سایه تهدید بر طرف شده؟

احمد زیدآبادی
احمد زیدآبادی

محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران می‌گوید که سایه تهدید از سر ملت ایران برای همیشه برداشته شده ‏است.‏

آیا آقای احمدی نژاد پیش از این به وجود تهدید علیه ملت ایران باور داشته که اکنون از برطرف شدن ‏همیشگی آنها سخن می‌گوید؟

در اظهار نظرهای چند سال گذشته آقای احمدی نژاد، از اینکه وی به چیزی تحت نام تهدید علیه ملت ایران ‏باور داشته و نسبت به آن نگران بوده باشد، نشانه روشنی دیده نمی‌شود اما همین که وی در حال حاضر به ‏وجود آن تهدیدها به رغم تاکید بر بر طرف شدن آنها اذعان کرده، خود شاید گامی به پیش باشد.‏

واقعیت این است که همانطور که آقای احمدی نژاد اعلام کرده، در سال‌های گذشته سایه تهدید علیه ملت ایران ‏وجود داشته، اما به خلاف ارزیابی ایشان، آن تهدیدها نه فقط بر طرف نشده، بخصوص برای همیشه، بلکه به ‏باور من بیش از هر زمان دیگری در سال‌های گذشته جدی تر و سهمگین تر شده است.‏

شاید آقای احمدی نژاد می‌پندارد همین که باراک اوباما رئیس جمهور جدید آمریکا برای مذاکره بدون پیش ‏شرط با ایران اعلام آمادگی کرده است، به خودی خود نشانه رفع تهدید دائمی علیه ایران است، اما چنین ‏برداشتی از تاکتیک دولت تازه آمریکا به کلی خطاست.‏

آنچه آقای اوباما از طریق مذاکره با ایران در پی آن است، کاملا روشن است و از قضا روزنامه کیهان هم با ‏همه کوششی که در جهت گمراه کردن مسئولان کشور به خرج می دهد، در این مورد خاص از واقع بینی ‏فاصله نگرفته هر چند که راه حل مورد نظر آن می‌تواند برای کشور فاجعه بار باشد.‏

اما گذشته از سیاست دولت آمریکا که در صورت شکست مذاکرات احتمالی‌اش با ایران، گزینه‌های تشدید فشار ‏سیاسی و اقتصادی و توسل به زور را همچنان در دستور کار خود دارد، آنچه در اسرائیل در جریان است، ‏نگران کننده تر به نظر می‌رسد.‏

مسئولان و همینطور شمار بسیاری از مردم ایران، همینکه بحث‌های علنی بر سر بحران هسته‌ای ایران در ‏سطح بین‌المللی مقداری فروکش می‌کند، بلافاصله موضوع را پایان یافته تلقی می‌کنند، اما مرور سیر بحران ‏هسته‌ای ایران نشان می دهد که سیر این بحران مانند هر بحران بین المللی دیگری، خالی از فراز و فرود ‏نبوده و بخصوص پس از هر دوره سکوت نسبی، بحران به صورتی تصاعدی رشد کرده است.‏

برای نمونه، حدود دو سال و نیم پیش که شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در اجلاس فصلی‌اش بر ‏خلاف روال معمول خود قطعنامه‌ای علیه برنامه هسته‌ای ایران صادر نکرد، بسیاری از ناظران موضوع را ‏مختومه دانستند، اما شورای حکام در جلسه بعدی خود در میان ناباوری همگان، پرونده ایران را به شورای ‏امنیت سازمان ملل ارجاع داد و شورای امنیت نیز قطعنامه الزم‌آوری برای تعلیق غنی سازی اورانیوم صادر ‏کرد.‏

اکنون نیز فضا همانگونه است. کشورهای غربی در حال بررسی دقیق تاثیر اقدام‌های خود بر روند برنامه ‏هسته‌ای ایران هستند و احتمالا پس از آزمون تاثیر مذاکره مستقیم آمریکا با ایران، گام بعدی خود را برای ‏اعمال فشار سنگین علیه جمهوری اسلامی بر خواهند داشت.‏

اما همانطور که گفتم آنچه این روزها بر زبان رهبران اسرائیل جاری است، نگران کننده تر است.‏

بنیامین نتانیاهو رهبر حزب لیکود که موقعیت خوبی در انتخابات پارلمانی اسرائیل به دست آورده، تمام ‏کوشش خود را بر خنثی سازی آنچه وی تهدید ایران و گروههای متحدش در منطقه می‌داند، متمرکز کرده ‏است.‏

روسای سایر گروههای اسرائیلی نیز در این باره با نتانیاهو همراهند و در واقع برای تاکید هر چه شدیدتر و ‏غلیظ تر بر “خطر” ایران با یکدیگر مسابقه گذاشته‌اند.‏

آنچه گویا برخی از استراتژیست‌های اسرائیلی را نسبت به آینده برنامه هسته‌ای ایران بیش از پیش هراسان ‏کرده، انتخابات ریاست جمهوری خرداد ماه آینده است و از قضا این هراس ناشی از به قدرت رسیدن دوباره ‏آقای احمدی نژاد و یا فردی مشابه او نیست، بلکه مربوط به احتمال پیروزی یک کاندیدای اصلاح طلب در ‏انتخابات است.‏

از نگاه این دسته از استراتژیست‌ها، برنامه هسته‌ای ایران به کلی خارج از حوزه اقتدار رئیس جمهور است، ‏بنابراین یک رئیس جمهور اصلاح طلب تاثیری بر روند این برنامه ندارد، اما با حضور خود در قدرت، اراده ‏برخی از قدرت‌های مردد بین‌المللی را برای فشار علیه ایران تضعیف می کند.‏

از این منظر، یک رئیس جمهور اصلاح طلب در واقع فضای امن تری برای پیشبرد برنامه هسته‌ای ایران ‏ایجاد می کند و به زعم آنان، نقطه خطر همیجاست!‏

به توجه به این دیدگاه، احتمال اینکه اسرائیلی‌ها پیش از انتخابات خرداد آینده، برای ضربه زدن به تاسیسات ‏هسته‌ای ایران اقدامی صورت دهند، بیشتر از گذشته شده است.‏

احتمالا آمریکا و متحدان اروپایی و آسیایی‌اش با چنین حرکتی از طرف اسرائیل، پیش از آزمودن همه ‏تشویق‌ها و تنبیه‌های غیرنظامی مخالف‌اند، اما تصور اینکه اسرائیلی ها همواره همه اقدامات خود را با آمریکا ‏هماهنگ می‌کنند، واقع بینانه نیست.‏

ممکن است اسرائیلی‌ها بکوشند آمریکا را در مقابل عمل انجام شده قرار دهند. آمریکا نیز ممکن است در مقابل ‏این عمل انجام شده موضع بگیرد و آن را محکوم کند و درعین حال ایران را به مذاکره بر سر این اقدام ‏‏”شرورانه” فرا بخواند و ایران نیز ممکن است هر نوع واکنشی نشان دهد…‏

خلاصه آنکه سایه تهدید بر سر ایران تمام نشده بویژه برای همیشه!‏