جعفر شجونیِ واعظ می گوید ما مصلحت هاشمی را از خودش بهترتشخیص می دهیم ، منظورش البته هاشمی رفسنجانی است. روزگار گشته است و نامهایی که هاشمی در دفتر خاطراتش یکبار هم نیاورده، هر روز تکرار می شوند.
هاشمی رفسنجانی بیشتر روزها در خانه است. کوچه یاسر و نیاوران، با جماران فاصله ای ندارد. زمانی اینجا پایتخت بود و هاشمی اگر همه روز را در خانه می ماند ، گزارشها به حضورش می رسید و دستورها می رفت و زیر لب و مقتدرانه می گفت “تازه ای نبود.”
سالها گذشته و در جماران خبری نیست و خیمه نظام در خیابان پاستور برپاست. هاشمی کمتر و کمتر در بیت رهبری آفتابی می شود و کم مانده که یک خط تلفن قرمز میان پاستور و نیاوران برقرار کنند، برای روز مبادایی.
هاشمی دیگر نماز جمعه نمی رود، نمی گذارند که برود. دوسال پیش آخرین نماز جمعه را خواند و بعد از آن بود که هیمنه اش فروریخت. صدا و سیما که روزگاری به فرمانش حتی نامه بنیانگذار در نکوهش آیت الله منتظری را سانسور کرد، به هاشمی که می رسد از تصاویر آرشیوی استفاده می کند و از خبرهای رییس مجمع تشخیص مصلحت ـ–تنها عنوانی که برای موثرترین فرد سی سال گذشته مانده است-ـ می گذرد، همانطور که از پیام تسلیت هاشمی به ملک عبدالله و سر سلامتی دادنش به شاه سعودی در غم ولیعهد به سادگی گذشت. هاشمی در پیامش امید بسته بود که کدورت بین ایران و عربستان رفع شود، اما دیگر عربها هم می دانند این شحنه در ولایت ایران کاره ای نیست .
برای هاشمی آنچه مانده یک سایت است که هنوز خاطرات سالهای گذشته را به روز می کند و به طعنه با آنچه در سیاست ایران می گذرد، تطبیق می دهد و دیگر ملاقاتهایی با چهره های گمنام و کسانی که شاید خطر می کنند و به حضور هاشمی می رسند.
دیدار با هاشمی رفسنجانی هم می تواندعواقب داشته باشد؛ همانطور که هر اظهار نظرش سریعا ازسوی کیهان و حسین شریعتمداری، ارزیابی می شود و بی جواب نمی ماند و شاید در پرونده ای ثبت می شود.
هاشمی در دیدار با اهالی رسانه گفته بود که کوشش این روزهایش این است تا از عمقِ کینه ها و تفرقه ها بکاهد و کیهان نوشته بود که اصلا هاشمی و نزدیکانش در این سالها یک سر تفرقه بودند.
هاشمی درباره تئوری پردازی رهبری در کرمانشاه و حذف ریاست جمهوری هم ابراز نگرانی کرده بود که این بر باد دادن جمهوریت است و کیهان تذکر می داد که دوست قدیمی آیت الله خامنه ای اینبار هم حرف رهبری را درست نفهمیده است و جای نگرانی نیست.
اما گویا کار از نگرانی گذشته است، سایت هاشمی رفسنجانی فهرستی از گفته های قدیمی اش تهیه کرده که ما حصلش نشان می دهد، تبر رهبر بالا رفته و پایین که بیاید این نام جمهوری هم برای نظام نخوهد ماند.
اگر رهبری در سفر کرمانشاه سربسته از آرزوهایش می گفت در تهران کسانی بودند که انگارقبلا این روضه شنیده بودند و شوری گرفتند و نظام سیاسی آینده ایران راشرح گفتند.
دهقان، عضو هیات رییسه مجلس، مفصل تر از بقیه و انگار آرمان شهری را وصف کند اعلام کرد که در آینده دو مجلس خواهیم داشت و مجمع تشخیص مصلحت هم حذف خواهد شد. با این حساب هاشمی رفسنجانی در قالب یک ساختمان اداری، برای همیشه متروک می شود.
نظام سیاسی تازه ای شکل خواهد گرفت که نخست وزیری دارد و مجالس دوگانه و بخشی از سناتورها را رهبری انتخاب می کند و نخست وزیر در قبال پارلمان و رهبر مسوولیت دارد و آنطور که دهقان گفته است ولایت فقیه با نظام پارلمانی سازگارتر است تا ریاستی، گرچه در همین ابراز امیدواری، این تردید هم هست که شاید ولایت فقیه با این تغییر هم احساس سازگاری نکند.
با این حساب که نماینده اصولگرا شرح داده و غرویان شاگرد مصباح یزدی، موعدش را آخر همین دوره ریاست جمهوری اعلام کرده، هاشمی رفسنجانی در این نظام تازه هیچ نقشی در پیدایش و قوام نخواهد داشت.
او استوانه باستانی سلسله منقرض شده جمهوری اسلامی است. سردار سازندگی که معلوم نیست در کدام دوره تاریخی بوده و مانده است.
با فروریختن جمهوری اسلامی و بر آمدن مشروطه فقاهتی، عملا هاشمی، دچار بحران هویت می شود. شاید روزهای حسرت برای هاشمی دیگر تمامی نداشته باشد .او مانده است و خاطراتی باور نکردنی، مثل آن روز زمستانی سال 63 که حجت الاسلام خامنه ای از نماز جمعه به خانه اش زنگ زد و رضایت هاشمی را می خواست برای انجام کاری، یا آن وقت که در کسوتِ رییس جمهوری قدرتمند به وزارت کشور رفت و به بشارتی، وزیر کشور گفت اگر در انتخابات دوم خرداد، تخلفی رخ دهد، هر چه دیده از چشم خودش دیده.
این روزهای خانه نشینی که هر روز شبیه تر به حصری ناگفته می شود، شاید هم تعبیر خوابی است که سالها پیش و در شب 15 فروردین 1363 دید و از کابوسش تا صبح بیدار ماند. آنقدر ترسناک بود که در دفتر خاطراتش نوشت:” نزدیک صبح خواب هولناکی دیدم ، بیدار شدم و دیگر نخوابیدم.”