با هدایت آقایی، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران درباره صحنه انتخابات و وضعیت نامزدهای ریاست جمهوری دهم گفت وگو کرده ایم. به گفته وی “امروز تقریبا در سراسر کشور موج حمایت از میرحسین موسوی شکل گرفته و احمدی نژاد در موقعیت متزلزلی قرار گرفته است.” وی همچنین بر این باور است که “اگر این روند به همین شکلی که تا امروز وجود داشته ادامه پیدا کند علاوه بر اینکه دور دوم قطعی است این امکان وجود دارد که در دور اول انتخابات را یکسره کرد”. این مصاحبه را می خوانیم.
وضعیت اصلاح طلبان را در روزهای مانده به برگزاری انتخابات چگونه می بینید؟
اگر منظورتان 22 گروهی هستند که عضو شورای هماهنگی هستند، همان طور که با خبرید توافق آنها روی وارد شدن آقای خاتمی به عرصه ی انتخابات بود که به هر حال با دلایلی که همه می دانند ایشان از عرصه ی انتخابات کنار کشیدند. با این کناره گیری به تدریج این ذهنیت برای اصلاح طلبان به وجود آمد که نباید روزنه های موجود را از دست داد. به همین دلیل و با توجه به واقعیت موجود و شرایط عینی در جامعه قرار بر این شد تا از مهندس موسوی حمایت شود. به هر حال ایشان از قدیم کف تفکرات اصلاح طلبی را داشتند ودر دوره های گذشته هم مورد تقاضای اصلاح طلبان قرار گرفته بودند تا به عرصه وارد شوند که نپذیرفته بودند. بنابراین جمع بندی این شد که ایشان می تواند رقیبی برای آقای احمدی نژاد باشد.در روزهای پایانی سال گذشته و اوایل سال جدید این اتفاق نظر در شورای هماهنگی جبهه ی اصلاحات برای حمایت از ایشان حاصل شد. تا امروز هم حرکت ها نشان داده که این تحلیل درست بوده است. زیرا با کمک اصلاح طلبان و خصوصیات ذاتی اقای موسوی این موج در جامعه به وجود آمده است. امروز تقریبا در سراسر کشور موج حمایت از ایشان شکل گرفته و رقیب ایشان اقای احمدی نژاد در موقعیت متزلزلی قرار گرفته است. این تزلزل موقعیت در حرکات و رفتارهای حامیان آقای آحمدی نژاد هم کاملا واضح و روشن است.
پس شما در حال حاضر وضعیت آقای موسوی را مثبت ارزیابی و فکر می کنید این امید وجود دارد که ایشان به دور دوم بروند؟
آمارنشان می دهد که در کلان شهر ها، مراکز استان ها و اغلب مراکز شهرستان ها، طبقات متوسط مردم و برخی حاشیه نشین ها، کلا رویکرد مثبتی نسبت به اقا موسوی وجود دارد. در دانشگاهها و مراکز علمی نیز شاهد بوده ایم که حجم عظیمی از نیروها ابراز تمایل کرده اند؛ با این تحلیل که بالاخره ایشان می تواند وضعیت موجود را تغییر بدهد ویک گام به جلو باشد تا زمینه را برای حرکات بعدی فراهم کند. این موج الان بلند شده است و حتی از نظر برخی از دوستانی که در این زمینه صاحب نظر هستند اگر این روند به همین شکلی که تا امروز وجود داشته ادامه پیدا کند علاوه بر اینکه دور دوم قطعی است این امکان وجود دارد که در دور اول انتخابات را یکسره کرد.
بحثی که شاید چندین ماه قبل از انتخابات وجود داشته و الان هم وجود دارد بحث سلامت انتخابات است. در این راستا ایا دوستان رایزنی هایی برای کنترل سلامت انتخابات کرده و تدبیری اندیشیده اند که مشکلات سال 84 دوباره شکل پیش نیاید؟
در انتخابات ایران به دلیل توسعه نیافتگی سیستم دموکراتیک و ضعیف بودن پایه های اجرایی در انتخابات، به علاوه ی اشکالی که در فرهنگ عمومی ما وجود دارد که متاسفانه ریشه در گذشته و هم چنین سال های اخیر داشته که مربوط است به عواملی غیر از عوامل فکری، همیشه شاهد بوده ایم که درصدی از آرای مردم مخدوش می شده یا به طور واقعی محاسبه نمی شده. اما درصدها همیشه پایین بوده و تاثیر چندانی روی نتیجه ی انتخابات نداشته است. اما در سال 84 متوجه شدیم بعضی از عوامل و جریانات درصددند که ارای مردم را به شکل سازمان یافته به سمت جریاناتی بکشانند که ظاهرا تاثیر بزرگی نیز روی آرای مردم داشت. در شرایط فعلی این نگرانی ها بیشتر شده است. یکی از دلایل آن نیز افزایش تعداد صندوق های سیار است که از حدود 3 تا 4 هزار تا حدود 14 هزار رسیده است که این 4 برابر کردن تعداد صندوق های سیار سوال برانگیز است. البته توجیه دولت این است که قصد دارد با این تهسیلات آرای روستاییان را به طور کامل اخذ کند. ولی به هرحال همان تعداد قبلی صندوق های سیار مشارکت 70 درصدی داشت که مشکل هم بود. حال سوال این است که چرا با وجود سخت بودن نظارت و کنترل بر صندوق های سیار، این افزایش به وجود آمده است. نکته ی نگران کننده ی دیگر تغییرات گسترده ای است که در سطح ستاد انتخابات وزارت کشور صورت گرفته، به نحو ی که حتی خدمه آنجا نیز تغییر کرده اند. این ها سوالاتی را ایجاد می کند، ولی امید ما به این است که مردم حضور گسترده ای در انتخابات داشته باشند و بنابراین آنها به واسطه ی این حضورگسترده نتوانند فاصله ی نامزد انتخاباتی ما را با رقیبش به اشکال مختلف پر کنند. بحث بعدی تجاربی است که ما برای استفاده از ابزار قانونی پیدا کرده ایم. مثل حضور نمایندگان نامزدها سر صندوق ها و اگر بتوانیم با هماهنگی سایر نامزدهای انتخاباتی این نظارت را دو یا سه برابر بکنیم باز تا حدودی این امید هست که بشود از تقلب ها کاست. با این وجود اگر اتفاقی بخواهد بیافتد ما تضمین صد در صدی برای جلوگیری ازآن نداریم و لی این راهی است که باید برویم. من فکر می کنم بعداز انتخابات می شود ارزیابی کرد ولی قبل از آن ما جز همین ابزار، امکان دیگری نداریم.
یعنی در صورت بروز تخلف مثل آقای هاشمی در سال 84 باید شکایت خودتان را پیش خدا ببرید.
ان شاالله که این طور نشود.
فکر میکنید مهندس موسوی می تواند مطالبات مغفول اصلاح طلبان را تحقق بخشد؟
اولا اینکه تطبیق معیار های اصلاح طلبی با افراد بسیار مشکل است. اصلاح طلبی یک فرآیند است نه یک سری مقررات تثبیت شده. فرآیند به این معنا که فرد یا جریان اصلاح طلب روند و تفکری دارند که به سوی یک جامعه ی دموکراتیک حرکت می کنند یا اینکه در جا می زنند و منجمد می شوندو حتی بر عکس حرکت می کنند. اگر گذشته ی اقای موسوی را تا امروز نگاه کنیم می بینیم که تقریبا چنین وضعیتی دارد. به لحاظ تاریخی آقای مهندس موسوی در دهه ی اول انقلاب و با آن شرایط جنگی و همان شعارها کار کردند و پایه گذار جریانی بودند که امروز به عنوان جریان اصلاح طلبی مشهور است. یعنی شاید همان زمان یکی از سردمداران جریان اصلاح طلبی آقای موسوی بودند. اما فرآیند فکری ایشان با توجه به گفته ها و نوشته های ایشان تفاوت ماهوی با جریان راست دارد. مثلا وقتی ایشان می گوید که باید نگاه امنیتی را از دانشگاه و دانشجو برداریم یا وقتی درباره ی برخورد های طرح امنیت اجتماعی با زنان و دختران کشور بحث می کند یا درباره آزادی ها، درست است که ادبیاتش با ادبیات رایج اصلاح طلبی متفاوت است اما روند ایشان، روند رشد و شکوفایی در زمینه های مختلف فرهنگی، قومیتی و سیاسی است. نکته ی دوم که خیلی هم مهم است این است که افراد وقتی در یک مجموعه قرار بگیرند تاثیر پذیری های متقابلی روی هم دارند. ما اگر به سال های 75 یا 76 برگردیم می بیینیم که آقای خاتمی وقتی وارد مجموعه ی عظیم نیروهایی شدند که به طور گسترده در محور ایشان گرد آمده بودند، از مجموعه ی اصلاح طلبی تاثیر زیادی گرفتند. یعنی این طور نبود که ایشان جلودار جبهه ی اصلاح طلبی باشند، بعد از اینکه وارد این مجموعه شدند تغییرات زیادی کردند. در مورد آقای موسوی هم این وضعیت یقینا مصداق خواهد داشت. نکته ی آخر اینکه به هر حال ما این انتخابات را انتخاباتی نمی دانیم که بخواهیم در آن به اهداف اصلاح طلبی دست پیدا کنیم. ما در این انتخابات به دنبال یک جای پای محکم هستیم تا بتوانیم حرکت مان را برای آینده تعریف کنیم. الان وضعیت کشور به نحوی است که مجموعه های سیاسی و مردم با توجه به شرایط مدیریتی که در کشور حاکم است ثبات سیاسی ندارند. در حقیقت هدف ما در این مقطع انتخابات، رسیدن به ثبات سیاسی کشور است که خود این هدف نیز هدف بزرگی است. هر چند که اهداف اصلاح طلبی بالاتر از این هاست ولی روال باید یک روال منطقی باشد و سیاست ورزی حکم می کند که ایده ال گرایی را در کنار واقعیت گرایی قرار بدهیم. واقعیت گرایی به ما می گوید که در این مرحله باید به دنبال ثبات باشیم که آقای مهندس موسوی در این مرحله می توانند به ما کمک زیادی کنند. به علاوه اینکه خود ایشان نیز این زمینه را دارند که در اینده به عنوان یک فرد اصلاح طلب و به شکل برجسته تری ظاهر شوند.
بسیاری معتقدند آقای هاشمی از حامیان آقای موسوی است. واقعا این طور است؟
آقای هاشمی تحلیل روشنی درباره ی مجموعه ی دولت نهم دارند. ایشان منتقد جدی دولت نهم هستند و بسیاری از عملکرد ها و تصمیمات دولت نهم را مخرب به حال کشور می دانند. بنابراین کسی که چنین تفکری دارد حتما ایده ی مشخصی نیز برای جایگزینی این روند دارد. تا جایی که من می دانم نظر آقای هاشمی نسبت به اقای موسوی بسیار مثبت است.
می توان گفت آقای هاشمی برای راضی کردن آقای موسوی برای ورود به صحنه نقش داشتند؟
آقای هاشمی نه در راضی کردن آقای خاتمی، نه در راضی کردن آقای موسوی، نه در راضی کردن آقای رضایی و نه آقای کروبی هیچ نقشی در ابتدا نداشتند. اقای هاشمی به نظر من بر اساس این تفکر که هر یک از این ها بتوانند جایگزین دولت نهم شوند و دولت جدید را تشکیل بدهند حرکت کردند و فکر می کنم با توجه به ارزیابی که از حضور اقای موسوی و امکان جمع آوری رای بیشتربرای اقای موسوی داشتند توصیه ی ایشان بیشتر روی آقای موسوی بوده است. اما در راضی کردن ایشان برای حضور بی شک هیچ نقشی نداشتند.