دیپلماسی ایرانی در راستای اهمیت انتخابات ریاست جمهوری سال 2008 ایالات متحده امریکا، در قالب پرونده ای تاثیر این انتخابات و نتایج احتمالی آن را بر سیاست خارجی و داخلی جمهوری اسلامی ایران بررسی می کند.
در شرایطی که رقابت¬های انتخاباتی میان نامزدهای دوحزب دمکرات و جمهوری¬خواه در ایالات متحده امریکا بالا می¬گیرد، راه بردن به نوع نگاه و سیاست این دو حزب در مورد رفتار با جمهوری اسلامی ایر ان، برای امنیت و منافع ملی کشور ما واجد اهمیت است. بی¬تردید میان دو حزب دمکرات وجمهوری¬خواه در امریکا، در مسائل سیاسی، نظامی، اجتماعی، فرهنگی و بین¬المللی اختلاف نظر وجود دارد. خاستگاه این اختلافات تا حدی به فلسفه سیاسی و نوع نگر ش این دو حزب به مقوله¬های قدرت، منافع، حقوق شهروندان و اخلاق سیاسی باز می¬گردد. اما به ویژه در ارتباط با سیاست¬های رسمی امریکا در خصوص امنیت و منافع ملی ایالات متحده، اختلاف بنیادین میان این دو حزب به چشم نمی¬خورد؛ اختلاف نظر نه در استراتژی، بلکه در روش¬ها و تاکتیک¬ها است. کارکردهای حزب جمهوری¬خواه، در گذشته و حال، با بساطت و صراحت بیشتری همراه بوده و در رابطه با مسائل اجتماعی و فرهنگی، راه و رسمی محافظه¬کارانه داشته است. در برابر ، حز ب دمکرات از سیاست¬ها و مواضعی پیچیده¬تر و سنجیده¬تر برخوردار است و همواره به حقوق بشر، دمکراسی و آزادی در سیاست¬های ملی و بین¬المللی تأکید گذارده است.
در مورد روابط امریکا و ایران، بر پایه مرور تحولات جاری در ایالات متحده، می¬توان دریافت که مواضع دو حزب جمهوری¬خواه و دمکرات از یک استراتژی مشترک به ویژه در برابر موضوع هسته¬ای ایران حکایت می¬کند. به تازگی، اعضای بلند پایه دوحزب دمکرات و جمهوری¬خواه ائتلافی با نام «اتحاد علیه ایران هسته¬ای» درچارچوب تشکیل مرکز «سیاستگاری¬های دو حزبی» بوجود آورده¬اند. راهکار این ائتلاف، اعمال فشار افکار عمومی و بین¬المللی بر جمهوری اسلامی در رابطه با پروژه هسته¬ای ایر ان است. این مرکز با اذعان به ناکامی سیاست کنونی امریکا در خصوص ایران، خواستار به کارگیری ابزارهای جدید دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی در برابر جمهوری اسلامی شده است. روش پیشنهادی مرکز یاد شده به رئیس جمهور آینده امریکا، گفت¬وگو با تهران همراه با افزایش تحریم¬های اقتصادی بیشتر علیه ایران و همگام با کشورهای اروپایی است.
درکنار ائتلاف دوحزب امریکا علیه جمهوری اسلامی، «مرکز امنیت جدید امریکا» در گزارشی 128 صفحه¬ای از اولویت برنامه هسته¬ای ایران برای رئیس جمهور آینده امریکا و هم چنین ارزیابی گزینه¬های نظامی مختلف علیه ایران و بررسی واکنشهای احتمالی سخن گفته است.
بنظر می¬رسد رخدادهای گرجستان، نزدیک شدن مرزهای پیمان ناتو به روسیه و سپر موشکی ایالات متحده در اروپا، گرچه به رقابت همراه با کشمکش سیاسی میان فدراسیون روسیه و امریکا انجامیده، نظم و آرایش موجود میان این دوکشور را برهم نخواهد زد؛ حداکثر، میدانی بر ای مانورهای سیاسی میان روسیه و امریکا و بهره¬برداری¬های متقابل ایجاد می¬کند. از سوی دیگر، بالا رفتن ضریب امنیتی در عراق، خروج تدریجی نیروهای امریکایی از این کشور و ر وند رو به توافق میان دولتمردان بیشتر به ایران، در صور ت عدم توافق مرضی¬الطرفین میان غرب و جمهوری اسلامی، بازتر خواهد کرد.
در صورتی که اوباما در امریکا به پیروزی برسد و حزب دمکرات برنده انتخابات شود، نوع گفت¬وگو وتعامل میان ایالات متحده و جمهوری اسلامی دشوارتر خواهد شد؛ زیرا رفتار پیچیده دیپلماسی امریکا در قبال ایران، بار سنگینی بر دوش سیاست خارجی ایران خواهد نهاد؛ به ویژه که مؤلفه¬های دمکراسی، حقوق بشر و آزادی¬ها- که از بن مایه¬های سیاست دمکرات¬ها است- بر دشواری¬ها خواهد افزود.
سیاست جمهوری اسلامی در برابر امریکا، با در نظر گرفتن برنامة هسته¬ای و مواضع کشورهای 1+5 ، آژانس بین المللی انرژی هسته¬ای و شورای امنیت در قبال آن، مقوله¬ای بغرنج است که نرمش¬های بی¬منطق و تندروی¬های بی¬حساب، می¬تواند به یک اندازه برای پیشبرد آن زیان آور باشد. به نظر صاحب این قلم، نوع رابطه وتعامل میان ایران و امریکا، بگونه¬ای که با پایین آوردن تنش¬ها و کشمکش¬ها، به ارتقای امنیت ملی و منافع ملی ایران بیانجامد، به عوامل گوناگون بستگی دارد. از جمله این عوامل، بازنگری در ادبیات و گفتمان کنونی جمهوری اسلامی از نوع به اصطلاح «انقلابی و تهاجمی» به ادبیات گفتمان واقع بینانه، عینی، علمی و خردگرایانه است؛ گفتمانی که ظرفیت¬های مفاهمه و درک متقابل را برمدار استقلال، احترام متقابل و عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر، به طرفین ارزانی دارد. در مسیر چنین گفتمانی است که می¬توان از امنیت و منافع ملی مردم ایران دفاع نمود؛ وگرنه دنبال کردن سیاست¬های متناقض، نسنجیده، تنش¬آفرین، بهانه ساز و غیر قابل دفاع، به عقب¬نشینی¬ها و عامل مهم دیگر ، بازسازی گفت¬وگو و تعامل فعال میان جمهوری اسلامی و کشورهای همسایه به ویژه حوزه خلیج¬فارس است. در گام بعدی، می¬باید روابط ایران و اروپا به دوران پیش از سال 1384 باز گردد، به این معنی که روابط اعتماد آفرین، فعال و تفاهم آمیز و به نسبت گرم آن دوران، تجدید شود. از سوی دیگر، آرایش جدید سیاسی دیپلماتیک روسیه در برابر امریکا که چیزی جز دفاع روسیه از منافع ملی خویش در برابر زیادخواهی¬های ایالات متحده نیست، نباید این توهم را در ایران پدید آورد که از این پس روسیه در کنار ایران خواهد ایستاد و در عمل(نه درحرف) در مجامع بین¬المللی بویژه در شورای امنیت، جانب جمهوری اسلامی را خواهد گرفت.
مجموعه بازنگری¬ها و بازسازی¬های یاد شده، می¬تواند ایران را در جایگاهی قوی¬تر و قابل دفاع¬تر در پی¬گیری امنیت و منافع ملی خویش قرار دهد، از حجم فشارها و محدودیت¬ها بکاهد و روند روابط تهران- واشنگتن را به سوی تعادل و بهبود تدریجی سوق دهد.
از یاد نباید برد که پشتوانه اصلی استقلال و سازنده و فعال یک کشور در عرضة مناسبات جهانی، میزان قدرت آن کشور است. این قدرت مؤلفه¬های سیاسی، اقتصادی، نظامی وفرهنگی را در بر می¬گیرد. کشوری می¬تواند درجهان امروز از استقلال و منافع خویش دفاع کند و بر سطوح امنیت و منافع ملی خویش بیافزاید که در اداره درون خانه و کاشانه خود موفق باشد. کشوری خود رفته در بحران¬های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، نمی¬تواند در عرصه سیاست خارجی، انتخاب¬گر، فعال و پیشرو باشد و چه بسا مجبور است به تحمیل¬ها و باج خواهی¬ها تن دهد و یا ضربه¬های خرد کنندة نظامی را بر پیکر نحیف خویش بپذیرد. این قاعده ارتباطی به یک کشور خاص ندارد. همه کشور های جهان را در بر می¬گیرد؛ چرا که با پایه این گزارة منطقی استعمار است که قدرت را فقط با قدرت می¬توان تحدید و کنترل کرد.
جمهوری اسلامی ایران هنگامی می¬تواند خطرها، فشارها و تحریم¬های موجود را از خود دور سازد که بتواند در بعد داخلی، شاخص های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ثبت و رضایت بخشی در کارنامه خویش ثبت کند؛ شاخص¬هایی که نشان دهد ایران رو به توسعة همه جانبه، توازن و پایدار گام برمی¬دارد. توفیق در چنین راهی، نیازمند بسط و ارتقای آزادی، دمکراسی، حقوق بشر، تساهل و مدارا و تکثرگرایی در ایران امروز است. در یک کلام، توفیق در اداره کشور به گونه¬ای که به توسعه و پیشرفت مداوم دست یابد که برآیند آن رضایت و اعتماد مردم و وحدت ملی است، نمایانگر سطح قدرت آن کشور در بعد داخلی و ملی است. کشورها در جهان امروز فقط با تکیه بر سطح قدرت بدست آورده می¬تواند در عرصه مناسبات جهانی بازیگری کنند. در ارتباط با روابط جمهوری اسلامی ایران با کشورهای مختلف ویژه جهان توسعه یافته، سطح و حجم قدرت کشور، برخاسته از چگونگی توسعه و پیشرفت آن را نباید از یاد برد.
لازم به تأکید است که سطح توسعه و پیشرفت یک کشور را آمار و ارزیابی¬های علمی تغییر می¬کند، نه اظهار نظر¬های شخصی و تبلیغات و ادعاهای بی بنیان. به سخن دیگر، قدرت یک کشور با داوری¬های مثبت و منفی ایدئولوژیک تعیین نمی¬شود. قدرت یک کشور را شاخص¬های تعریف شده جهانی در دو بعد ملی و بین المللی در مسیر آن کشور و دستاوردهای حاصله اندازه¬ گیری می¬کند. کارنامه جمهوری اسلامی از این قواعد مسثنی نیست و نخواهد بود .
منبع: سایت دیپلوماسی ایران، هشتم مهر