میل به توافق، گرچه با تاخیر

نویسنده

» تحلیل تایم از برخورد ایران با مذاکرات هسته ای

اندرو لی باترز

مقامات آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای برای اولین بار تاسیسات جدال‌آمیز در حال ساخت غنی‌سازی اورانیوم در نزدیکی شهر قم در ایران را، که ماه پیش وجود آن آشکار شد، مورد بازرسی قرار دادند. با وجودی که انتظار نمی‌رود یافته‌های آنها تا چند هفته دیگر منتشر شود، اما بعید است دلایل زیادی دال بر سعی ایران برای ساخت تسلیحات هسته‌ای یافته باشند.

به عنوان نمونه، ایران از زمان آشکار شدن وجود مرکز جدید در قم یک ماه وقت گذراند تا هرگونه نشانه دال برتخلف را از بین ببرد، آنهم به گفته واشنگتن تنها پس از این که مرکز اطلاعات آمریکا وجود این سایت را  کشف شد. اما آژانس‌های اطلاعاتی آمریکا معتقدند این تاسیسات هنوز به مرحله عمل نرسیده  و انتظار می‌رود بیشتر برای تولید اورانیوم با درجه خلوص پایین مورد استفاده قرار گیرد تا مواد با درجه خلوص بالاتر که کاربرد  نظامی دارد. گرچه  این تاسیسات مخفیانه و مسلما با ساختمان های مقاوم در برابر حملات هوائی ساخته شده است.

اما بازرسی از تاسیسات قم تنها بخشی از توافق “موفقیت‌آمیز” ظاهری بود که طی گفتگو بین ایران و قدرت‌های غربی [بعلاوه روسیه و چین] در اول اکتبر در ژنو توافق شد. وجه دیگری از این توافق بصورت یک راز باقی مانده است و آن عبارت است ازپیش‌نویس توافقی برای فرستادن مقدار زیادی اورانیوم غنی‌شده ایران به خارج از کشور جهت پالایش دوباره برای سوخت راکتور تحقیقاتی تهران. [در همین زمان به نظر می رسد]  رهبران ایران در حال پذیرش پیشنهادی هستند که تنها به عنوان اعتمادسازی برای مذاکرات آتی عمل خواهد کرد.

بسیاری بر این نظر هستند که قرارداد پیشنهادی موفقیتی برای ایران است چون موادی که قرار است در روسیه برای تبدیل به میله‌های سوختی آماده شوند، با نقض قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل، در ایران غنی‌سازی شده‌اند. همین نادیده انگاری تخلف از قانون، موضوع انتقاد رهبران اسرائیل است که اصرار دارند ایران باید مجبور به توقف کامل غنی‌سازی شود. اما در همین حال و در حالی که  آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای اعلام کرده بود که باید تا 23 اکتبر به این پیشنهاد پاسخ داده شود، ایران به سادگی این مهلت دهی را نادیده گرفت و اعلام داشت هفته آینده به آن پاسخ خواهد داد.

چرا تاخیر؟ شاید رهبران ایران در حال  برداشتن گام خطر در زمینه  استراتژیک هستند تا بتوانند مقدار کمتری از اورانیوم خود را به خارج بفرستند. معمولا ایران  با طول دادن مذاکرات و عقب راندن غرب ازخطوط قرمزی که تعیین می کند مذاکرات را به سوی نقطه مطلوب خود می کشاند. در این حال دولت ایران فرصت گفتگوی مستقیم با آمریکا را بدون تغییر دادن مواضع خود پیدا کرده است، حتی به میزان زیادی شرایط مذاکرات را هم تحمیل کرده است. با در نظر گرفتن اینکه پرزیدنت جرج بوش اصرار داشت که نباید به ایران اجازه داده شود “در تکنولوژی غنی‌سازی اورانیوم مهارت پیدا کند” این دور از مذاکرات  برای پاسخ دادن به این سئوال نیست که آیا ایران می‌تواند به غنی‌سازی اورانیوم ادامه دهد یا خیر، بلکه بر این محور قرار دارد که  ایران چگونه باید از اندوخته اورانیوم غنی‌شده اش استفاده کند.

توافق برای فرستادن اورانیوم به روسیه برای غنی‌سازی بیشتر احتمالا دقیقا همان چیزی است که ایران نیاز دارد. دولت تحت فشار محمود احمدی‌نژاد بیشتر از تمام مقامات پیشین خود نیاز به توافق با غرب دارد. با توجه به چالش‌های داخلی وی برای به دست آوردن مشروعیت [مشروعیتی که توسط یک جنبش محبوب و مردمی به خطر افتاده که ادعا می‌کند انتخابات ریاست جمهوری ماه ژوئن با تقلب همراه بوده] یک پیروزی بین‌المللی می تواند به احمدی نژاد دست بالاتری بدهد که دست وی را در بازی خانگی قوت بخشد.

در همین حال شکست در مذاکرات هسته‌ای با غرب، اگر منجر به تحریم بیش تر ایران شود، کار را برای احمدی نژاد و همفکرانش  بسیار دشوار می‌کند. این ماجرا در موقعی رخ می دهد که دولت آماده شده تا برنامه‌ای را برای قطع سوبسیدهای افراطی [اما دلچسب و راحتی آور] شروع کند. شرایط امروز زمان مناسبی برای چنان جراحی دردآوری نیست. حمله تروریستی 18 اکتبر (26 مهر) در منطقه مرزی بلوچ یادآور این موضوع بود که یاغیگری طالبان پاکستان می‌تواند روابط بین دولت شیعه ایران و اقلیت سنی آن کشور را هم در هم ریزد و بخش حساسی از کشور را مساله دار کند. به هم ریختن روابط ایران و پاکستان در زمانی رخ می دهد که به نظر می‌رسد ایران به جای ریسک مقابله نظامی با اسرائیل – که تهدید کرده است در صورتی که برنامه هسته‌ای ایران از طریق دیپلماتیک متوقف نشود به تاسیسات هسته‌ای آن کشور حمله خواهد کرد – نیاز به همکاری امنیتی بیشتری در منطقه دارد. این واقعیت که ایران به یکی از مقاماتش اجازه داد که هفته گذشته در میزگرد  هسته‌ای قاهره (که مقامی از اسرائیل نیز شرکت داشت) شرکت کند، نشانه‌ای حاکی از میل فزاینده تهران به توافق است.

اما تصمیم‌گیری در ایران بسیار مبهم و پیچیده است و بطور فزاینده با شکاف سیاسی رژیم زیر سایه قرار گرفته است. حامیان محافظه‌کار احمدی‌نژاد که حتی پس از ناآرامی‌های پس از انتخابات نیرومندتر شده‌اند و اصرار بر محافظت از جمهوری اسلامی در مقابل تهدیدهای غرب به رهبری آمریکا دارند، ممکن است نظر دیگری در مورد توافق با «شیطان بزرگ» داشته باشند.

محافظه‌کاران تندرو سال‌ها اعتراض کرده‌اند که برنامه هسته‌ای ایران ربطی به آمریکا ندارد. در سال 2003 زمانی که محمد خاتمی رییس جمهوراصلاح‌طلب، رهبر جمهوری اسلامی را قانع کرد تا با تعلیق موقت غنی‌سازی اورانیوم موافقت کند، محافظه‌کاران اصلاح‌طلبان را متهم به خیانت کردند. این واقعیت که مذاکره با غنی‌سازی اورانیوم در طی دو سال تعلیق غنی‌سازی هیچ دستاوردی برای ایران نداشت، موضع محافظه‌کاران را تقویت کرد. آن ها در چهارسال گذشته مدام این را بر سر رقیبان کوبیده اند.

وضعیت سیاسی داخلی ایران برخلاف میل دولتمردانی که به نظر می‌رسد شرایط آمریکا را به آسانی قبول می‌کنند در حرکت می کند. با درک این واقعیت می توان فهمید که چرا علی لاریجانی، رئیس مجلس محافظه‌کار اما عملگرای ایران در مقام مخالفت با آخرین توافق ها برآمده است. لاریجانی پیشتر هم زخم‌خورده است: او تا سال 2007 رهبری تیم مذاکره کننده هسته‌ای ایران را به عهده داشت. اما  احمدی‌نژاد به این بهانه که وی نسبت به غرب، زیادی انعطاف نشان می‌دهد او را برکنار کرد.

پاسخ به توافق هسته‌ای می‌تواند آزمایش مهمی برای رژیم باشد زیرا در حالی که ایدئولوژی حاکم بر کشور مذاکره و تفاهم را طلب می کند، منافع عملی ایران از قبول آن نفع بیشتری می برد. اگر تهران نتواند با غرب بر سر مسئله ساده سوخت برای راکتور تحقیقاتی به توافق برسد، امید زیادی به دستیابی به تفاهم و درک متقابل بین ایران و آمریکا در برنامه هسته‌ای و نیز مسائل مهم دیگری  مانند عراق و لبنان و درگیری فلسطین و اسرائیل نخواهد بود.

بنابراین در عین حال که این توافق کمی بیش از سازوکار اعتمادسازی است، شکست آن می‌تواند به معنی آن باشد که جنگ سرد بین آمریکا و ایران، که بیشتر خاورمیانه را در بر می گیرد، برای مدتی دیگر باقی‌ماند.

 

منبع: تایم، 26 اکتبر