.من ورادی اعتقاد داریم اشرافیت دراین مملکت هنوز وجوددارد.آیا نظر شما این است که نیست؟من میگویم هست.فقط لباسش عوض شده.قبلا کراوات می زدند ولی الان نمی زنند.تا زمانی که اختلافات طبقاتی موجود است نمایشنامه رادی و اجرای من هم به این شکل وپیام لازم است.

به نظرتان مهم ترین عنصری که در آثار رادی می تواند برای یک اجرای موفق اهمیت داشته باشد چیست؟

کنش نمادین.کلمات درکنار هم چنان جملات داغی را بیان می کند که درتن من به عنوان کارگردان لرزه می اندازد.اگر به عمق دیالوگ و فضاسازی رادی پیشروی کنی می بینی که گلوله آتشین برپی یرنگ نمایشنامه خودنمایی می کند دست یابی درست به آن می تواند کمک شایان توجهی برتولید اثرتان کند.


آیادر اجراهایتان مسائل نسل جوان ومخاطبین امروزیتان را هم مد نظر دارید یا اینکه تئاتر را صرفا برای اجرای یک تئاتر به صحنه می برید؟

من به دنبال جوانان نمی افتم،بلکه آنها هستند که با حضور درسالن نمایش من کارها و تفکرات مرا تعقیب می کنند.به نظرم وقتی آنها همراه من می شوند وبه یک قطره از حرفها وپلانهای نمایش من می اندیشند کافی است.

درمورد شخصیت “گیلان”که درآثار اخیر او نمود بیشتری دارید برایمان بگویید.آیا این اسم نزدیکی خاصی به گیلان امروزی دارد؟

گیلان یک شخصیت محترم وموردعلاقه رادی است.از آنجایی که او حس وطن دوستی ویژه ای نسبت به شهر خود رشت دارد از قرار دادن این اسم برروی شخصیت های ویژه کارهای خود لذت و استفاده های متنوعی می کند.درنمایش ملودی شهر بارانی هم این نام برروی یکی از کاراکترها بود.معمولا این اسم برروز دخترانی است که زیبایی خاصی درکارهای اودارند وهمه به نوعی اورا دوست دارندوالبته این اسم درنمایش ملودی،بیشتر شبیه گیلان امروزی است.

درمورد مشکلاتی که درراه اجرای این نمایش برایتان پیش آمد بگوئید.

فقط می توانم بگویم که من از صمیم قلب متاسفم به دلیل اینکه بعد از نزدیک به 20 اجرا هنوز درمضیقه مالی قرار داریم.هنوز هیچ پرداختی به بازیگران وطاحان نحترم نداشته ایم واین به شدت نوجب آزار واذیت گروه مجری شده است.

اما شنیده ها حاکی ازاین است که برای اجرای دکور اثرتان هزینه خوبی را دریافت کرده اید.

بله.اما این فقط هزینه دکور است.هفت میلیون تومان خرج دکور شده که فقط پنج میلیون آن را دریافت کرده ایم.ولی آیا کسانی که برایمان تلاش می کنند نیازی به دستمزد ندارند؟