محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران میگوید که سایه تهدید از سر ملت ایران برای همیشه برداشته شده است.
آیا آقای احمدی نژاد پیش از این به وجود تهدید علیه ملت ایران باور داشته که اکنون از برطرف شدن همیشگی آنها سخن میگوید؟
در اظهار نظرهای چند سال گذشته آقای احمدی نژاد، از اینکه وی به چیزی تحت نام تهدید علیه ملت ایران باور داشته و نسبت به آن نگران بوده باشد، نشانه روشنی دیده نمیشود اما همین که وی در حال حاضر به وجود آن تهدیدها به رغم تاکید بر بر طرف شدن آنها اذعان کرده، خود شاید گامی به پیش باشد.
واقعیت این است که همانطور که آقای احمدی نژاد اعلام کرده، در سالهای گذشته سایه تهدید علیه ملت ایران وجود داشته، اما به خلاف ارزیابی ایشان، آن تهدیدها نه فقط بر طرف نشده، بخصوص برای همیشه، بلکه به باور من بیش از هر زمان دیگری در سالهای گذشته جدی تر و سهمگین تر شده است.
شاید آقای احمدی نژاد میپندارد همین که باراک اوباما رئیس جمهور جدید آمریکا برای مذاکره بدون پیش شرط با ایران اعلام آمادگی کرده است، به خودی خود نشانه رفع تهدید دائمی علیه ایران است، اما چنین برداشتی از تاکتیک دولت تازه آمریکا به کلی خطاست.
آنچه آقای اوباما از طریق مذاکره با ایران در پی آن است، کاملا روشن است و از قضا روزنامه کیهان هم با همه کوششی که در جهت گمراه کردن مسئولان کشور به خرج می دهد، در این مورد خاص از واقع بینی فاصله نگرفته هر چند که راه حل مورد نظر آن میتواند برای کشور فاجعه بار باشد.
اما گذشته از سیاست دولت آمریکا که در صورت شکست مذاکرات احتمالیاش با ایران، گزینههای تشدید فشار سیاسی و اقتصادی و توسل به زور را همچنان در دستور کار خود دارد، آنچه در اسرائیل در جریان است، نگران کننده تر به نظر میرسد.
مسئولان و همینطور شمار بسیاری از مردم ایران، همینکه بحثهای علنی بر سر بحران هستهای ایران در سطح بینالمللی مقداری فروکش میکند، بلافاصله موضوع را پایان یافته تلقی میکنند، اما مرور سیر بحران هستهای ایران نشان می دهد که سیر این بحران مانند هر بحران بین المللی دیگری، خالی از فراز و فرود نبوده و بخصوص پس از هر دوره سکوت نسبی، بحران به صورتی تصاعدی رشد کرده است.
برای نمونه، حدود دو سال و نیم پیش که شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی در اجلاس فصلیاش بر خلاف روال معمول خود قطعنامهای علیه برنامه هستهای ایران صادر نکرد، بسیاری از ناظران موضوع را مختومه دانستند، اما شورای حکام در جلسه بعدی خود در میان ناباوری همگان، پرونده ایران را به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع داد و شورای امنیت نیز قطعنامه الزمآوری برای تعلیق غنی سازی اورانیوم صادر کرد.
اکنون نیز فضا همانگونه است. کشورهای غربی در حال بررسی دقیق تاثیر اقدامهای خود بر روند برنامه هستهای ایران هستند و احتمالا پس از آزمون تاثیر مذاکره مستقیم آمریکا با ایران، گام بعدی خود را برای اعمال فشار سنگین علیه جمهوری اسلامی بر خواهند داشت.
اما همانطور که گفتم آنچه این روزها بر زبان رهبران اسرائیل جاری است، نگران کننده تر است.
بنیامین نتانیاهو رهبر حزب لیکود که موقعیت خوبی در انتخابات پارلمانی اسرائیل به دست آورده، تمام کوشش خود را بر خنثی سازی آنچه وی تهدید ایران و گروههای متحدش در منطقه میداند، متمرکز کرده است.
روسای سایر گروههای اسرائیلی نیز در این باره با نتانیاهو همراهند و در واقع برای تاکید هر چه شدیدتر و غلیظ تر بر “خطر” ایران با یکدیگر مسابقه گذاشتهاند.
آنچه گویا برخی از استراتژیستهای اسرائیلی را نسبت به آینده برنامه هستهای ایران بیش از پیش هراسان کرده، انتخابات ریاست جمهوری خرداد ماه آینده است و از قضا این هراس ناشی از به قدرت رسیدن دوباره آقای احمدی نژاد و یا فردی مشابه او نیست، بلکه مربوط به احتمال پیروزی یک کاندیدای اصلاح طلب در انتخابات است.
از نگاه این دسته از استراتژیستها، برنامه هستهای ایران به کلی خارج از حوزه اقتدار رئیس جمهور است، بنابراین یک رئیس جمهور اصلاح طلب تاثیری بر روند این برنامه ندارد، اما با حضور خود در قدرت، اراده برخی از قدرتهای مردد بینالمللی را برای فشار علیه ایران تضعیف می کند.
از این منظر، یک رئیس جمهور اصلاح طلب در واقع فضای امن تری برای پیشبرد برنامه هستهای ایران ایجاد می کند و به زعم آنان، نقطه خطر همیجاست!
به توجه به این دیدگاه، احتمال اینکه اسرائیلیها پیش از انتخابات خرداد آینده، برای ضربه زدن به تاسیسات هستهای ایران اقدامی صورت دهند، بیشتر از گذشته شده است.
احتمالا آمریکا و متحدان اروپایی و آسیاییاش با چنین حرکتی از طرف اسرائیل، پیش از آزمودن همه تشویقها و تنبیههای غیرنظامی مخالفاند، اما تصور اینکه اسرائیلی ها همواره همه اقدامات خود را با آمریکا هماهنگ میکنند، واقع بینانه نیست.
ممکن است اسرائیلیها بکوشند آمریکا را در مقابل عمل انجام شده قرار دهند. آمریکا نیز ممکن است در مقابل این عمل انجام شده موضع بگیرد و آن را محکوم کند و درعین حال ایران را به مذاکره بر سر این اقدام ”شرورانه” فرا بخواند و ایران نیز ممکن است هر نوع واکنشی نشان دهد…
خلاصه آنکه سایه تهدید بر سر ایران تمام نشده بویژه برای همیشه!