تراژدی در شکل روحوضی

اکبر گنجی
اکبر گنجی

یکم- طرح مسأله : آیت الله صادق لاریجانی خبر داده که بازداشت جن گیران و رمالان متهم به رابطه ی با احمدی نژاد/مشایی/رحیمی به امر شخص سلطان صورت گرفته و او خواهان “ برخورد جدی ” با آنها شده است[1].رئیس قوه ی قضائیه در همین سخنرانی مدیریت آیت الله علی خامنه ای در طول 22 سال گذشته را “ اسطوره ای از صبر و درایت ” به شمار آورده است.

حبیب الله عسگراولادی- دبیر کل جبهه ی پیروان خط امام و رهبری،یکی از رهبران موتلفه- مدیریت آیت الله علی خامنه ای در مواجهه ی با جریان انحرافی را “برخورد حکیمانه” قلمداد کرده و گفته است:

” برخورد حکیمانه ی رهبری با جریان انحرافی نشان می دهد که می شود با عقلانیت آن را مدیریت کرده و با کمترین آسیب از آن عبور کرد”[2].

مسأله/پرسش این است:“برخورد حکیمانه” و “صبر و درایت اسطوره ای” چه معنایی دارد؟ آیا مدیریت “ولایت مطلقه ی فقیه”(اصل 57 قانون اساسی)،مدبرانه/عادلانه(اصل 109 قانون اساسی) بوده است؟

دوم- رئیس جمهور ارزشی مطلوب رهبری :تردید نمی توان کرد که محمود احمدی نژاد را بسیجیان/ سپاهیان/ اطلاعاتی ها/امنیتی ها/روحانیت حکومتی با اشاره ی ولی فقیه بالا آوردند.حافظه ی تاریخی ما ضعیف است.به همین دلیل شواهد و قرائن مدعا را به تفصیل از نظر می گذرانیم تا نه تنها مدعا تثبیت شود، بلکه روشن شود که مسئولیت پاسخگویی با چه کسی است؟ شواهد و قرائنی که در اینجا عرضه خواهند شد، اسناد صرف نیستند،تاریخ زیست ما هستند. تاریخی که هزینه های سنگینی برای مردم ما داشت و دارد. آیت الله خامنه ای در 11/2/1384 گفت که به دنبال چه رئیس جمهوری است:

“رئیس ‏جمهوری که اعماق کشور و روستاهای دورافتاده برای او با تهران تفاوتی نداشته باشد؛ حق مردم شهرهای بزرگ و کوچک در نظر او یکسان باشد؛ بتواند برای رفع تبعیض و پُر کردن شکاف میان ثروتمندان و فقرا تلاش و کار کند… بنده دنبال این هستم که شخصی سر کار بیاید و قوه‏ی مجریه را اداره کند که خود را خدمتگزار مردم بداند و توانایی داشته باشد و به آرمان‏های امام و نظام اسلامی معتقد و پایبند باشد و حقیقتاً عدالت و مبارزه‏ی با فساد برای او حائز اهمیت باشد… اگر خدای متعال توفیق دهد که رئیس‏جمهورِ کارآمد باکفایتِ پُرنشاطِ شادابی که علاقه‏ ی به مردم و علاقه‏ی به عدالت و علاقه‏ی به رفع فساد و تبعیض برای او در درجه‏ ی اولِ برنامه‏ها قرار داشته باشد، سر کار بیاید، من به شما عرض بکنم که بسیاری از مشکلات اساسی این کشور - چه مسائل داخلی و چه مسائل خارجی - حل خواهد شد”[3].

در 19/2/84 به خواست دیگر خود اشاره کرد و گفت که به دنبال رئیس جمهور هماهنگ/تابع رهبری است تا حاکمیت دوگانه پیش نیاید:

“اینها می‏ خواستند کاری کنند که در رأس نظام، بین رهبری، رئیس جمهور و دیگر مسؤولان دعوا و اختلاف باشد؛ دائم این تصمیم بگیرد، آن نقض کند. صریحاً هم گفتند حاکمیت دوگانه ، و در خیلی از جاها این را اعمال کردند…الان هم نظام را متهم می‏ کنند که می‏خواهد دستگاه را یکدست کند… اگر یکدست کردنی که آنها دستگاه را متهم می ‏کنند، معنایش حاکمیت یکپارچه و اجازه ندادن به شکاف در حاکمیت و در اصول است، این لازم است…مگر در دنیای دمکراسی اجازه می‏ دهند که کسانی که با اصول و مبانی یک نظام مخالفند، بیایند داخل حاکمیت آن نظام شوند؟ هیچ جای دنیا چنین اجازه‏یی نمی‏دهند. البته معلوم است که ما هم اجازه نمی‏ دهیم”[4].

چند روز بعد گفت:

“دعواهای لفظی، شعارهای لفاظی‏ گونه، اسم از مفاهیم مبهم و بی سروته آوردن، مشکل مردم را حل نمی ‏کند؛ مردم احتیاج دارند به این‏که در میدان عمل و کار، با لجن‏هایی که نمی‏ گذارد این دریاچه‏ ی مصفا طراوت لازم را داشته باشد، مبارزه شود. کسی که سر کار می ‏آید - هر کس باشد، هر شعاری داده باشد، هر حرفی در مقام ادعا به مردم زده باشد - اولین وظیفه‏اش این است که برای گره‏گشایی مشکلات مردم آستین همت بالا بزند”[5].

بسیجیان/سپاهیان/اطلاعاتی ها/امنیتی ها به این سخنان علنی محتاج نبودند،آنان اوامر لازم را در جلسات غیرعلنی گرفته بودند.محمد باقر ذوالقدر،جانشین  سپاه پاسداران در سال 1384 ،پس از دخالت سپاهیان و بسیجیان در برکشیدن احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور، در همایش فرماندهان بسیج اداری و کارگری به آنها توضیح داد که چگونه این نیروها “ با طراحی درست و چند لایه توانستند ” محمود احمدی نژاد را که نماد اصول گرایی/دین باوری/انقلابی گری و عدالت ورزی بود،رئیس جمهور کنند. می گوید:

“انتخابات نهمین  دوره ریاست جمهوری در نوع خود بی نظیر بود و باوجود تلاش گسترده ی دشمنان و  بدخواهان، به بهترین نحو ممکن برگزار شد…فرد صالح و شایسته ای از مجموعه اصولگران  اصلاح طلب به توفیق خدمتگزاری در این عرصه دست یافت. نیروهای اصولگرا بحمدالله با طراحی درست و چند لایه توانستند  در یک رقابت واقعی و تنگاتنگ، حمایت اکثریت مردم را به خدمتگزاری بیشتر  و مؤثرتر به آنها جلب نمایند . محمود احمدی نژاد ،نماد اصولگرایی،  دین باوری، انقلابی گری و عدالت ورزی است”[6].

احمدی نژاد که رئیس جمهور شد،آیت الله خامنه ای برای او سنگ تمام گذاشت. به عنوان نمونه در 14/3/85 گفت:

“امروز دولت ما یکی از محبوب‏ترین دولت‏ها بعد از مشروطه تا امروز است؛ در طول این صد سال”[7].

در دیدار با نمایندگان مجلس در سال 1387 خطاب به آنها گفت:

“انصافاً دولت، دولت پرکاری هم هست. من در این دوره‏های بعد از انقلاب تا امروز، کمتر دوره‏ای را دیدم که این همه تلاش و کار و فعالیت متراکم در او وجود داشته باشد؛ با نیت‌های خوب”[8].

 یک سال قبل از انتخابات  ریاست جمهوری 1388 در دیدار با دولت احمدی نژاد گفت:

“آنچه که در مورد سال آخر این دوره باید به شما عرض بکنم، چند نکته است… فکر نکنید که امسال، سال آخر دولت است؛ نه. مثل کسی که پنج سال دیگر بناست کار بکند، کار بکنید؛ یعنی تصور کنید که این یک سال به اضافه چهار سال دیگر در ید مدیریت شماست . با این دید نگاه کنید و کار کنید و برنامه ریزی کنید و اقدام کنید.”[9].

این سخنان به طور روشن حاوی این پیام صریح بود که ولی فقیه تصمیم دارد تا احمدی نژاد همچنان رئیس جمهور  باشد. در همین دیدار،آیت الله خامنه ای تکلیف همه ی مخالفان احمدی نژاد را هم روشن کرد. نقد ناقدان را، “تهاجم”، “پنجه زدن”، “لجن پراکنی”،”غرض” و “دشمنی” با احمدی نژاد به قصد زدن نظام و انقلاب به شمار آورد. احمدی نژاد و یارانش را به کسانی تبدیل کرد که سخنشان، سخن نظام است، گفتمانشان،گفتمان انقلاب است:

“دو جریان الان علیه این دولت وجود دارد: یک جریان، جریان داخلی است؛ یک جریان هم جریان خارجی است که او مهمتر است… دارند فشار می‏آورند که این دولت را بکوبند . هدف واقعی شان هم این دولت - یعنی آقای احمدی‏ نژاد و شماها - نیست؛ البته آماج این دعواها شمائید؛ اما هدف واقعی، انقلاب است؛ هدف واقعی، نظام است. شماها هم چون حرف نظام را می زنید ، طبعاً آماج این تهاجم ها قرار می گیرید؛ این خطی است که الان در بیرون وجود دارد.علتش هم همین است که گفتمان این دولت، گفتمان انقلاب است و در جهت انقلاب حرکت می کند. این خط خارجی است. انگیزه‏های خط تخریب داخلی هم یک طیف وسیعی است و نمی شود انسان همه را به یک چوب براند: بعضی ها واقعاً خبری ندارند - یعنی مغرض نیستند؛ اطلاعاتشان کم است و بر اثر بی‏اطلاعی چیزی می گویند- بعضی ها غرض های شخصی و غرض های سطحی دارند؛ بعضی ها غرض هاشان غرض های عمقی است؛ یعنی با نظام مسئله دارند، کینه ‏ی امام در دلشان است و حرف های امام را یا از اول قبول نداشتند یا حالا قبول ندارند - آنهایی که از آن حرفها رو برگرداندند و پشیمان‏شده‏ها و برگشته‏ها - اینها یک طیف وسیعی از انگیزه‏هاست، لیکن بالاخره محصول و جمع‏بندی‏اش همین تهاجم ها و پنجه‏ زدنها و لجن پراکنی‏هاست که وجود دارد”[10].

در انتخابات ریاست جمهوری 22 خرداد 88 نیز آیت الله خامنه ای همه ی گروه های اصول گرا را به حمایت از احمدی نژاد وادار کرد. احمد توکلی- یکی از جدی ترین مخالفان احمدی نژاد- در آن انتخابات نه تنها از او حمایت به عمل نیاورد  بلکه به نزد ولی فقیه رفته و به وی گفته بود که رأی دادن به احمدی نژاد را بر خود حرام می داند:

“در انتخابات سال 88 من به هیچ وجه از ایشان دفاع نکردم و به بزرگان کشور نیز اعلام کردم که حمایت از ایشان را بر خودم حرام می دانم. در عین حال اعلام کردم که اضطرارا به ایشان رای می دهم”.

پس چرا به او رأی داد؟ چه اضطراری در کار بود؟ اضطرار این بود که او میان دو تن(احمدی نژاد و میر حسین موسوی) که دارای پایگاه اجتماعی بودند،گیر افتاده بود.متنها تفاوت این بود که نیروهای اجتماعی ای که پشت موسوی بودند،حتی اگر او نمی خواست،قابلیت بسیج اجتماعی علیه رهبری را داشتند و این قابلیت را از قوه به فعل در آوردند.اما نیروهای اجتماعی پشت سر احمدی نژاد،فاقد قابلیت بسیج علیه رهبری بودند، حتی اگر او می خواست.برای اینکه پایگاه اجتماعی احمدی نژاد،همان پایگاه اجتماعی رهبری بود و او نمی توانست از نیروهای رهبری علیه خودش استفاده کند.کما اینکه- به گفته ی توکلی- در ماجرای ابقای وزیر اطلاعات، احمدی نژاد به دنبال این پروژه رفت،اما شکست خورد. توکلی می گوید:

“گفتم که آقای موسوی دارای پایگاه اجتماعی‌ای است که ولو نخواهد، قدرت ایجاد تحریک اجتماعی در برابر رهبری را دارد و آقای احمدی نژاد دارای پایگاه اجتماعی است که ولو بخواهد، قدرت تحریک اجتماعی در برابر رهبری را ندارد . به همین دلیل گفتم که چون رهبری را رکن رکین کشور می دانم و هم از نظر اعتقادی و هم از نظر سیاسی اعتقاد دارم که باید از ایشان تبعیت کنیم و ایشان با قدرت جامعه را هدایت کنند، چون مقابله ی با رهبری را سم مهلکی برای جامعه می دانم، اضطرارا به کسی که حتی اگر بخواهد نمی تواند کاری کند رای می دهم و به کسی که می تواند این تحرک را ایجاد کند ولو نخواهد رای نمی دهم گرچه مزیتی برای احمدی نژاد بر موسوی قائل نیستم به همین دلیل اضطرارا به احمدی نژاد رای می دهم. حوادث بعد از انتخابات و حوادث اطراف موضوع وزیر اطلاعات، صحت این عرض من را نشان داد که متاسفانه اولی خواست و کرد ولی ناکام ماند و ظاهرا دومی هم خواست و چنان که پیش‌بینی می شد بحمدالله، نشد”[11].

یک هفته پس از انتخابات و بسیج اجتماعی با شعار “رأی من کجاست”،آیت الله خامنه ای در نماز جمعه ی مشهور 29/3/88 تکلیف همه را روشن کرد. ضمن حمایت شدید از احمدی نژاد،اعلام کرد که نظرات او از همه به او نزدیک تر است:

“به کسی که رئیس جمهور قانونی کشور است، متکی به آراء مردم است. نسبتهای خلاف دادند، رئیس جمهور مملکت را که مورد اعتماد مردم است، به دروغ گوئی متهم کردند! اینها خوب است؟
کارنامه های جعلی برای دولت درست کردند، اینجا آنجا پخش کردند، که ما که در جریان امور هستیم، می بینیم می دانیم که اینها خلاف واقع است؛ فحاشی کردند؛ رئیس جمهور را خرافاتی، رمال، از این نسبت های خجالت آور دادند ؛ اخلاق و قانون و انصاف را زیر پاگذاشتند…من البته در موارد متعددی با آقای هاشمی اختلاف نظر داریم، که طبیعی هم هست؛ ولی مردم نباید دچار توهم بشوند، چیز دیگری فکر کنند. البته بین ایشان و بین آقای رئیس جمهور از همان انتخاب سال 84 تا امروز اختلاف نظر بود، الان هم هست؛ هم در زمینه مسائل خارجی اختلاف نظر دارند، هم در زمینه نحوه اجرای عدالت اجتماعی اختلاف نظر دارند، هم در برخی مسائل فرهنگی اختلاف نظر دارند؛ و نظر آقای رئیس جمهور به نظر بنده نزدیکتر است “[12].

سه ماه بعد(18/6/88) در دیدار با اعضای دولت،ضمن حمله به مخالفان،حمایت زیادی از احمدی نژاد به عمل آورد و  گفت:

“ملت بزرگ ما، با حضور هشتاد و پنج درصدی در صحنه، بیعت دوباره‌‌‌‌‌‌ای با انقلاب کردند، بعد هم رئیس جمهوری را انتخاب کردند با قریب بیست و پنج میلیون رأی، که این هم یک نصاب جدیدی برای دولت و برای رؤسای جمهور ما بود. و اینها پیام داشت؛ هم آن حضور هشتاد و پنج درصدی - چهل میلیونی - پیامهائی در خود دارد، هم این انتخاب قریب بیست و پنج میلیونی…حالا بعضی واکنشی که به این حرکت عظیم مردم دادند، حقاً و انصافاً واکنش اخلاقی‌‌‌‌‌‌ای نبود؛ نجیبانه و جوانمردانه نبود…آقای رئیس جمهور ما هم که بحمداللَّه پرانرژی و خستگی‌‌‌‌‌‌نشناس حقاً؛ پابه‌‌‌‌‌‌پای ایشان دویدن هم خیلی سخت است. خدا کمکتان کند بتوانید پابه‌‌‌‌‌‌پای ایشان بدوید و برسید به مقاصدتان؛ واقعاً کار دشواری است. ایشان خیلی زیاد زحمت می کشند، زیاد تلاش می کنند، بحمداللَّه پرانرژی هم هستند؛ خدا را شکر. به ظاهر ایشان هم این همه نمی‌‌‌‌‌‌آید. الحمدللَّه. خداوند ان‌‌‌‌‌‌شاءاللَّه بیشتر کمک کند، بیشتر انرژی بدهد، بیشتر توان بدهد. البته ما مرتب دعا می کنیم؛ من هیچ شبانه‌‌‌‌‌‌روزی نیست که به آقای رئیس جمهور و بعضی دیگر از مسئولین دعا نکنم…بدانید سر راه، مشکلات خیلی زیاد خواهد بود، توطئه‌‌‌‌‌‌ها خیلی زیاد خواهد بود؛ علیه شماها، علیه این دولت و در باطن علیه این نظام. خیلی فکرها هست، خیلی تلاشها و توطئه‌‌‌‌‌‌ها هست و آماده باشید برای مواجهه‌‌‌‌‌‌ی با انواع و اقسام بدخواهی‌‌‌‌‌‌ها و بددلی‌‌‌‌‌‌ها و بدبینی‌‌‌‌‌‌ها که اثرش هم در بیرون بروز خواهد کرد…این چند سال، خیلی اهانتها به شما شد، کینه‌‌‌‌‌‌توزی شد، اهانت شد. اینها را تحمل کردید. این تحملها هم پیش خدای متعال اجر دارد…این طراحی و تدوین الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی ، به نظر من در هیچ جائی جز دولت وجود ندارد. هر چه انسان فکر می کند که کجا این کار را می شود انجام داد، به نظر می رسد تنها جائی که می تواند این را انجام بدهد، همین دستگاه‌‌‌‌‌‌های دولتی است…شما چهار سال فرصت دارید؛ این چهار سال می تواند یک پایه‌‌‌‌‌‌گذاری باشد که هر کسی هم بعد از شما آمد، این پایه‌‌‌‌‌‌گذاری شما راهنمای او باشد”[13].

یک سال بعد(8/6/89)،در هفته ی دولت در دیدار با اعضای کابینه، ضمن تعریف و تمجیدهای همیشگی، بر “ارزشی” بودن آنان صحه نهاد.دولتی معتقد،مومن،انقلابی،پایبند به دین و شرع، با جهت گیری های دینی/اخلاقی/عدالتی/استکبارستیزی. می گوید:

“این سالی که بر دولت دهم گذشت، سال خیلی سختی بود و انصافاً تلاشی که در این مدت از سوی مسئولین و دست‌اندرکاران در قوه‌ی مجریه نشان داده شد، تلاش باارزشی بود؛ حقاً و انصافاً تلاش مأجور و مشکوری بود. این سال، هم از لحاظ سیاسی و امنیتی سال دشواری بود، هم از لحاظ تأثیر جریانهای بیگانه بر برخی از بخشهای کشور، مثل اقتصاد و فرهنگ و غیره. کسانی که فتنه‌ی سال 88 را شروع کردند…به کار کشور ضربه‌ی سختی زدند. اگر این فتنه نبود، بلاشک کارهای گوناگون کشور بهتر پیش می رفت. اینها دشمنان را امیدوار کردند و روحیه دادند به کسانی که علیه نظام اسلامی جبهه‌بندی کرده‌اند و یک جبهه‌ای تشکیل داده‌اند. البته خوشبختانه شماها با اعتقاد ، با ایمان و با ایستادگی توانستید کارها را پیش ببرید؛ مشکلات را از پیش پای کشور و نظام بردارید و در بخشهای مختلفی که ما مشاهده کردیم، از گذرگاه‌های سخت و آن پیچهای دشوار به شکل مناسبی عبور کنید. به نظر ما این خیلی ارزش دارد و حاکی از توجه الهی و لطف الهی است. بخشی از این کارهائی که آقای رئیس جمهور در گزارش مشروح و مبسوط خودشان ذکر کردند، کارهائی است که در همین برهه - سال 88 - انجام گرفته و با همه‌ی مشکلات و گرفتاری‌ها الحمدللَّه توفیقات خوبی به دست آمده … این را شما افتخار بدانید که الحمدللَّه به مبانی انقلاب پایبندید و به اینکه شعارهای انقلاب را قبول دارید و می خواهید اجراء کنید، افتخار می کنید ؛ این توفیق بزرگی است. یکی از مهمترین خصوصیات این دولت این است که شعارهای خودش را شعارهای انقلاب قرار داده و به این، احساس سربلندی و افتخار می کند. مردم هم به خاطر همین به شما اقبال کردند؛ این هم معلوم باشد. مردم به این شعارها دلبسته‌اند، علاقه‌مندند…شما هم بحمداللَّه این شعارها[پایبندی به دین،پایبندی به ارزشهای دینی،پایبندی به شرع] را داده‌اید، مردم هم قبول و اقبال کرده‌اند؛ این را مغتنم بشمارید…در زمینه‌ی جهتگیری‌های کلی و کلان دولت توصیه‌ی من این است که این جهتگیری‌ها را با شدت، با حدت و با تعصب حفظ کنید. از این جهتگیری‌ها انصراف پیدا نکنید: جهتگیری دین، جهتگیری اخلاق، جهتگیری عدالت، جهتگیری خدمت، جهتگیری مقابله و مبارزه‌ی با استکبار و زورگویان عالم”[14].

آخر مهرماه 89 سفر ده روزه ی آیت الله خامنه ای به قم آغاز شد که تا پایان هفته ی اول آبان ماه ادامه یافت.در این سفر دیداری خصوصی با اعضای جامعه ی مدرسین حوزه ی علمیه ی قم داشت که آنان انتقادهای زیادی را بر دولت احمدی نژاد و شعارهایش (مکتب ایرانی،منشور حقوق بشر کوروش، موسیقی،حجاب،ورود زنان به استادیوم های ورزشی،و…) وارد آوردند.ولی فقیه در این دیدار برای احمدی نژاد سنگ تمام گذاشت و گفت:در دوره ی هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی وقتی آنان به خارج رفته و با دولت های دیگر گفت و گو می کردند، وی به شدت نگران می شد که مبادا سازش یا خیانتی صورت گیرد. اما در دوره ی احمدی نژاد خیالش کاملاً راحت است و کوچکترین نگرانی از این بابت ندارد. می گوید در زمان هاشمی لیستی از کالاهای مورد تقاضاهای ایران را به دولت آلمان داده بودند که در مقابلش تعهدات زیادی متقبل می شدند و رهبری جلوی این کار را گرفته است. می گوید:

“بنده از همه ی دولت‌ها حمایت کرده‌ام ولی این دولت با دولت‌های گذشته تفاوت دارد و فرق اساسی در این است که تلاش نمی‌کنند حاکمیت دوگانه درست کند. در گذشته حرف دشمن القای حاکمیت دوگانه بود و در برخی ادوار هم برخی افراد دنبال القای این وضعیت در کشور بودند که دولت و مجلس در مقابل ولایت فقیه که محور نظام است، قرار دارد ولی الان اینگونه نیست.در شرایط کنونی اختلاف نظر هست و من هم برخی مسائل را قبول ندارم اما الان اگر رهبری چیزی بگوید، رئیس جمهور می‌پذیرد و به آن عمل می ‌کند. امروز وقتی رئیس جمهور یا مسئول ارشدی از دولت به خارج از کشور می‌ رود، من نگرانی ندارم اما قبلاً نگران بودم که مسئولان در خارج از کشور می‌خواهند چه بگویند؟ یک بار در موضوع روابط با یک کشور اروپایی کاغذی آوردند و مطالبی مطرح کردند که خلاف عزت بود و من جلوی آنها ‌ایستادم و حتی در مورد مشابهی ‌گفتم اگر این کار را بکنید، مخالفت خود را اعلام می‌کنم”[15].

در مورد مسأله ی عدم اهمیت دولت به بد حجابی زنان که به شدت مورد اعتراض مراجع تقلید بود و هست،نیز به دفاع از دولت پرداخت و گفت:“من این مطلب را قبول ندارم؛ مسئولان امروز همه حجاب فقهی را قبول دارند ولی اختلاف سلیقه در تاکتیک‌هاست”.مجدداً بر ارزشی بودن دولت احمدی نژاد انگشت نهاده و می گوید:“دولتمردان فعلی حرف حق و حرف نظام و حرف انقلاب را می‌زنند و جای نگرانی نیست”.در مورد مکتب ایرانی هم می گوید:“برداشتم این نیست که منظور آنها مقابل قرار دادن ایرانیت در برابر اسلامیت باشد”.

از آبان 89  به روز اول سال(1/1/90) عبور کرده و به مشهد می رویم که همه ساله محل برگزاری مهمترین سخنرانی سال آیت الله خامنه ای است.به تعریف و تمجیدهای رهبری از احمدی نژاد و دولت اش توجه کنید که چه کارنامه ی درخشانی در سال 1389- سال “همت مضاعف و کار مضاعف”- به یادگار گذاشته اند. این سخنان دارای اهمیت بسیار است.به خاطر آن که چند هفته ی بعد،همه چیز به هم ریخت. می گوید:

“آنچه که در بخش دانش پیشرفته و فناوری بالا امروز در کشور وجود دارد و در حال وقوع است، بسیار بیش از آن مقداری است که به مردم اطلاع‌رسانی شده است…آدرسها و گزارشهای مراکز معتبر بین‌المللی نشان می دهد که در این قسمت، کشور شما از بسیاری از کشورهای عالم پیشتر دارد حرکت می کند و شتاب کشور چندین برابر متوسط شتاب جهانی است…این در زمینه‌ی علم، که حقاً و انصافاً همت مضاعف و کار مضاعف در آن مشهود است…[مورد بعدی]گام بلند هدفمند کردن یارانه‌هاست…این، جزو آرزوهائی بود که سالهای گذشته از دولتها مطالبه می شد[من از دولتها طلب می کردم]. ورود در این میدان، کار دشوار و سختی است؛ زمینه‌ها هم آماده نبود. بحمداللَّه اکنون این کار شروع شده است. همکاری ملت و دولت در این زمینه هم انصافاً عالی بود.آثار این کار در آینده بتدریج آشکار می شود؛ اگرچه تا امروز هم بعضی از آثار مثبت آن آشکار شده است…از جمله‌ی کارهائی که باز همت مضاعف را در زمینه‌ی اقتصاد نشان می داد، افزایش صادرات غیرنفتی است…سال 89 گام بلندی در این راه برداشته شد. از جمله‌ی چیزهائی که همت مضاعف را در زمینه‌ی اقتصادی نشان می دهد، مواجهه‌ی هوشمندانه و مقتدرانه با تحریمهائی است که غرب به سردمداری آمریکا و متأسفانه پیروی کورکورانه‌ی بعضی از دولتهای اروپائی از آمریکا علیه ایران اعمال کرد…یک برخورد هوشمندانه و قدرتمندانه‌ای با این تحریمها انجام گرفت و تیغ دشمن کُند شد. دشمن نتوانست با این تحریمها به هدفهای خود دست پیدا کند. خوشبختانه با تلاش زیاد ، با کار متراکم شبانه‌روزی ، مسئولان در بخشهای مختلف توانستند از این عقبه عبور کنند…[دشمنان]گفتند این نقطه ضعف جمهوری اسلامی است، نمی گذاریم بنزین وارد شود. مسئولین کشور ما، قبل از آنکه آنها دست به کار شوند، مشغول تهیه‌ی مقدمات شدند. کار به جائی رسید که در تولید بنزین، کشور عزیز ما خودکفا شد؛ این به برکت تحریم آنها بود.این، برخورد هوشمندانه است… در زمینه‌ی اشتغال، کارهای خوبی انجام گرفته است. گزارش دولت می گوید که در سال 89 یک میلیون و ششصد هزار شغل ایجاد شده است؛ که اگر این گزارش دقیق باشد، معنایش این است که پانصد هزار شغل بیش از پیش‌بینی فراهم شده است…بحمداللَّه این سال به معنای واقعی کلمه، سال همت مضاعف و کار مضاعف بود…مردم به مسئولینِ خودشان علاقه‌مندند، به آنها اعتماد دارند، به آنها کمک می کنند، با آنها همراهی می کنند”[16].

این شواهد و قرائن کمترین تردیدی باقی نمی گذارد که محمود احمدی نژاد را آیت الله خامنه ای رئیس جمهور کرد.از هیچ کس به قدر او حمایت به عمل نیاورد.عزل وزیر اطلاعات توسط احمدی نژاد،ابقای او توسط آیت الله خامنه ای[17]، قهر و خانه نشینی رئیس جمهور؛ دستور برخورد با نزدیکانش و حمله ی مستقیم به خودش را به دنبال آورد. این “برخورد حکیمانه” و “اسطوره ای” را مرور کنیم که چگونه است؟

دوم- جاسوسی : تهمت جاسوسی یکی از ارکان مدیریت حکیمانه ی آیت الله علی خامنه ای است.از ابتدای دوران زعامت “مقام معظم رهبری”، هر یک از مخالفان را که بازداشت کردند،اولین اتهامی که متوجه او می ساختند، اتهام “ارتباط با بیگانه”(جاسوسی) بود.در مقاله ی “علی خامنه ای و ظن جاسوسی احمدی نژاد”(گویا نیوز،4/2/90)این اتهام سازی با توجه به شواهد و قرائن مدلل شده است[18]. اساس کار چنین است. ابتدأ روزنامه ی کیهان این تهمت را می سازد،سپس همه می فهمند که نظر “آیت الله خامنه ای” چیست و چه سخن/تهمتی را باید تکرار کنند.به عنوان نمونه، روزنامه ی کیهان در سرمقاله ی 21/2/90 ،گروه احمدی نژاد/مشایی را “آلوده ی تله های اطلاعاتی” دشمن قلمداد می کند که “خانه های جدول دشمن” را پر می کنند:

“این جریان آلوده  نیازمند قرنطینه و درمان لازم است…این حلقه فراتر از ماجرای وزارت اطلاعات، دنبال تقابل رئیس جمهور با ولایت فقیه بودند و به واسطه ی مجموعه ای از تحرکات که دلالت بر پیگیری این سناریو در طول دو سه سال اخیر می کند، متهمند که خانه های جدول دشمن در پروژه القای “حاکمیت دوگانه” را پر می کنند. آیا جزو نقشه دشمنند؟ یا به خاطر رفتارهای پرخطر، آلوده تله های اطلاعاتی شده اند و نقطه ضعف هایی دارند که اسباب حرکت اجباری در سناریوی دشمن می شود؟ یا خود آنها بازیچه ی واسطه های دشمن قرار گرفته اند تا اعتبار دولت اصولگرا را مخدوش کنند؟ گذر ایام پاسخ این پرسش ها را ارائه خواهد کرد”[19].

موضع گیری صریح کیهان،استراتژی ای را که اصول گرایان باید دنبال کنند، بر می سازد.حبیب الله عسگراولادی،یکی از چهره های شخاص اصول گرایان،در ادامه ی سخنانی که در ابتدای مقاله از او نقل کردیم، مدعی شده که جریان انحرافی “ مشکوک به وابسته بودن به نیروهای اطلاعاتی و ارتباطات خارجی است “.می گوید:

“این جریان سعی دارد فاصله بین قوا و رئیس جمهور با رهبری را طوری تنظیم کند که یکی از اهداف نبرد نرم علیه ملت و نظام عملیاتی شده لذا هرگامی برای همگرایی برداشته شود این عده بر ضد آن عمل می کنند…گفتمان این افراد عمدتا براساس پیش بینی و پیشگوئی کسانی صورت می گیرد که با عقلانیت اسلامی فاصله داشته و مشکوک به وابسته بودن به نیروهای اطلاعاتی و ارتباطات خارجی است “.

حسین فدایی- دبیرکل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی،نماینده ی مجلس شورای اسلامی- نیز در همین زمینه گفته است: “نفرات مرتبط با این جریان ارتباط با آمریکا و سرویسهای جاسوسی را در برنامه خود دارند “[20].

سردار سرلشکر سید یحیی ‏صفوی، دستیار و مشاور عالی فرمانده کل قوا،گفته است:

“تجربه سیاسی سی سال گذشته انقلاب اسلامی نشان داده است، سرنخ برخی از گروههای سیاسی منحرف ‏ سرویس‌های اطلاعاتی بیگانگان هستند و به فضل الهی مردم ما مردمی مومن و هوشمند و وفادار به امام ‏بزرگوار و مقام معظم رهبری بوده و جریانات منحرف نخواهند توانست این ملت بزرگ را از آرمانهای ‏حضرت امام و شهداء عزیز جدا کنند”[21].

سردار حسین همدانی، فرمانده سپاه محمد رسول الله(ص)، گفته است که جریان انحرافی “از آن سوی مرزها هدایت می شود”:                                                      

“بعد از هشدار اخیر رهبر معظم انقلاب راجع به یک جریان انحرافی که از آن سوی مرزها نیز هدایت می شود بسیجیان طبق روال گذشته و همیشگی که اولین کسانی بودند که با مقام معظم رهبری بیعت می کنند…سران جریان انحرافی بدانند که بسیجیان در صحنه حضور دارند…مردم…با حضور خود عملا برای مقابله ی با جریان انحرافی که از آغاز سال تحرکات خود را شروع کرده است، لبیک خواهند گفت”[22].

سردار اسماعیل کوثری،عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، در همایش سراسری هیئت های رزمندگان اسلام گفته است:

“این جریان با تفکر انحرافی می خواهد حداقل 100  تا 150 نماینده را وارد مجلس کند و به اصطلاح خود می گویند ما نمایندگانی می خواهیم بفرستیم که مستقیم با امام زمان رابطه داشته باشند.باید با حساسیت بیشتری در انتخابات نهم مجلس در اسفند ماه کار کرد چون دشمن با طراحی های پیچیده برنامه ی خود را ادامه می دهد که این می طلبد ما هم حساستر باشیم و برنامه هایمان را پیچیده تر کنیم…در این برهه ی زمانی پیش بینی وقایع و اقدامات دشمن بسیار مهمتر از اقدامات پس از اتفاق افتادن است.بعنوان مثال آقای امیری فر نامی که از چهره های وابسته ی به آقای مشایی می گوید ما از اصولگرایی گذشته ایم در حالیکه همین اخیراً حضرت آقا اصولگرایی را برخواسته از متن نظام دانستند و بر آن تأکید کردند”[23].

سوم- اجنه و شیطان پرستی : هدف روحانیت تسلط انحصاری بر موجودات رازآلود قدرت/ثروت سازی چون امام زمان است.آنان به هیچ وجه نمی توانند بپذیرند که احمدی نژاد/مشایی مستقیماً به امام زمان وصل شوند. اتصال به امام زمان فقط و فقط باید از طریق فقیهان باشد. به همین دلیل، آنان را به رمالی و جن گیری و شیطان پرستی متهم ساخته/می سازند.

حسین فدایی در ادامه ی سخنانی که از او نقل کردیم، گفته است:

“این گروه در بعد عقیدتی در بطن خود مفاهیم و ارزش های فرقه های شیطان پرستی را ترویج و از ابزار پیشگویی استفاده می کند و با توجه به مرام لیبرالیستی خود در عرصه فرهنگ اختلاط زن و مرد را بدون اشکال دانسته و تسامح و تساهل در عرصه فرهنگی را دامن می زنند”.

اما چه ارتباطی می توان میان شیطان پرستی عقیدتی و ارزش های لیبرالیستی چون تساهل و تسامح و رواداری برقرار کرد؟

آیت الله مصباح یزدی در جمع فرماندهان سپاه پاسداران گفته است:

” شیطان در صدد است در این موقعیت‌ها، هم افراد و هم جامعه را به انحرافات خطرناک سوق دهد…هر گاه مردم احساس مسئولیت را رها کردند و خود را نسبت به حوادث بی‌تفاوت نشان دادند، شیطان بر آن‌ها مسلط می‌شود بنابراین باید خیلی هشیار باشیم… شیطان با این تجربیات طولانی که از فریب انسان‌های مختلف به دست آورده، می ‌داند از کجا شروع کند. او از نقطه‌ای بسیار کم‌رنگ شروع می‌کند و تدریجا پیش می‌رود به طوری که حساسیتی ایجاد نشود…در چند سال اخیر، چنین احساسی پیش آمده که خطری پیچیده نسبت به اساس فکری جامعه در حال شکل‌گرفتن است و شیطان تمام تجربیات و حیله‌های خود را به کار گرفته تا طرز فکری انحرافی را در جامعه القاء کند… استراتژی قطعی شیطان این است که بتواند مرتبه و قداست روحانیت شیعه را تضعیف کند…قدم اول در القای این تفکر، سعی در کاستن از محبوبیت روحانیت با بزرگ جلوه دادن نقاط ضعف برخی روحانیان و حتی لغزش‌های ایشان در تکلم و پوشش و قدم دوم مطرح کردن اسلام منهای روحانیت بود…کمال استادی این شیاطین در اینجا ظاهر می‌شود که با القای این فکر که امام زمان کشور را اداره می‌کند، سعی در تضعیف جایگاه ولی‌فقیه دارند و نیاز به وجود ولی‌فقیه را زیر سؤال می‌برند.این طرز فکر به سمتی در حال حرکت است که می‌گوید ما با رابطه‌ای معنوی می‌توانیم خواسته امام زمان را به دست آوریم و کشور را بی‌واسطه و بدون نیاز به متخصصان اسلام‌شناس اداره کنیم”[24].

صادق لاریجانی در 29/2/90 گفته است:

“متاسفانه در دوره ی ما گروه های انحرافی پیدا شده‌اند که ترویج جن گیری و رمالی اقدام می کنند که این گونه مسائل هیچ نسبتی با مبانی دینی ما ندارد…[دشمن برای کم رنگ کردن نقش روحانیت سکولاریسم را در کشور ترویج می کند]متاسفانه در دوران اصلاحات مطبوعات کشور به ترویج سکولاریسم و پلولاریزم دینی می پرداختند.ترویج عرفان های کاذب را یکی دیگر از مسائل انحرافی در دولت اصلاحات بود.مجموعه ای از بدترین کتاب ها با محتوای عرفان های کاذب در دوران دولت اصلاحات چاپ و توزیع شد. برخی از بزرگان کشور[مقام رهبری] پیغام دادند که با این گونه انحرافات برخورد جدی شود. قوه ی قضاییه نیز در حد وظایف قانونی خود نسبت به این مسائل عمل خواهد کرد.نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران امروز با فداکاری های امام راحل ، رهبر معظم انقلاب و ملت ولایتمدار ایران امروز در همه ی عرصه ها الگو است. مقام معظم رهبری اسطوره ای از صبر و درایت در طول بیش از بیست سال گذشته بوده است و ایشان در کمال دقت و درایت به امور نگاه می کنند”[25].

رسول جعفریان- مورخ مورد حمایت آیت الله خامنه ای که بر چاپ سوم کتابش علیه روشنفکری جریان ها و سازمان های مذهبی سیاسی ایران: از روی کار آمدن محمد رضا شاه تا پیروزی انقلاب اسلامی، سال های 1357- 1320  حاشیه هایی نوشت که در چاپ های بعدی در پاورقی مطلب مربوطه اضافه شده- نیز نگران به حاشیه راندن مرجعیت دینی و ولایت فقیه است.گروه احمدی نژاد و مشایی را به رمالی، جن گیری، قطب گرایی و غیب گویی متهم می کند، اما نمی گوید که فقیهان همه ی اینها را برساخته و از آن به سود صنف خود استفاده کرده اند. احمدی نژاد هم شاگرد همین مکتب است. جعفریان می نویسد:

“در این ماجرا،خط عقل گرایی دینی به شدت تعضیف شد و باب رمالی و جن گیری بازتر گردید…در یادداشت “آینده ی مرجعیت”‌ در اردیبهشت 1387 نوشتم “ سومین جریان، نه صوفیانه است و نه نوگرایانه، بلکه نوعی تلفیق قطب‌گرایانه و غیب‌گویانه است. کسانی هم که این طرز فکر را می‌پذیرند، راهی میان رمالی قدیم و قطب‌گرایی صوفیانه و شیخ‌پروری را برگزیده‌اند. گاهی هم این مطالب را با گفتمانی ویژه از مباحث مهدویت گره زده و مرجعیت را دور می‌زنند. بابیتی که سیدعلی محمد باب در حوالی سال 1260 ق درست کرد، با انکار مرجعیت آغاز شد. وقتی سید محمدعلی باب، خود مستقیم با منبع شریعت ارتباط دارد، دیگر چه نیازی به مرجعیت است؟ این مطالب را نخست شیخ احمد احسایی، استاد سید کاظم رشتی باب کرد. حدیث که نقل می‌کرد، مستقیم از امام معصوم روایت می‌کرد و می‌گفت، نیازی به ذکر مشایخ اجازه‌اش ندارد، چون با مبدأ در تماس است. این نگره به بابیت منجر شد. ما همواره رشته‌های ضعیفی از این ماجرا را به عنوان تهدیدی برای مرجعیت شیعه داشته‌ایم”…[جریان انحرافی]همچنان در مصاحبه ها و گفته ها تلاش مزبوحانه می کنند تا فریب کارانه خود را وفادار به اصول انقلاب از جمله ولایت فقیه نشان دهند”[26].

چهارم- مدفوع خوری :سپاه پاسداران که بازداشت شدگان را در اختیار دارد،استاد اتهام سازی، شکنجه و اعتراف گیری های تلویزیونی است.آنان در این پرونده گامی پیش نهاده و متهمان جن گیر و شیطان پرست جریان انحرافی را به “مدفوع خوری” متهم ساخته اند.سپاه در روزنامه ی خود درباره ی عباس غفاری نوشته است:

“اخبار بدست آمده حکایت از آن دارد یکی از رمالان در ارتباط با جریان انحرافی که اخیرا بازداشت شده دارای انحرافات و مفاسدعمیق اخلاقی - دینی بوده است.به گزارش”جوان آنلاین”،نامبرده از طریق آغشته کردن قرآن به نجاست بوده به قدرت شیطانی دست پیدا کرده و از این طریق اعمال شنیع و غیر اخلاقی خود را دنبال می کرده است.همچنین گفته می شود وی به ریاضت های عجیب غیر شرعی دست زده و بطور مثال روزانه از مدفوع خشک شده ی خود تناول می کرده است .نامبرده همچنین ادعا کرده که تمام پیشگویی های وی تحقق یافته است.وی در پاسخ به این سوال[بازجویی] که چطور برخی از پیش بینی های وی مثل فرجام انتخابات شوراها نادرست از آب درآمده ،گفته است: اجنه ها دروغ هم می گویند که یک موردش همین بوده است.وی همچنین دارای رمز”…” بوده که با ترکیب با دو رمز دیگر فرعی می توانسته است قلب،هوش و چشم افراد را بی اثرکرده و به تعبیر عوامانه کر و کور کند.فرد مزبور با توجه به تصرف شیطانی خود بسیاری از پروژه های اقتصادی جریان انحرافی و مواردی که را که مستقیما با لیدر این جریان و نزدیکانش مربوط بوده و نیاز به دستورات لازم داشته را به پاراف می رسانده است و نامبرده از این پروژه های کلان درصدهای نجومی دریافت می کرده است.گفتنی است رمال مذکور در دفتر لیدر جریان انحرافی دارای جایگاه و اتاقی خاص بوده که هیچ کس جز این دو و یکی - دو چهره مطمئن در این جریان حق ورود به آن را نداشتند”[27].

البته اگر اتهام فرد یاد شده این باشد، در قانون مجازات اسلامی جمهوری اسلامی جرمی به نام “تناول مدفوع خشک شده” وجود ندارد.اما به سطح اخلاقی اینان بنگرید که تا چه حد تنزل کرده و برای اتهام سازی به چه اموری استناد می کنند.

پنجم- برداشتن 360 فقره پرده ی بکارت : بازجویان سپاه پاسداران درباره ی عباس غفاری گفته اند:

“در پرونده وی برداشتن بکارت دختران و ارتباط با زنان شوهر دار وجود داشته است.برخی از کسانی که مورد تجاوز وی قرار گرفته اند،تصریح کرده اند که آنان به ناگاه و بدون داشتن اختیار به مسیری هدایت شده و با رجوع به منزل نامبرده خود را در اختیار وی قرار می دادند.گفته می شود تاکنون 360 فقره تجاوز در پرونده وی تاکنون ثبت شده است”[28].

از سوی دیگر، سپاه پاسدران با اعلام شماره ی تلفن  88498443 از همه ی کسانی که “مطلب مستندی” در این زمینه دارند، خواسته تا اطلاعات خود را ارائه کنند.

چند صد هزار تن از بهترین فرزندان ایران زمین در جنگ هشت ساله ی ایران و عراق به شهادت رسیدند. آنان شجاعانه از تمامیت ارضی کشورشان دفاع کردند. نتیجه ی آن همه رشادت چه شد؟ نهادی که خود را امتداد آن جریان و حافظ آن قلمداد می کند،اینک به چه وضعی دچار شده است؟ آن سرمایه ی عظیم را چگونه بر باد می دهد؟ پس از انتخابات ریاست جمهوری 1388 با بازداشت شدگان چه کرد؟ آن داستان های شرم آور و ننگین از شکنجه هایی که در بازداشتگاه 2 الف بر سر آزادگان ایران رفت، چه وضعیتی پدید آورد؟ آیا بهترین جوانان ایران زمین به جبهه های جنگ رفتند تا میراث برانشان به چنین روزی بیفتند؟ بازجویان سپاه اینک با بازداشت شدگان منسوب به احمدی نژاد از همان روش هایی استفاده می کنند که در بازداشت های پس از انتخابات ریاست جمهوری تجربه شد.این روش ها(شکنجه های روحی و جسمی)ضد اخلاقی است.

ششم- براندازی و ساختار شکنی : اتهام دیگری که معمولاً علیه مخالفان از آن استفاده می شود، “اتهام براندازی” است. حجت الاسلام ناصر سقای بی ریا- مسؤول دفتر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم،مشاور پیشین احمدی نژاد در امور روحانیت- گفته است:

“امروز هم گروه های منحرفی هستند که از ریشه، روحانیت را نمی‌خواهند…از سخنان و حرف های گروه و جریان انحرافی بر می آید که در نهایت می‌خواهد به طور کلی روحانیت را کنار بگذارد از این رو می‌گویند ولایت فقیه باشد اما جز نصیحت کاری نکند…می گویند خود امام زمان دارد کشور را اداره می کند و ما نیازی به ولی فقیه نداریم… راس جریان انحرافی گفته بود شش سال اول، زمان مدارا با نظام اسلامی است و دو سال آخر، زمان ساختار شکنی است . اینها قصدشان این بود که نظام را با چالش مواجه کنند.اگر این گونه باشد آنها یک روزی هم در برابر مقام معظم رهبری می‌ایستند…مقام معظم رهبری تدبیر بسیاری زیبایی کردند و قبل از اینکه این انحراف پخش شود آن را جمع کردند…امروز ولایت فقیه و مقام معظم رهبری در مقام و جایگاهی برجسته قرار دارد و با آگاهی، تدبیر و دوراندشی و مهارت، فتنه ها را مهار می‌کنند…باید نسبت به تبیین، ترویج و اجرایی کردن منویات و رهنمودهای امام راحل و مقام معظم رهبری هم‌اندیشی کنیم”[29].

اگر مشایی چنین سخنی گفته  و سقای بی ریا از آن اطلاع داشت،چرا آن را به اطلاع نهادهای امنیتی و اطلاعاتی نرسانده بود؟ آیا نباید گمان کرد که در  پروژه ی حذف تیم احمدی نژاد، فقیهان در حال اتهام سازی جدیدی برای آنها هستند؟

هفتم- نتیجه : ما از کجا به کجا رسیده ایم؟ اینک در چه وضعیتی قرار داریم و چه باید کرد؟

1-7- نگاه ها معطوف به حدود یکهزار میلیارد ها دلار درآمد ارزی و هزاران میلیارد تومان درآمد دیگر است که نتوانست مشکل فقر و تبعیض و نابرابری و فساد گسترده را حل کند.اما به زوال “ سرمایه ی اجتماعی ” عنایت نمی شود.” اعتماد “ محور سرمایه ی اجتماعی است. “اعتماد” آهن ربایی است که افراد یک جامعه را کنار یکدیگر جمع کرده و زندگی صلح آمیز را امکان پذیر می سازد.شاید عدم اعتماد مردم به نظام اهمیت چندانی نداشته باشد. اما،عدم اعتماد عمومی به یکدیگر بسیار مهم است. اینک، چه کسی به چه کسی اعتماد دارد؟ می توان خطر کرد وگفت:بزرگترین جرم زمامداران حاکم بر ایران، زوال شدید اعتماد عمومی است.

2-7- در کشور ما فقه جایگزین اخلاق شد.اگر مسلط شدن فقه را علت رذیلت گستری به شمار نیاوریم، حداقل نوعی مقارنه میان سلطه ی “اسلام فقاهتی” و گسترش رذایل اخلاقی قابل مشاهد و تأیید است.فقیهان در انبان فقه صدها حکم و مجوز عمل به رذایل اخلاقی پنهان کرده اند.دوست فرهیخته ای در بند 2 الف سپاه زندانی بود. او را برای اعتراف به جرائم ناکرده کتک می زدند.با چشمان بسته از شکنجه گر خود پرسیده بود:آیا وقتی شب در خانه در حال نماز خواندن هستی عذاب وجدان نداری؟ آیا داستان حضرت علی و آن زن یهودی و خلخال را نشنیده ای که امام گفت اگر مرد مسلمانی از داغ این مصیبت بمیرد جای سرزنشی نیست؟ این را که گفته بود، بازجوی شکنجه گر خطاب به بازجوی دیگر گفته بود:“حاجی اون خلخال رو بیار تا نشانش بدم”. بعد هم با شلاق به جان این زندانی سرشناس افتاده بود. دوست فرهیخته ی ما به یک نکته عنایت نداشت،اگر در فقه این گونه روایات وجود دارد، صدها روایت دیگر هم وجود دارد که درست عکس آن را می گویند و فقیهان همانها را به بازجویان آموزش می دهند. فقه برساخته ی فقیهان است.به عنوان نمونه به  روایت زیر بنگرید.آیا این روایت جایی برای فضایل اخلاقی باقی می گذارد؟

در کتاب کافی، با سند صحیح، از ابو عبدالله (امام صادق) روایت شده است که وی گفته است که پیامبر گرامی اسلام گفته است: “اذا رایتم اهل الریب والبدع من بعدی فاظهروا البراءه منهم و اکثروا من سبهم والقول فیهم والواقیعه و باهتوهم کیلا یطمعوا فی الفساد فی الاسلام و یحذرهم الناس و لایتعلموا من بدعهم یکتب الله بذلک الحسنات و یرفع لکم به الدرجات: هرگاه ، پس از من ، به کسانی برخوردید که یا در دین شک دارند یا چیز نوظهوری به دین وارد می کنند بیزاری خود را از آنان آشکار کنید و تا می توانید دشنامشان دهید و بدگویی شان کنید و افتراشان بزنید و دروغ  و بهتانشان ببندید تا امیدشان به تباه کردن اسلام نومید شده و این کارها مردم را از اطرافشان پراکنده کند تا از بدعتهایشان چیزی نیاموزند.خدا به خاطر این کارها برایتان حسنه می نویسد و درجات شما را متعالی می گرداند “[30].

 

این روایات را مردم عامی و روشنفکران نساخته اند،اینها تولیدات فقیهان است که مدعی اند از نظر سند هیچ خدشه ای در آن نمی رود.اعتبار آن در حدی است که شیخ انصاری آن را در مکاسب نقل کرده است. فقیهان این گونه روایات را برساختند و  رذایل اخلاقی(دروغ گویی، تهمت زنی،بهتان، افترا،فحاشی و…) را از استثنا به قاعده تبدیل کردند. تمامی رسانه های نظام و مبلغانش به این حدیث برساخته ی فقیهان عمل می کنند.

 

3-7- قاعده ی بازی جمهوری اسلامی با متفاوت ها و مخالفان از ابتدأ همین بود. آنچه اینک می گذرد، استثنایی خلاف قاعده نیست،این شیوه از یک سنت  32 ساله موفق تغذیه می کند. مهدی بازرگان و آیت الله منتظری دو مصداق خوب از افرادی هستند که این  قاعده شامل حالشان شد. هیچ نیازی به ارائه ی شواهد و قرائن حجم بالای دشنام ها، دروغ ها و تهمت هایی که نثار آن دو بزرگوار شد، وجود ندارد. فقط به نامه ی آیت الله خمینی به وزیر کشور وقت(محتشمی پور) درباره ی نهضت آزادی و نامه ی 6/1/68 آیت الله خمینی درباره ی عزل آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری بنگرید. نامه ی عزل آیت الله منتظری،با همدلی بسیار،” مانیفست اخلاق ستیزی “ اسلام فقیهانه است. ضمن آنکه افرادی چون آیت الله مشکینی گفته اند، در جلسه ای که به همین منظور تشکیل شد، آیت الله خمینی سخنان بسیار تندتری علیه آیت الله منتظری بیان کرد که با خواهش و تمنای حاضران “تخفیف” داده و آنها را در نامه نیاورد.

 

هاشمی رفسنجانی یکی از نمادهای ترویج این رویه در جمهوری اسلامی و تبدیل آن به قاعده است. او بود که در خطبه های نماز جمعه( 6 شهریور 1360) که جای تبلیغ اخلاق و معنویت است،می گفت:  “ مخالفان مثل سگ پارس می کنند “.

هاشمی رفسنجانی بود که در نماز جمعه ی تهران گفت آیت الله شریعتمداری “ برای حرکت در مقابل جمهوری اسلامی، از آمریکا تقاضای پول کرده “[31] و آن مرحوم قسم جلاله خورد که این سخن هاشمی کذب محض است. اما نه تنها تکذیبه ی آیت الله شریعتمداری را منتشر نکردند، بلکه با افتخار مرجع تقلید را برای توبه پشت تلویزیون آوردند و تازه هاشمی آن درخواست عفو را کافی ندانست و در نماز جمعه(3/2/61) گفت:

“هیچ متهمی، تا رفتی توی خانه اش سلام کردی و دو زانو جلویش نشستی و گفتی بفرمایید، او نمی گوید که “بله من کارهای بد را کرده ام”. آنهایی که اعتراف به جنایاتشان می کنند، مدتی در زندان می مانند، مزه انفرادی را می چشند، پاسداراها و بازجوها را می بینند و می فهمند که چه خبر است! بعدش می گویند: خیلی خوب! می گوئیم “.

یعنی آیت الله شریعتمداری باید به سلول انفرادی برده می شد تا پاسداران و بازجویان او را به حرف بیاورند. هاشمی رفسنجانی مخالفانی  که به نهادهای بین المللی چون سازمان ملل نقض گسترده ی حقوق بشر در ایران را گزارش می کردند،نه تنها دشنام می داد، بلکه آنان را متهم می کرد که دختران و زنان ایرانی را به صهیونیستها هدیه می کنند تا از آنان علیه ایران امضا بگیرند. می گفت:

“من چند کلمه هم به این ضد انقلابها و مخالفین و لیبرالهایی که داخل کشور[بازرگان و همفکرانش]هستند می گویم…این همه رفتید آنجا دروغ گفتید، این همه دخترهای  مردم را برداشتید و به آنجا بردید، روی سینه شان را خال کوبیدید و بردید به مردم نشان دادید، الان در دنیا شما چه به دست آورده اید… دخترها و زنها را هدیه می کنید به صهیونیستها ی مثلاً در مجلس اروپا که برای خودتان چهل تا امضاء جمع کنید، حالا چهل تا امضاء صهیونیستهای مجلس اروپا چقدر ارزش دارد؟ این چه چیزی است؟ این اهمیت دارد که پنجاه رأی در سازمان ملل درست کنید علیه ما که بگویند ایران حقوق بشر را رعایت نمی کند…شما اگر آنجا هم نروید، به وسیله ی دخترهای ایرانی( خاک برسرتان که این قدر اینها را ارزان می فروشید !)امضاء جمع نکنید،اینها خودشان امضاء می کنند”[32].

صدها شاهد دیگر می توان ارائه کرد که نشان می دهد هاشمی رفسنجانی یکی از ارکان ترویج چنین رویه ای و تبدیل آن به قاعده بوده است.قاعده ای که بعدها مشمول حال خود و خانواده اش شد.

4-7- حجم عظیم گلوله هایی که به طور یکپارچه به سوی احمدی نژاد و یارانش شلیک می شود، به قصد “تنها” و “بی کس” آنان است. هدف این حجم از حمله و آبروریزی، آن است  که حتی یک نفر حاضر به دفاع از آنان نشود تا حذفشان هیچ هزینه ای برای “مقام معظم رهبری” نداشته باشد.رحیمی به زندان محکوم شده است. بقایی به چهار سال انفصال از خدمت محکوم شده و گفته اند که “لواط کار” است. مشایی در نوبت بعد است تا برسد به خود احمدی نژاد. ترتیبات پس از احمدی نژاد دقیقاً روشن شده و  مراحل خود را به سرعت طی می کند.

گروه های مخالف احمدی نژاد نه تنها به این همه بی اخلاقی اعتراض نمی کنند، بلکه شادی کنان می گویند ما زودتر از شما اصول گرایان اینها(رمالی و جن گیری، مقابل رهبری ایستادن، دروغ گویی و…) را گفته و پیش بینی کرده بودیم. اما توجه نمی شود که مسأله احمدی نژاد/مشایی/بقایی/رحیمی نیست، مسأله ، تثبیت و تشدید قاعده ی “ مجاز بودن هرکاری برای حذف رقیب/مخالفان ” است. مسأله جا انداختن این قاعده است که:” هرکاری کردنی/شدنی است، هیچ اصل محدود کننده ی اخلاقی وجود ندارد “.

موضوع جن گیری و رمالی که این همه بدان دامن زده می شود،فقط اتهام احمدی نژاد و یارانش نیست،رضا طلایی نیک ،معاون قوای دبیرخانه ی مجمع تشخیص مصلحت نظام،گفته است جن گیران و رمالان بازداشت شده با مقامات ارشد دولت خاتمی در ارتباط بوده اند.می گوید:

“برخی از دستگیرشدگان اخیر در رابطه با جریان انحرافی در دولت اصلاحات نیز به برخی از مقامات ارشد قوه ی مجریه نزدیک شده بودند و همانند ارتباطات اخیرشان با برخی از کانون‌های مرتبط با دولت با دولت اصلاحات نیز چنین ارتباطی را برقرار کرده بودند”[33].

رحیمی- معاون اول رئیس جمهور- از زمانی که استاندار هاشمی رفسنجانی در کردستان بود، با جن گیران و احضار کنندگان ارواح در ارتباط بود.گفته می شود که جن گیران بازداشت شده با رحیمی در ارتباط بوده اند، در حالی که حجم بالای حمله ها معطوف به مشایی است که می گویند مدعی ارتباط مستقیم با امام زمان است(یعنی همان ادعایی که انحصار ارتباط با موجودات رازآلود قدرت/ثروت آور را از دست فقیهان در می آورد).

مهمتر از همه ی اینها، در مقاله ی “توسل به رمز و راز زمامداری در جمهوری اسلامی”(بی.بی.سی: 10/17/89) نشان داده ام که در دهه ی اول انقلاب نیز، سران کشور(چون هاشمی رفسنجانی،علی خامنه ای) در اداره ی کشور به موجودات رازآلود توسل می جسته اند.هاشمی رفسنجانی در سال 1366 نیز رمالان را به جلسه ی سران قوا(علی خامنه ای، موسوی اردبیلی، میر حسین موسوی،احمد خمینی، هاشمی رفسنجانی) می برد، فردی را خواب می کردند و به عراق می فرستادند تا برایشان از اسرای ایرانی خبر بیاورد[34]. اگر توسل به موجودات رازآلود در قلمرو دولت/حکومت/زمامداری سیاسی جرم باشد، فقیهان بزرگترین مجرمانند که خود را جانشین موجود رازآلودی چون امام زمان معرفی کرده/می کنند. بیش از هزار سال است که به نام آن موجود رازآلود از مردم پول می گیرند و بیش از سه دهه است که به نام آن موجود رازآلود حکومت را در چنگ دارند.اگر توسل به موجودات رازآلود “ رمالی ” است،با ادعای جانشینی امام زمان چه خواهند کرد؟

5-7- آیت الله خامنه ای گفته است تا وقتی من زنده هستم نمی گذارم انقلاب به انحراف بیفتد. می پرسیم: انحراف چیست؟ آیا این همه دشنام گویی، تهمت زنی،دروغ گویی و ترور شخصیت انحراف نیست؟ آیا شکنجه و سر فرزندان دلیر ایران را در کاسه های توالت فرو کردن انحراف نیست؟

انحراف و سلطه ی رذایل اخلاقی، قاعده ی “ نظام سلطانی فقیه سالار ” است.رژیمی که قرار بود نماد فضایل اخلاقی و معنویت باشد، به یکی از رذیلت پرورترین نظام های سیاسی جهان تبدیل شده است. مسأله، مسأله ی شخصی نیست که با درگذشت یا عزل آیت الله خامنه ای حل شود. مسأله، مسأله ی “نظام سلطانی فقیه سالار” است.نظامی که مطابق “ میل خودسرانه ی سلطان ” اداره می شود.اگر سلطان بگوید ماست سفید است، ماست سفید می شود.اما اگر بگوید ماست سیاه است، ماست سیاه خواهد شد.“میل خودسرانه ی” سلطان مبنای همه چیز است. سلطان “شارع” و “اخلاق ساز” است. عدالت همانست که او می گوید.عناوینی چون “ برخورد حکیمانه “،” صبر و درایت اسطوره ای “ و ” مدیر و مدبر “، مقولاتی مستقل نیستند که با آنها بتوان گفتار/رفتار سلطان را ارزیابی کرد،” هر چه آن خسرو کند نیکو بود “. به همین دلیل، همه ی اعمال سلطان حکیمانه،اسطوره ای،مدیرانه و مدبرانه است.هاشمی رفسنجانی به جای آنکه با این قاعده بستیزد، شاد و شنگول از وضعیتی که برای احمدی نژاد پیش آمده،در 1/3/90 ، طی سخنانی به تحکیم “سلطانیسم اخلاق ستیز” پرداخته و می گوید:

“ممکن است در مقطع و برهه‌ای خاص، جریان یا گروه و باندی خاص بتوانند تعمداً یا سهواً خدشه‌ای به ارزش‌ها وارد و انحرافی در مسیر انقلاب ایجاد و حتی طیف‌هایی را نیز ناخودآگاه با خود همراه کنند، ولی قطعاً جریان‌های انحرافی، بی‌ریشه و سطحی بوده و قادر به ادامه ی مسیر و تداوم برنامه‌های انحرافی خود نخواهند بود…برگشت به مسیر اصیل انقلاب اسلامی که امام راحل بنیان گذاشتند توجه به اصل ولایت فقیه و طرد جریان‌های انحرافی و متحجّر و در نهایت تکیه ی واقعی به پشتوانه ی عظیم مردم که همواره سرمایه‌ای عظیم برای انقلاب بوده‌اند می‌تواند آینده‌ای روشن را برای نظام اسلامی ترسیم کند”[35].

حق با هاشمی رفسنجانی است که “باند” احمدی نژاد “بی ریشه و سطحی بوده و قادر به ادامه ی مسیر و تداوم برنامه های” خود نیستند،اما مسأله، مسأله ی جریان ریشه ای است.جریان سطحی زود گذر “اخلاق ساز” نیست،رذائل اخلاقی را جریان ریشه ای  در میان ما گسترش داده است.

6-7- مسأله ی دردناک، ویرانی فضایل اخلاقی است. بر سر جامعه ای که این حد از رذالت را تحمل می کند،چه آمده است؟ چرا سکوت؟ این نوع رفتارها با هر کس که صورت بگیرد، محکوم است. این مردابی است که همه را به کام خود فرو خواهد برد.سکوت گروه های سیاسی طالب قدرت شاید توجیه شدنی باشد، اما سکوت مدافعان دموکراسی و حقوق بشر توجیه ناپذیر است.دقت کنید،هوشیار باشید، داستان دروغ گویی و جن گیری و رمالی اگر چه ظاهری خنده دار دارد، اما آنچه در ایران در حال اتفاق است، طنز و شوخی نیست.” تراژدی “ است که به صورت ” روحوضی “ اجرا می شود.

پاورقی ها:

1- رجوع شود به لینک: http://www.khabaronline.ir/news-152008.aspx

2- رجوع شود به لینک:

http://www.sahamnews.net/2011/05/%D8%B9%D8%B3%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%88%D9%84%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%DA%AF%D8%B1%D9%88%D9%87-%D8%A7%D9%86%D8%AD%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C-%D9%88%D8%A7%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D9%86%DB%8C%D8%B1/

3-  سخنرانی درجمع مردم کرمان، 112 / 1384.

4-  سخنرانی در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه های استان کرمان، 19/ 2/ 1384.

5-   سخنرانی 25/ 3/ 1384.

6- روزنامه ی ایران، 18/ 4/ 1384.

7-  رجوع شود ه سایت آقای خامنه ای، مورخ 14/ 3/ 1385 .

8- دیدار با نمایندگان مجلس،  21/3/1387 .

9- سخنرانی به مناسبت هفته دولت،در دیدار با کابینه ی احمدی نژاد، 2/ 6/ 1387 .

 

10- سخنرانی به مناسبت هفته دولت،در دیدار با کابینه ی احمدی نژاد، 2/ 6/ 1387 .

 

11- رجوع شود به لینک:  http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=9002292042

 

12- نماز جمعه 29 خرداد 1388،مندرج در روزنامه ی کیهان، 3 تیر 1388.

13- رجوع شود به لینک: http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=8019

14- رجوع شود به لینک: http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=10129

15- رجوع شود به لینک: http://www.asriran.com/fa/news/144089

16- رجوع شود به لینک: http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=11804

17- سردار کوثری پشت صحنه را چنین گزارش کرده است:

“در دیداری که آقای دکتر احمدی نژاد  با بنده داشتند به من گفتند که من به حضرت آقا از مدتها قبل اطلاع داده بودم که می خواهم آقای مصلحی را تغییر دهم و چون ایشان سکوت کردند من فکر کردم که ایشان موافق هستند و این مسئله را اعلام کردم در حالیکه رهبری پس از اعلام ریاست جمهوری در نامه ای به رئیس جمهور فرمودند که این کار شما عیبی ندارد اما می بایست زودتر شخصی را به جای ایشان معرفی می کردید که بنده و مجلس آن را بررسی کنیم. در حالیکه ایشان می خواست سه ماه خود سرپرستی این وزارت را به دست گیرد در حالیکه ایشان مجتهد نیستند.به این ترتیب بود که حضرت آقا نامه ای به وی نوشتند و خطاب به رئیس جمهور گفتند که دست نگه دارید و آقای دکتر احمدی نژاد گفتند که دیگر دیر شده است و این موضوع به اطلاع همگانی رسیده است و مقام معظم رهبری مجبور شدند آن نامه علنی را مبنی بر اینکه مخالف تغییر آقای مصلحی هستند را بنویسند”.

رجوع شود به لینک:

http://www.tabnak.ir/fa/news/166041/%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%DA%A9%D9%88%D8%AB%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%C2%AB%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C%C2%BB

18- رجوع شود به لینک: http://news.gooya.com/politics/archives/2011/04/120906.php

19- کیهان، “پروژه ی چند لایه و رفتار پر خطر”، 21/2/ 1390.

20- رجوع شود به لینک:

http://www.tabnak.ir/fa/news/165427/%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%AC%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%86%D8%AD%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D8%B7-%D8%A8%D8%A7-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7

21- رجوع شود به لینک: http://www.entekhab.ir/fa/news/26244

22- رجوع شود به لینک: http://www.khabaronline.ir/news-150525.aspx

23- رجوع شود به لینک:

http://www.tabnak.ir/fa/news/166041/%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%DA%A9%D9%88%D8%AB%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%C2%AB%D9%86%D9%85%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C%C2%BB

24- رجوع شود به لینک: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=9002292212

25- رجوع شود به لینک: http://www.khabaronline.ir/news-152008.aspx

26- رجوع شود به لینک: http://www.ammariyon.ir/fa/pages/?cid=10565

البته لازم به توضیح است که مقاله ی جعفریان را اکثر وبسایت های اصول گریان منتشر کرده اند.

27- رجوع شود به لینک: http://www.javanonline.ir/Nsite/FullStory/?Id=353066

28- رجوع شود به لینک: http://www.javanonline.ir/Nsite/FullStory/?Id=353066

29- رجوع شود به لینک: http://rajanews.com/detail.asp?id=89895

30- شیخ مرتضی انصاری، المکاسب، چاپ تبریز، 1375 ه- ق، ص 45، س س 28-27 . 

31- هاشمی رفسنجانی، خطبه های نماز جمعه، 1361 ، جلد دوم، ص 138.

32- هاشمی رفسنجانی، خطبه های جمعه ، 1364، جلد نهم، صص 278- 277.

33- رجوع شود به لینک: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=9002280917

34- رجوع شود به لینک: http://www.nilgoon.org/archive/ganji/pdfs/Akbar_Ganji_Hashemi.pdf

35- رجوع شود به لینک: http://www.hashemirafsanjani.ir/?type=dynamic&lang=1&id=4070