گور پدر ایران!

هوشنگ اسدی
هوشنگ اسدی

شعاری بیخته وآمیخته با طنز دلنشین ایرانی، از رسیدن روزی خبر می دهد که سال پیش در چنین ایامی  جامه رسمی سی ساله بر تنش دریده شد و رخت سبز ایرانی  به تن کرد.

شعار طنز آمیز:

یاد آور شعار تاریخی:

است و سیر وسرنوشت یک ساله آن را بیاد می آورد. تا بر آمدن این شعار در روز قدس، شعار دیگری از دل ایران بر جوشیده بود:

شعاری استراتژیک که راه فردا را نشان می داد. و “نه غزه، نه لبنان جانم فدای ایران” رامی شد در متن آن معناکرد. هر دو شعار باواکنش خشمگین دلبستگان “نظام” روبروشد.

اقدارگرایان نظام که باد کودتا را کاشته وتازه داشتند توفانش را درو می کردند، هر دو شعار راساختار شکن و ساخته دشمنان خواندند و خواستار حذف آن و قلع وقمع هر آن شدند که این خواست ایرانی را بر زبان جاری می کرد.

اصلاح طلبان نظام، نیز این شعارها رابر نتابیدند. بغیر از کسانی، شاید در شمار انگشتان دست، این شعارها را مذموم انگاشتند، زودهنگام دانستند، و یا بعنوان عبور از جنبش تئوریزه اش کردند. حتی بخشی از اصلاح طلبان نظام که تازه از زیر تیغ گریخته بودند، یکسره دیگرش کردند تا شعار:

سر بر آورد. طنز پرداز نامی ایران، هادی خرسندی در مقاله ای هم بر نادرستی وزن وقافیه این شعار تکیه کردو هم بدقت تمام محتوای آن را بررسید ونشان داد که دو پاره این شعار تائیدی فاقد معنائی ذاتی است و اساسا کار بردی هم برای تظاهرات اعتراض آمیز ندارد.

بحث در باره این شعار ادامه یافت و کسان گوناگون به اشاره یاتفصیل در باره اش نوشتند و گفتند تا در سالگرد روز قدس جامه طنز پوشید و در مجموعه شعارهائی که بسیجیان روز قدس امسال خواهند داد جا گرفت و در فضای مجازی جاری شد.

شعار:

فشرده طنز آمیز درونی ترین اندیشه “نظام” است و سایه خودرا بر تمامی رفتار سی ساله آن می گسترد. همان اندیشه است که آیت اله خمینی به صراحت بیانش کرد و همین روزها مصباح یزدی که از “ایران” گفتن تاکتیکی مشائی  به خشم آمده بود، بیادمان آورد.  مصباح که اندیشه های آیت اله خامنه ای را علنی می کند، ما را به سخنرانی آقای خمینی حوالت داد: وقتی که ده بار از اسلام سخن گفت وحتی نام ایران را هم بر زبان نیاورد. امام جمعه ها هم ارکستر ضدایران را به صدا در اوردند. صریحتر ازهمه امام جمعه مشهد بود که گفت: “بدون اسلام، ایران یک تکه خاک بی ارزش است.” و دیگران صدا در دادند که: “اصل مکتب ماست.”

فرصت مناسبی بود تا اندیشه نهان را بگویند و حرف دل بر زبان بیاورند که ایران را به تمامی در قبضه خود می بینند و سر آن دارند که هست و نیست آن را صرف گسترش اندیشه طالبانی خود کنند و مست از باده پیروزی فریاد بر کشند:گور پدر ایران.

“نه غزه” نفی مردم فلسطین و تائید ستم بر آنها نیست. چریک های دوران ما در اردوگاههای فلسطینی دوره می دیدند. بسیاری از شاعران دلخواه ما سرایندگان فلسطینی بودند. محمود درویش می خواندیم. با لیلا خالد به نبرد می رفتیم.در صبرا و شتیلا به خاک می افتادیم. وقتی ابو عمار شاخه زیتونی در یک دست و سلاحی در دست دیگر ظاهر شد، سر از پا نمی نشناختیم.

ما در متن”منافع ملی” ایران، همراه و دلسوز مردمان فلسطین ایم؛ از غزه تا هرجا که یک فلسطینی آواره است. و فلسطینی فقط گروه اندکی نیستند که به پشتوانه دلارهای میلیونی که از شکم مردم گرسنه ایران زده می شود، بر جنگ طبل می کوبند. فلسطین همه فلسطین است با همه گروههای گوناگون فکریش. انتخاب یک گروه، خائن خواندن بقیه، رد دولت قانونی و منتخب مردم فلسطین  به هیچ کشوری مربوط نیست. اصلا مربوط نیست.

“نه غزه، نه لبنان” نفی سیاستی است که میلیونها دلار را در غزه ولبنان صرف بسیج تند روها برای نابودی اسرائیل می کند و به تند روهای اسرائیل و آمریکا بهانه می دهد تدارک حمله به ایران را ببینند.

” نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران” که از دهان جوانان ایرانی فریاد شد، به “خاک پر گوهری” نظر دارد که البته، اسلام کیش اکثریت مردمان آن است. مثل مسیحیت که آئین یک سوم ساکنان جهان است یا بودائیسم که در چین میلیونها دلبسته دارد و….. اما در همه کشورهائی که معتقدان به ادیان گوناگون می زیند، مبداء و مقصد “منافع ملی” است، نه مکاتب دینی و نه ایدئولوژی های مختلف.

از منظر “منافع ملی” ایران چین و غزه، آمریکا و لبنان و هر کشور دیگر دنیا، جایگاهی ابدی و ثابت ندارند. نه آمریکا برای همیشه شیطان بزرگ است و نه فلسطین یار همیشگی. در هر لحظه مفروض تاریخی، منافع ملی تابع ویژگی های آن لحظه است.

از منظر “منافع ملی” تامین زندگی بهتر درمرحله اول حق مردم ایران است. سرمایه های ایران باید صرف مردم ایران شود.

“نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران” شعاری ملی و درچهار چوب “منافع ملی” ایران است. پاسخ اقتدارگریان “نظام” به این شعار، باید هم “گور پدر ایران” باشد.

کسی هست به ما بگوید “هم غزه، هم ایران” چه تفاوتی با سیاست اقتدارگرایان دارد و نسبتش با منافع ملی ایران چیست؟

و روز قدس، چه خیابانها پرشود؛ چه زیر فشار معتقدان به اندیشه “گور پدر ایران” خالی بماند، شعاری تاریخی در فضا طنین انداز است: