خانواده های مهدی محمودیان و حسین رونقی ملکی در مصاحبه با “روز” خواهان آزادی فرزندان خود شدند و به “روز” گفتند فرزندانشان پیش از زندانی شدن سالم بودند اما اکنون وضعیت جسمانی وخیمی دارند.
آنها خطاب به مسئولان گفتند: فرزندان سالم ما را در زندان بیمار کردید، سلامتی شان را که نمی توانید بازگردانید اما ازادی شان را به آنها بازگردانید تا به مداوا بپردازند و در زندان از بین بروند.
حسین رونقی ملکی پس از جراحی در بیمارستان به زندان اوین بازگردانده شده اما مهدی محمودیان از یک ماه پیش از زندان به بیمارستان منتقل و همچنان بستری است.
همزمان خانواده حسن فتحی، روزنامه نگاری که روز یکشنبه بازداشت شده، به “روز” گفتند نه از محل نگهداری این روزنامه نگار خبری دارند و نه میدانند او توسط چه ارگانی بازداشت شده است.
وضعیت وخیم جسمانی مهدی محمودیان
مهدی محمودیان، روزنامه نگار و عضو جبهه مشارکت از بیش از یک ماه پیش در بیمارستان رجایی ونک بستری است. فاطمه الوندی، مادر او به “روز” میگوید: الان یک ماه است که مهدی بیمارستان است، از زندان او را به بیمارستان بردند.به علت فشار خون بالا، ضربان قلب بسیار بالا که تا 160 میرود و وضعیت وخیمی که دارد هنوز پزشکان نتوانسته اند در این مدت تشخیص دهند که مشکل مهدی چیست، چرا یکباره بی هوش می شود و چرا چنین حالاتی به او دست میدهد. چرا یکباره بدنش یخ میکند و از خود بیخود می شود و…
از مهدی محمودیان به عنوان افشاکننده کهریزک نام برده می شود؛ روزنامه نگاری که سال 87 از بازداشتگاه کهریزک نوشته و نسبت بدان هشدار داده بود. او در زندان نیز در نامه ای سرگشاده از رواج تجاوز جنسی به زندانیان در زندان رجایی شهر خبر داده و خطاب به آیت الله خامنه ای نوشته بود: در حکومت شما زندانها به شهر مردگان می ماند که باید به هر طریقی فقط از آن خارج شد.
مادر این روزنامه نگار به “روز” میگوید: در بیمارستان نیز مهدی ممنوع التلفن است، برای ملاقات هم خیلی سخت می گیرند؛ من یک مادرم و باید کنار او باشم به پسرم برسم به درد او برسم اما مثل زندان رفتار میکنند و فقط هفته ای یکبار دوشنبه ها برای 20 دقیقه اجازه میدهند مهدی را در بیمارستان ببینیم. خود مهدی به دادستان تهران درخواست مرخصی داده تا حداقل ما بتوانیم کنارش باشیم یا بعد از بیمارستان به خانه بیاید و تحت مداوا باشد اما تاکنون جوابی نداده اند.
خانم الوندی سپس می گوید: تنها مهدی که نیست؛ امثال مهدی زیاد هستند که در این مدت خیلی مورد آزاد و اذیت قرار گرفته اند؛ لااقل آزادشان کنید. بچه های بی گناه و سالم را گرفتند بردند وبیمار و مریض شان کردند الان هم دست از سرشان برنمیدارند چه میخواهند آخر؟ میخواهند اینها از بین بروند؟ چقدر میخواهند در زندان نگه شان دارند؟ سلامتی شان را که نمی توانند بازگردانند حداقل آزادی شان را بازگردانند و بگذارند برگردند به خانواده و زندگی شان.
مادر مهدی محمودیان سپس می گوید: میخواهم به کسی که بچه مرا به این روز انداخته پیامی بدهم؛ به کسانی که با امثال بچه من رفتاری کردند که بچه های ما به این روز افتادند میخواهم بگویم هر لحظه ای که بچه ام را در این حال می بینم و یادم می افتد چه بر سر بچه ام آوردید برای خود و پدر و مادرت صلوات و لعن می فرستم که بچه سالم مرا ناقص کردی؛ که اصلا نمیدانیم چه برسرش آمده که یکباره تبدیل به تکه گوشتی می شود و از سینه به پایین یخ میکند و از سینه به بالا به شدت عرق میکند و…
مهدی محمودیان از 25 شهریور 88 در بازداشت به سر می برد و به 5 سال حبس تعزیری محکوم شده است.
حال حسین رونقی ملکی خوب نیست
حسین رونقی ملکی اما پس از عمل جراحی در بیمارستان به زندان اوین بازگردانده شده و مادرش که روز دوشنبه با او ملاقات کرده از وضعیت جسمانی بد او به “روز” گفته و خواهان آزادی فرزندش شده است.
حسین رونقی ملکی که با نام بابک خرمدین وبلاگ می نوشت، 22 آذر 88 در شهرستان ملکان بازداشت و به اتهام “عضویت در گروه اینترنتی ایران پروکسی و تبلیغ علیه نظام، توهین به رهبری و توهین به رئیس جمهور” به 15 سال حبس تعزیری محکوم شد.
زلیخا موسوی، مادر حسین رونقی ملکی به “روز” میگوید: “دوشنبه با حسین ملاقات کردم اصلا حالش خوب نبود قبل از عید قربان که از بیمارستان مرخص شد او را به زندان بازگرداندند؛هر چه گفتیم نیاز به مرخصی و ادامه درمان دارد با مرخصی اش موافقت نکردند. دوشنبه که حسین را دیدم نمیدانید چه حالی پیدا کردم. من یک مادرم نمیدانید چه عذابی می کشم. مستاصل مانده ام چه باید بکنم. بچه ام همین طور دارد از دست می رود و هیچ کاری هم از من ساخته نیست. امروز به آذربایجان بازگشته ام اما پدر حسین تهران همچنان پی گیر است و نمیدانیم چه خواهد شد.”
خانم موسوی می گوید حسین درخواست کرده از دکترش برای او وقت بگیرند و: “گفت وقت بگیرید نیاز به ویزیت دارد خیلی درد دارد و پدر حسین هم رفت و وقت گرفت امروز باید او را به بیمارستان ببرند سی تی اسکن کنند و پزشکش او را ببیند اما هنوز نمیدانیم که آیا او را به بیمارستان خواهند برد یا نه”.
او می افزاید: “ حسین سه بارجراحی شده، هر بار هم به زندان بازگشته. نه کسی هست به او برسد نه وضعیت زندان طوری است که او بتواند مداوا را ادامه دهد و استراحت کند. متاسفانه وضعیت اش اصلا خوب نیست و من خیلی نگران ام. دوشنبه رفتیم دادستانی و باز درخواست مرخصی کردیم گفتند دادستان نامه ای به سپاه نوشته ولی هنوز جوابی نیامده. پزشکان حسین نامه نوشته بودند که حسین نیاز به مرخصی دارد و وضعیت زندان برای او مساعد نیست، پزشکی قانونی هم تایید کرده بود اکنون هم دادستان نامه نوشته اما باز هم خبری نیست. بازجویان حسین و قاضی پیرعباسی مخالفت میکنند. نمیدانم دیگر چه میخواهند و به چی راضی می شوند به اینکه حسین در زندان از بین برود؟”
مادر آقای رونقی ملکی با اشاره به پی گیری های خود و خانواده اش می گوید: “همه جا رفته ایم دادستانی، قوه قضائیه… هر جایی که فکر میکردیم می تواند کمکی کند اما نتیجه ای نگرفته ایم. من یک مادرم چه باید بکنم؟ خیلی سخت است؛ واقعا دیگر نفسم دارد بند می آید میدانم اکنون که با شما حرف میزنم صدایم را آقایان می شنوند و خطابم به آنهاست که بگذارید پسرم به مرخصی بیاید مداوا شود،حالش که خوب شد باز او را به زندان ببرید. آخر یک آدم مریض چگونه می تواند در زندان بماند.باور کنید بچه ام دارد از دست میرود.
خانم موسوی می افزاید: “تنها ما که نیستیم خیلی ها عذاب می کشند؛ نمیدانید جلو زندان اوین که میرویم چه خبر است خانواده ها، پدرها و مادرها و همسران چه وضعی دارند و چه می کشند آخر چرا چنین میکنند ؟ تا کی میخواهند ادامه دهند نمیدانم واقعا…”
پیش ازاین احمد رونقی ملکی، پدر حسین به “روز” گفته بود که “حسین سالم بود که به زندان رفت اما در زندان کلیه هایش مشکل پیدا کرد و یک کلیه اش 80 درصد و کلیه دیگرش 20 درصد از بین رفت. وضعش اینقدر وخیم بود که او را از زندان به بیمارستان بردند و آن کلیه اش را که 80 درصد از بین رفته بود جراحی کردند، لوله گذاشتند و در حالیکه شدیدا نیاز به درمان و رسیدگی داشت مجددا به زندان بازگرداندند. در حالیکه پزشکان گفته بودند هوای زندان و وضعیت حاکم بر آن با وضعیت حسین، سازگار نیست، باید بیرون از زندان و زیر نظر متحصصین باشد و غذای مناسب و آرامش کامل داشته باشد و… که این طور نشد و او را به زندان بازگرداندند؛ هر چه هم ما گفتیم کسی به حرفمان توجهی نکرد…”
او افزوده بود 400 میلیون وثیقه تودیع شده از سوی خانواده اش همچنان در پرونده حسین است اما تاکنون اجازه مرخصی به او نداده اند.
بی خبری از حسن فتحی
حسن فتحی اما روزنامه نگاری است که روز یکشنبه بازداشت شده و فاطمه هجرت، همسر او به “روز” میگوید: “نه از محل نگهداری همسرم خبری داریم و نه میدانیم چه ارگانی او را بازداشت کرده است.”
او می افزاید: “من سر کار بودم و وقتی ساعت 5 به منزل بازگشتم نگهبان دم در گفت آقای فتحی چند نفر مهمان داشت و 4- 5 نفر آمدند و بعد از نیم ساعت با او رفتند. تا کنون هم که هیچ خبر و اطلاعی به ما نداده اند که بدانیم اصلا کجا برده اند و چه کسانی بوده اند. بیچاره مادر همسرم که حالش خیلی بد است و رو به قبله مانده و ما که با هر صدای تلفنی از جا می پریم به امید اینکه خبری از همسرم بیاید.”
آقای فتحی بعد از مصاحبه با بی بی سی فارسی درباره انفجار اخیر در پادگانی در ملارد، بازداشت شد و برخی رسانه ها همین مساله را به عنوان اتهام او ذکر کردند؛خبرگزاری فارس هم او را همکار بی بی سی فارسی خواند. همسرش می گوید: “در هیچ کجای قانون مصاحبه با رسانه ها جرم نیست اما گویی اکنون آن را جرم میدانند جرمی که در قانون نیست و… “
بی بی سی فارسی در واکنش به این مسائل در بیانیه ای اعلام کرده است که “خبرنگار یا کارمندی در ایران ندارد و این بخش به عنوان یک تحلیلگر مستقل با آقای حسن فتحی و بسیاری دیگر از روزنامه نگاران، دانشگاهیان و سایر شخصیت های ایران مصاحبه می کند”.